آکادمی و انجام فعل سیاسی
دکتر محمدعلی عبداللهی، استاد فلسفه دانشگاه تهران، در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، به بهانهی انتشار خبر اخراج یک استاد دانشگاه نوشت:
در این یادداشت به بهانهیِ انتشارِ خبرِ اخراجِ یک استادِ فلسفه از دانشگاه میخواهم از معضلی بنویسم که سالها است گریبانِ دانشگاهها را گرفته است. محیطهای علمیِ ما بهخصوص دانشگاه از این معضