چرا ایرانیها از رنگ فراریاند؟ گفتوگو با یک معمار و یک طراح لباس
/ گفتوگو با کورش حاجیزاده و پریسا مهماندوست /
امینه شکرآمیز، انصاف نیوز: در جهان پیچیدهی امروز رنگ و استفادهی درست از آن چه در معماری و چه در طراحی لباس تاثیرات زیادی از نظر روانشناسی و بصری روی زندگی آدمها میگذارد. استفاده از رنگ در ایران با سایر جوامع تفاوتهایی دارد. برای بررسی موضوع رنگ در معماری و طراحی لباس در ایران و سایر جوامع انصاف نیوز با کورش حاجیزاده -معمار- و پریسا مهماندوست -طراح لباس- گفتوگویی داشته است.
کورش حاجیزاده -دکترای معماری- در مورد استفاده از رنگ در معماری ایران میگوید «معماری و شهرسازی کلا مسئلهای حل نشده در ایران است چه برسد به اینکه ما راجع به رنگ فکر کنیم و بگوییم درمورد رنگ در شهرهای کشورمان چه دیدگاهی داریم. رنگ چیزی است درون معماری؛ وقتی ما به معماری و شهرسازی بیتوجهیم قطعا راجع به رنگ صحبتی نخواهیم داشت». وی درمورد استفاده از رنگ متناسب با بوم شهری میگوید «استفادهی نابجا از رنگ و مصالح غیربومی باعث به هم خوردن تعادل بصری در بومهای مختلف میشود. استفادهی درست از مصالح و به تبع آن رنگ را در معماریهای قدیمی خودمان میتوانیم در نهایت ظرافتش مشاهده بکنیم. ولی در معماری معاصر ایران است که این ماجرا کمرنگتر شده است و متاسفانه تا حدود بسیار زیادی به آن بیتوجهیم.»
از طرف دیگر پریسا مهماندوست -طراح لباس- میگوید: «سیاست ما با مذهب گره خورده است، بهخاطر همین رنگهایی که مذهب ما آنها را بیشتر تایید میکند در پوششهای ما بیشتر دیده میشود؛ مثل رنگهای خنثایی چون سیاه و سفید. یکی دیگر از مسائل باورهای مذهبی ما هستند که با توجه به مناسبتها، رنگهایی که میپوشیم متفاوت میشود، مثلا در عزاداریها مشکی میپوشیم. در جشنها و مناسبتهای مذهبی که در آن شادی هست، سفید میپوشیم. اما رنگهای شارپ مثل صورتی، آبی، قرمز و … بهخاطر باورهای مذهبیمان و مسئلهی حجاب خیلی جایگاهی در پوشش مردم ندارد».
از طرف دیگر سیدمحمدعلی ابطحی در کانال تلگرامی خود نوشته است «حجاب پوشش است، رنگ سیاه نیست و جامعهی رنگی شادابتر است. شماها حتما یادتان نیست؛ در سالهای اول انقلاب و در بحبوحهی جنگ و مسابقه برای اسلامی شدن در فضای عزاداری برای شهیدان، مهندس موسوی -نخستوزیر- و خانم رهنورد میگفتند باید در جامعهی جنگزده رنگهای متنوع باشد. واقعا هم در آموزههای دینی حجاب پوشش است و نه رنگ سیاه. چه بهتر که همه چیز رنگی باشد و اختیاری».
پریسا مهماندوست درمورد روانشناسی رنگها میگوید «حال روانی آدمها در انتخابشان و در آن تعداد رنگی که به ایران وارد میشود تاثیر دارد. در زمانهایی که جامعه دارد با مشکل دستوپنجه نرم میکند، کمی افسردهتر است و فضا کمی متشنجتر است، رنگها متفاوت میشود و میرود به سمت رنگهایی که کمی مردهتراند. ولی در حالتهای دیگر رنگهای شادتر هم استفاده میشود. ولی عموما جریان کل دنیا الان به سمت سادهتر شدن و سرعت است که مد، لباس، رنگ و همهی اینها از این ماجرا مستثنی نبوده است. یعنی آدمها الان ترجیح میدهند رنگهایی را بپوشند که احساس راحتی بیشتری با آنها دارند، راحتتر آنها را با سایر لباسهایشان ست میکنند و بیشتر میتوانند از آنها استفاده کنند؛ یعنی رنگهای ساده».
متن کامل گفتوگوی انصاف نیوز با کورش حاجیزاده و پریسا مهماندوست را در ادامه بخوانید:
کورش حاجیزاده: همهی شهرهای ایران تلاش میکنند که شهری مانند تهران بشوند
انصاف نیوز: رنگ در معماری و شهرسازی در ایران چه جایگاهی دارد و چه تفاوتی با سایر کشورها دارد؟
کورش حاجیزاده: معتقدم که در این دهههای اخیر با معماری و شهرسازی ما بسیار کمتوجه برخورد شده است. یک سند بالادستیِ کارشناسیشده و البته درست در زمینهی معماری و شهرسازی ایران نداریم. به همین دلیل است که با یک نگاه خیلی سطحی متوجه میشویم که بسیاری از شهرهای ایران یا اگر بهتر بگویم همهی شهرهای ایران تلاش میکنند که شهری مانند تهران بشوند. یعنی تهران تبدیل شده است به یک نسخه و الگوی واحد و البته غلط. و همه از سبک و سیاق، رنگ، متریال و نحوهی شهرسازی آن پیروی میکنند. حتی مسئولین ارشد شهری شهرهای مختلف هم سعی مینمایند بهگونهای از تهران الگوبرداری کنند. در سال ۱۳۷۵ در تبریز مشغول تحصیل معماری بودم، به خاطر دارم آن موقع رئیسجمهور وقت میخواستند بازدیدی از شهر تبریز داشته باشند. در آن زمان یکی از مسئولین ارشد استان جملهی خیلی مهمی را به عنوان شعار مطرح کرده بود: «شهر تبریز را شهری میکنیم مانند تهران». یعنی این موضوع به صراحت کامل عنوان شده بود که میخواهیم تبریز را به شهری مثل تهران تبدیل کنیم! حالا چرایی آن یک علامت سوال برایمان بهوجود میآورد. جمله کامل به این صورت بود: «شهر تبریز را شهری میکنیم مانند تهران با این زیرگذرها و روگذرها».
اصلا به معنای رنگ نمیرسیم!
بنابراین ما میخواهیم همهی ایران را مثل تهران بکنیم و نماد پیشرفت تهران هم زیرگذر و روگذر است. پس اصلا به معنای «رنگ» نمیرسیم! یعنی موضوع معماری معاصر ما امروزه درمورد رنگ کلا بیمعنا است که ما بتوانیم بگوییم بعضی از شهرها هویتشان بهواسطهی موضوعی بهنام رنگ است؛ مثل شهرهای کویری ما مانند یزد، ابیانه و زواره. اینها، شهرهایی هستند که هویتشان بهواسطهی حضورشان در کویر بوده و خاک کویر دستمایهی مهمی برای هویت این شهرها بوده است. اینها شهرهای گلی، خشتی و آجریاند. اگر درمورد رنگ این شهرها بخواهیم صحبت کنیم مثلا میگوییم رنگ شهر یزد «خاکی» است. رنگ اصفهان «آبی» است، چون در بناهای آن از کاشی زیاد استفاده شده است. دورهی شکوفایی معماری اصفهان در دورهی صفویه اتفاق میافتد که مساجد مهمی مانند مسجد شیخ لطفالله و یا مسجد امام در آن دوره ساخته میشوند که اوج ظرافت و اوج معماری بوده است. به همین دلیل از کاشیکاری استفاده میشده است؛ هرچند که اصفهان هم تقریبا شهری کویری است. لذا در دورهی معاصر موضوع رنگ کاملا منتفی است. یعنی معماری و شهرسازی کلا مسئلهای حل نشده در ایران است چه برسد به اینکه ما راجع به رنگ فکر کنیم و بگوییم درمورد رنگ در شهرهای کشورمان چه دیدگاهی داریم. رنگ چیزی است درون معماری؛ وقتی ما به معماری و شهرسازی بیتوجهیم قطعا راجع به رنگ صحبتی نخواهیم داشت.
معماری ما معماری اسلامی-ایرانی است
در اسلام و فرهنگ ایرانی-اسلامی در مکانهای مذهبی مثل مساجد رنگها را بر اساس چه عواملی انتخاب میکنند؟
معماری گذشتهی ما با اقلیم و مفاهیم عجین بوده است؛ نه فقط معماری گذشتهی ایران بلکه این موضوع برای تمام تمدنهای کهن صادق است. اسلام از سال ۱۴۰۰ سال پیش شروع شد و اعراب به ایران حمله کردند و گسترهی قلمرو خودشان را از چین تا اندلس گسترش دادند. وقتی ما درمورد معماری ایران سخن میگوییم، معماری ما معماری اسلامی است به این دلیل که بخش بسیار زیادی از میراث معماری باقیماندهمان مربوط به دوران اسلامی در ایران است. یعنی معماری اسلامی است که در سرزمین ایران اتفاق افتاده است. بنابراین معماری اسلامی یک نگرش مذهبی نیست، یک نگرش تاریخی به موضوع است.
زیر و روی گنبد را کاشیکاری «آبی» میکنند
در تاریخ تمدن بشر طاق و گنبد در سراسر دنیا وجود دارد پس گنبد، طاق و … به اسلام ربطی نداشته و تکنیکی بوده برای پوشش دهانههای بزرگ فضا. در هر سرزمینی طاق یا گنبد لهجهی خاص خودش را دارد. شبستان محل عبادت است، همه جمع میشوند. روی شبستان را معمولا گنبد میزنند. مردم دستشان را رو به آسمان بالا میبرند ولی به دلیل حضور گنبد، آسمان را نمیتوانیم ببینیم، پس معمولا زیر و روی گنبد را کاشیکاری «آبی» میکنند که نشانی است از گنبد مینا. پس آبی بودن گنبد تمثیلی از آسمان است.
نقوش اسلیمی بهعنوان تمثیلی از طبیعت استفاده میشده است
از طرفی هنرهای تجسمی مثل نقاشی و مجسمهسازی در دوران اسلامی و در ایران بسیار ضعیف بوده است. به این دلیل که با توجه به مقررات دینیمان شبیهسازی مکروه و یا ممنوع بوده است و به گونهای تداعی بت به حساب میآمده است. به همین دلیل در تاریخ سرزمینهای اسلامی بر خلاف اروپا، نقاشی و مجسمهسازی پیشرفت زیادی نمیکند. لذا توسط هنرمندان اسلامی، نقوش اسلیمی خلق و از آن به عنوان تمثیلی از طبیعت استفاده میشده است. این نقوش به مینیاتور و تصویرسازیهای کتابهای دینی و ادبی هم راه پیدا میکند. همان کاشیهایی که روی دیوار بوده است، در حاشیهی کتابهایی مثل قرآن و شعر ظاهر میشود.
استفادهی درست از مصالح و اقلیم
رنگ در معماری و شهرسازی سایر کشورها چه جایگاهی دارد؟
معماری گذشته با معماری معاصر کمی متفاوت است. در گذشته به دلیل کمبود تکنولوژی یا امکانات سخت حملونقلی، مردم هر سرزمینی تلاش میکردند از مصالح و موادی که در بومشان یافت میشده است استفاده کنند. به همین خاطر است که مثلا اگر میبینید شهری قدیمی در چین وجود دارد که قرمزرنگ است به این دلیل است که آن شهر پای کوهی است که آن کوه قرمز اخرایی است و در ساخت آن از خاک آن منطقه استفاده شده است. یعنی استفادهی درست از مصالح و استفادهی درست از اقلیم باعث میشده که پاسخهای درستتری به مسائل معماری توسط معماران آن بوم داده شود. پس به همین دلیل است که رنگ شهر یزد خاکی رنگ است و این بهخاطر قرارگیری آن در منطقهی کویری ایران است. شهری در اطراف تبریز وجود دارد به نام آذرشهر، آذرشهر یک معدن سنگ خیلی معروف و مرغوبی دارد که قرمزرنگ است. متاسفانه مشاهده میکنیم که سنگ آن پس از استخراج به کلیهی نقاط ایران ارسال میشود. به اعتقاد بنده جدای از موضوعات تجاری، این کاری اشتباه است، استفادهی نابجا از رنگ و مصالح غیربومی باعث به هم خوردن تعادل بصری در بومهای مختلف میشود. استفادهی درست از مصالح و به تبع آن رنگ را در معماریهای قدیمی خودمان میتوانیم در نهایت ظرافتش مشاهده بکنیم. ولی در معماری معاصر ایران است که این ماجرا کمرنگتر شده است و متاسفانه تا حدود بسیار زیادی به آن بیتوجهیم.
در استفاده از رنگ همیشه هراس داریم
متاسفانه امروزه بسیار در استفاده از رنگ در محیط خصوصی و حتی عمومیمان محافظهکار هستیم. در خانههایمان هم اغلب از یک رنگ روشن یا سفید و خنثی استفاده میکنیم. اصولا در استفاده از رنگ همیشه هراس داریم. در ایران برخلاف سایر مناطق دنیا، بهترین رنگ برای اتومبیل ها سیاه و سفید است. این خیلی فاجعه است. یعنی اینکه میشود گفت که ما در این سالها، مردمانی افسرده و فراری از رنگ را درست کردهایم.
از بین بردن لکههای سبز شهری به طمع ساختوساز
نقش رنگ در عناصر طبیعی چیست و فضاهای سبز شهری چه تاثیری در شکلدهی سیمای شهری دارند؟
انتقادی که ما معمارها داریم از بین بردن لکههای سبز شهری به طمع ساختوساز است. چه به صورت خصوصی چه به صورت دولتی در حین تخریب خیلی از فضاهای سبزمان هستیم. گسترهی پیشروی تهران در دهههای اخیر به سمت کوههای شمالیاش آنقدر زیاد بوده که در بسیاری از زوایا، کوهها در پشت ساختمانها پنهان شدهاند. به دلیل اینکه هم از سهم زمین برداشت میکنیم و هم از سهم آسمان تهران. ما داریم کوه و درختان را میخوریم. ما جرئت نمیکنیم! اگر جرئتی پیدا بکنیم همهی پارکهای شهرهایمان را نیز خراب میکنیم و با سودای پول، ساختمان میسازیم. این کارها را میکنیم. بدون شک وجود فضاهای سبز و وجود باغهای قدیمی موضوع مهمی است. مخصوصا موضوع باغ که در فرهنگ ایرانیمان جایگاه ویژهای دارد و تخریب بیش از پیش آنها فرهنگمان را نیز به سمت نابودی میکشاند. ما هر از گاهی فضاهای سبز جدیدی درست میکنیم که با گل و چمن تزئین شدهاند، ولی به چمن و گل، باغ نمیگویند. باغ یعنی جایی که دارای درختان بسیار بزرگ است، چه درختان با ثمر و چه درختان بیثمر. بنابراین ما این را از خودمان دریغ میکنیم. الان همهی شهرهایمان نه فقط تهران در حین بزرگ و بزرگتر شدن هستند و فقط رشد میکنند، بدون اینکه بتوانیم امکانات شهری مناسبی را به شهروندان ارائه بکنبم. سودای ساختن داریم، متاسفانه سالهاست دریافتهایم که در ساختمانسازی منافع زیادی نهفته است پس مدام میسازیم؛ بخش زیادی از این ساختوسازها متعلق به بانکها، بیمه و هولدینگهایی هستند که اکثرشان دولتی یا نیمهدولتیاند.
فضای باغ گونهی تمثیلی از جنت است
آیا رنگ طبیعت بر رنگهای مصنوعی شهری برتری دارد؟
مسلم است. رنگ طبیعت قطعا به عناصر مصنوع رنگی ارجحیت دارد. به دلیل اینکه شما وقتی میخواهید تفرج نمایید به باغ میروید، یا میروید خارج از شهر اطراق میکنید. میروید و مینشینید در دل طبیعت. حتی در اسلام هم احادیث و روایات اسلامی داریم مبنی بر اینکه فضاهای سبز باعث پرشور شدن چشم و تندرستی میشود. گویی فضای باغ گونهی تمثیلی است از جنت.
رنگ موضوع بسیار مهمی در تشخیص جهان امروز ما است
طراحی رنگ در شهر در هویتبخشی فضاها چه تاثیری دارد؟
نشانهها به عنوان چیزی که روی آن نوشتهای وجود دارد یا وسیله ای مثل تاکسی یا پلیس عمل میکنند. بهطور مثال ما هر جایی در شهر رنگ زرد میبینیم یاد تاکسی، مترو و اتوبوس میافتیم. رنگ زرد در وسایل نقلیهی ایران گویی رنگ حملونقل است. یا یک بچهای که خواندن و نوشتن نمیداند وقتی یک پلیس را در لباس کار خود میبیند یا آن چراغ سبز و قرمز را میبیند، اینها تبدیل به علامتهایی برای شناساندن میشوند. بنابراین رنگها تاثیر بسیاری روی زندگی روزمرهی ما برای بازشناختن در این جامعهی خیلی شلوغ و مدرن امروزی دارند؛ نه فقط در ایران بلکه در تمام دنیا. لذا رنگها به بازتعریف و بازشناختهشدن عوامل و عناصر مختلف خیلی کمک میکنند. به عبارتی رنگ موضوع بسیار مهمی در تشخیص جهان امروز ما است که جهانی بسیار پیچیده و شلوغ است.
پریسا مهماندوست: پوشش ایران بهخاطر اسلام و حجاب با کشورهای دیگر متفاوت است
انصاف نیوز: جایگاه رنگ در پوشش شخصی آدمها در ایران چیست؟ در مقایسه با سایر کشورها چگونه است؟
پریسا مهماندوست: جایگاه رنگ در ایران در لباس و پوشش با چند آیتم مشخص آمیخته شده است، که مشخصههای کشورمان است. پوشش ایران و کلا مد و فشن در ایران بهخاطر سیستم اسلامی و حجاب با کشورهای دیگر متفاوت است. یعنی جریان مد وقتی وارد کشور ما میشود راه خودش را پیدا میکند و پوشش ما یک پوشش منحصربهفردی شده است که همین چیزی است که در سطح جامعه دیده میشود. این چیزی منحصر به فرد است و از آن چیزی که در کل دنیا وجود دارد جدا است.
رنگهایی که مذهب آنها را تایید میکند در پوشش ما بیشتر دیده میشود
حالا از نظر رنگی چند تا مسئله هست که تاثیر میگذارد و در کشور ما یک سری آیتم به آن اضافه میشود. من در ابتدا آن چیزهایی که به آن اضافه میشود را میگویم و سپس آن چیزهای کلی را مطرح میکنم. یکی از چیزهایی که هست همان مذهب ما است. سیاست ما با مذهب گره خورده است، بهخاطر همین رنگهایی که مذهب ما آنها را بیشتر تایید میکند در پوششهای ما بیشتر دیده میشود؛ مثل رنگهای خنثایی چون سیاه و سفید. یکی دیگر از مسائل باورهای مذهبی ما هستند که با توجه به مناسبتها، رنگهایی که میپوشیم متفاوت میشود، مثلا در عزاداریها مشکی میپوشیم. در جشنها و مناسبتهای مذهبی که در آن شادی هست، سفید میپوشیم. اما رنگهای شارپ مثل صورتی، آبی، قرمز و … بهخاطر باورهای مذهبیمان و مسئلهی حجاب خیلی جایگاهی در پوشش مردم ندارد.
سنت یکسری از رنگها را وارد میکند
از آن طرف یک بخشی از آن مربوط میشود به باورهای سنتی ما، که سنت هم خیلی در آن چیزی که میپوشیم ریشهدار است. سنت به هر حال یکسری از رنگها را وارد میکند که به معماری قدیم ایران یا فرهنگ و آدابورسوم قدیم یا آبهوایی آنجایی که مردم در آن زندگی میکنند مربوط میشود. مثلا اگر به سمت جنوب بروید رنگهای روشن و شاد را زیاد میبینید، سمت سیستان و بلوچستان و بندرعباس دنیای رنگ میبینید، سمت خوزستان اکثر رنگها روشن است و این بهخاطر آبوهوا است؛ بهخاطر گرمای هوا است. سمت نقاط کویری و سردسیر رنگهای تیره را زیاد میبینید، رنگهایی مثل مشکی، قهوهای، خاکستری و …. این با روحیات مردم گره خورده است. بنابراین شالودهی رنگ از اینجا میآید؛ مذهب، سنت، باورهای اجتماعی، فرهنگ و آبوهوای آنجایی که در آن زندگی میکنند.
در کل دنیا برخلاف ایران رنگها بیشتر از ترندها بیرون میآیند
در کل دنیا ماجرا کمی فرق میکند. در کل دنیا چون جریان مد یک جریان متفاوتی است، رنگها بیشتر از ترندها بیرون میآیند. یعنی کمی حالت سیستماتیکتری دارند. مثلا یک پنتون رنگی از طرف چند تا برند بزرگ برای پوشش به جامعه معرفی میشود و آن رنگها به خط تولید لباسها میرود و تولید میشود. مردم هم آن رنگها را بهعنوان رنگهایی که برای لباس خوباند، قشنگاند و قابلقبولاند میپذیرند. حالا یک فصلی یا یک سالی میبینیم که مونوکروم مد میشود و همه آنطور لباس میپوشند، یک بار میبینیم رنگیرنگی مد میشود و بار دیگر رنگهای تیره مد میشود. دلیل آن این است که در کشورهای اروپایی و توسعهیافته، سنت و مذهب کمرنگ است و بیشتر کارشان سیستماتیک است. یعنی چیزی است که به آنها در همان موقع تزریق میشود. ولی وقتی میروید سمت جاهایی که بومیترند، مثل هند، آفریقا و سایر کشورهای توسعهنیافته و جهان سوم دوباره میبینید که سنت، آبوهوا و مسائل بومی آنها خیلی پررنگ میشود و رنگ متاثر از همانها است.
ما سازمان مد و فشن نداریم
پوشش در زمانهای متفاوت یعنی زمان عادی، زمان غم یا شادی بر اساس چه فاکتورهایی تعیین میشوند؟
در ایران جریان ما خطوخطوط مشخصی ندارد. بهخاطر اینکه ما سازمان مد و فشن نداریم. انجمن طراحی لباس ما، یک انجمن سازمانیافتهی تحت حمایتی نیست. یک انجمن کوچکی است که برای خودش یک فعالیت کوچکی میکند. چیزی که به پوشش جامعه از نظر طرح، رنگ و شکل لباس وارد میشود، اصلا از آن سمت وارد نمیشود. بلکه بیشتر از سمت افرادی وارد میشود که مثلا تولیدکنندگان یا واردکنندگان لباساند. الان به دلیل فضای رسانههای اجتماعی و بهخاطر اینکه دید مردم کمی باز شده است و ما داریم با جاهای دیگر تبادل اطلاعات میکنیم و میتوانیم ببینیم که جاهای دیگر چه میپوشند، مد ما و حتی همان رنگی که استفاده میشود، در ایران خیلی وارداتی است. وارد میشود و یکدفعه هم بهصورت تقلیدی زیاد میشود.
حال روانی آدمها در انتخاب رنگ پوشششان تاثیر دارد
ولی بحث روانشناسی هم دارد. یعنی حال روانی آدمها در انتخابشان و در آن تعداد رنگی که به اینجا وارد میشود تاثیر دارد. در زمانهایی که جامعه دارد با مشکل دستوپنجه نرم میکند، کمی افسردهتر است و فضا کمی متشنجتر است، رنگها متفاوت میشود و میرود به سمت رنگهایی که کمی مردهتراند. ولی در حالتهای دیگر رنگهای شادتر هم استفاده میشود. ولی عموما جریان کل دنیا الان به سمت سادهتر شدن و سرعت است که مد، لباس، رنگ و همهی اینها از این ماجرا مستثنی نبوده است. یعنی آدمها الان ترجیح میدهند رنگهایی را بپوشند که احساس راحتی بیشتری با آنها دارند، راحتتر آنها را با سایر لباسهایشان ست میکنند و بیشتر میتوانند از آنها استفاده کنند؛ یعنی رنگهای ساده. کل دنیا هم دارد به این سمت میرود. کشور ما هم از این ماجرا مستثنی نیست.
یک طراح باید دایرهی اطلاعاتی خود را بهروز نگه دارد
طراحان چگونه میتوانند بهترین انتخاب را در گزینش رنگ و ترکیب رنگی داشته باشند؟
گسترش اطلاعات طراحان مهم است. یعنی یک طراح باید دایرهی اطلاعاتی خود را از تمام اتفاقاتی که دارد در مد و جریان لباس در کل دنیا میافتد بهروز نگه دارد. این بهروز نگه داشتن اطلاعات در ایران سخت است به دلیل اینکه متاسفانه دسترسی ما به منابع ترجمهنشده خیلی کم است. حالا در بیشتر رشتهها همینطور است اما در رشتهی ما خیلی زیاد است. یعنی کتاب ترجمهشدهی خوب درمورد لباس، مبانی رنگ و مشابه آن خیلی کم داریم؛ از این نظر در ایران خیلی فقیریم. از نظر منابع اینترنتی مثل ویکیپدیا هم منابع ترجمهشده خیلی کم داریم. بهخاطر همین سطح آگاهی طراحان ما در ایران در حال حاضر در حد همین فضای کوچک داخلی مثل فضای اینستاگرام، پینترست و یکسری اپلیکیشنهایی که میتوانند توسط آنها سرچ بکنند و در حد ویدیوهای یوتیوب و مشابه آن است. اکثرا تا ۹۰ درصد طراحان سطح آگاهیشان خیلی بالاتر نیست و خیلی آگاه نیستند که الان در دنیا دارد چه اتفاقی میافتد. مثلا اگر پنتون رنگی دارد تم رنگی آبی را بعد از جریان کرونا به دنیا معرفی میکند، طراحان ما نمیدانند ماجرای پشتش چیست که وقتی میخواهند در جایی پیشنهاد رنگ بدهند بتوانند از آن استفاده بکنند.
منابع ترجمهشدهی کافی برای دسترسی به اطلاعات نداریم
به نظر من اولین چیزی که خیلی مهم است این است که طراحان با زبانهای دیگر آشنا باشند که بتوانند اطلاعاتشان را جامع کنند. وگرنه ما غیر از این هیچ منبع دیگری برای دسترسی به اطلاعات نداریم. حالا آن کسی که طراح است و خلاقیت و جایگاه آن را دارد که بتواند طراحی بکند در صورتی که به منابع بهروز دنیا دسترسی داشته باشد، میتواند کار خود را درست انجام بدهد و میتواند تاثیری درست بگذارد. در غیر این صورت مد میشود یک چیز تقلیدی که همه دارند از روی همدیگر تقلید میکنند، هیچ اتفاق خاصی هم در آن نمیافتد.
رنگها در جایگاهی که قرار میگیرند، تعریف خاص خودشان را پیدا میکنند
رنگها نماد چه چیزهایی در ایران و سایر کشورها هستند؟
بستگی دارد. در هر کشوری هر رنگی برای خودش یک تعریفی دارد؛ بستگی به جایگاهی دارد که آن رنگ و آن لباس در آن قرار میگیرد. مثلا اگر لباسهای ورزشی را در نظر بگیریم، رنگ در ورزش بسته به نوع آن ورزش تعریف خاص خودش را دارد. مثلا وقتی آبی یا سفید استفاده میشود داریم راجع به صلح صحبت میکنیم، وقتی که قرمز استفاده میشود داریم درمورد جنبوجوش آن ورزش صحبت میکنیم. ورزشهایی که آرامترند در آنها رنگ سورمهای استفاده میشود. اگر بخش سیاسی را در نظر بگیریم، رنگها در پرچم کشورها نماد خاص خودشان را دارند. مثلا هر کدام از این سه رنگی که در پرچم کشور ما است، تعریف سیاسی دارند. در لباسها تعریف روانشناسی دارند. بهخاطر همین است که آن چیزی که در مبانی رنگ میخوانید که مثلا میگویند سبز نماد آرامش، دوستی و محبت است، در همهجا اینطور نیست. رنگها در جایگاهی که قرار میگیرند، تعریف خاص خودشان را پیدا میکنند. همان رنگ سبز اگر در جایگاه یک لباس سیاسی یا یک نماد سیاسی یا گردهمایی سیاسی قرار بگیرد یک معنی دارد، در جشنها و مهمانیها یک معنی دارد، در ورزش یک معنی دارد و در موسیقی معنای دیگری. طیف اینها خیلی گسترده است.
تعریف رنگها در طول زمان تغییر میکند
یعنی چیزی نیست که شما بخواهید موکد بگویید یک چنین چیزی است. یعنی اگر بخواهید اینجوری با آن برخورد کنید، برخورد اشتباهی است. بهعلاوه رنگها با تهمایههایی که به آنها وارد میشود، دوباره داستانشان فرق میکند. مثلا وقتی رنگمایه به رنگ سفید وارد میشود، ۱۰ مدل سفید پیدا میکنیم، یعنی یک طیف سفید داریم یا یک طیف زرد داریم. هر کدام از اینها تعریف خودشان را دارند و این تعریفها در طول زمان تغییر میکند. یعنی تعریفی که امسال دارد با تعریفی که سال دیگر دارد با هم فرق میکند. بهخاطر همین کاملا یک چیز انعطافپذیری است.
ترکیب رنگها در در روحیه، عملکرد و حسوحال افراد تاثیر میگذارد
چقدر انتخاب رنگ مناسب و استفاده از ترکیب رنگی مناسب برای پوشش مهم است؟
خیلی زیاد مهم است. شاید واقعا تا ۵۰ درصد پوشش یک فرد و حال روانی جامعه را آن ترکیب رنگی لباسها تشکیل میدهد. اگر یک عکس هوایی از شهر تهران بگیرید که آدمها در آن دیده میشوند، تم رنگی لباسشان مشخص میشود. مثلا وقتی شما یکجایی هستید که رنگ لباس همهی آدمها مرده است، مثلا خاکستری، کرم، قهوهای یا مشکی است، هر روز که بیرون میروید مدام این رنگها را میبینید، ناخودآگاه اینها در روحیه، عملکرد و حسوحال شما تاثیر میگذارد. از نظر زیباییشناسی که رنگ در زیبایی هر فضایی که آدمها در آن قرار میگیرند، چه فضای شهری، چه فضای طبیعت یا هر فضای دیگری خیلی تاثیر میگذارد؛ این قسمت بصری آن است. از نظر روانی هم رنگها بهشدت تاثیر میگذارند، چون تمام رنگها این طور هستند که هر کدام را که میبینید یک حسی به شما میدهد. وقتی که شما رنگهای زنده استفاده میکنید نسبت به زمانی که رنگهای مرده استفاده میکنید، حسوحال خیلی متفاوت است. ترکیب این رنگها و ست کردن این رنگها با هم نیز خیلی مهم است که این هم یکی از وظایف طراحان است و ما در ایران در این مسئله ضعیفیم. ممکن است سه تا رنگ مرده مثل آبی تیره، قوهای و سفید را با همدیگر یکجوری در استایل یک فرد ترکیب بکنید که این اصلا نماد زندگی باشد. یعنی هر کسی میبیند، شور و حال زندگی را در آن درک کند. آن بستگی به نحوهی ست کردن شما و همنشینی این رنگها کنار هم دارد که این دیگر هنر طراح است.
در زمانهای قدیم همنشینی رنگها را خیلی خوب رعایت میکردند
ممکن است که شما رنگهای شاد را هم یکجایی استفاده کنید، ولی اینقدر این ترکیبها نامتقارن و نامتناسب باشد که چشم را اذیت بکند. در لباسهای سنتی ما این تنالیتههای رنگی و ترکیبهای رنگی که اکثرا هم شادند خیلی قشنگاند. یعنی انگار آنها از آن زمانهای قدیم خیلی خوب رنگها را میشناختند. یعنی اینها را اینقدر قشنگ کنار هم میگذاشتند که شما وقتی نگاه میکنید چشمتان لذت میبرد. وقتی شما رنگبندی معماری مسجد امام اصفهان را نگاه میکنید، لذت میبرید. یا وقتی که لباسهای سوزندوزی بلوچستان را نگاه میکنید لذت میبرید. اینها نسل به نسل به ذهنشان منتقل شده است. شاید آنها آدمهایی باشند که هیچ چیزی راجع به رنگ ندانند ولی ناخودآگاه دارند این همنشینی رنگها را رعایت میکنند.
با تغییر فصل حالتهای روانی آدمها تغییر میکند
تاثیر فصل بر انتخاب رنگ در طراحی لباس چگونه است؟
فصل هم خیلی متاثر است. اصلا یکی از المانهایی که ما در طراحی به آن توجه میکنیم همان فصل است. از چند نظر فصل در رنگها تاثیر دارد. یکی آبوهوا است که خیلی در انتخاب رنگ ما تاثیر میگذارد. مثلا رنگهای لباسهای زمستان با رنگهای لباس بهار خیلی متفاوت است. دلیلش این است که اولا با تغییر فصل حالتهای روانی آدمها تغییر میکند، یعنی هر فردی در گذر فصلها حالتهای روانی متفاوتی را تجربه میکند. علاوه بر این شکلوشمایل فضای بیرونی هم فرق میکند. بهخاطر همین اینها باید یک نوع هارمونی با همدیگر داشته باشند. حسوحال شما و پوششی که دارید باید با فضای بیرونی با همدیگر تقارن داشته باشند. مثلا در بهار همه چیز سبز است، همهجا جوانه زده است و در اطراف سبزهای روشن میبینیم و رنگهای شکوفهها مثل صورتی روشن و سفید میبینیم به همین خاطر برای بهار خیلی رنگهای شاد استفاده میشود؛ مثل صورتی، سبز و قرمز. چون تنالیتهی اینها در فضایی که به این رنگها درآمده است خیلی زیباتر به نظر میآید. در زمستان این را نمیبینید. در پاییز بهخاطر اینکه برگها زرد میشود و همهجا قرمز و نارنجی میشود، رنگهایی را میبینید که کمی گرمتر است و چون هوا دارد رو به سردی میرود رنگ لباسها کمی گرمتر است. یعنی حس گرما به شما میدهد. در تابستان رنگها روشن است. چون حس خنکی به شما میدهد. این بخش روانی آن است.
رنگها در فصلهای مختلف کاربردهای مختلفی دارند
یک بخشی از آن هم که کاربردی است؛ وقتی در زمستان رنگ تیره استفاده میکنیم آفتاب گرما را بیشتر در خودش نگه میدارد، نور که به آن میخورد گرما در آن میماند. ولی رنگهای روشن اینطور نیست و نور از آنها عبور میکند. بهخاطر همین رنگهای روشن را برای تابستان استفاده میکنیم. علاوه بر آن تاثیر روانی که دارد، تاثیر کاربردی آن هم مهم است. یک مسئلهی دیگری هم که طراحها از آن استفاده میکنند این است که در هر فصلی طراح از المانهای طبیعت برای طراحی لباس الهام میگیرد. مثلا اگر شما رنگ خردلی، زرد، نارنجی و قهوهای را در پاییز زیاد میبینید، یکی از دلایلش این است که طراحان در کل دنیا دارند از رنگهایی که در طبیعت در پاییز وجود دارد الهام میگیرند، بهخاطر همین قاعدتا تم لباسها هم به آن سمت میرود.
انتهای پیام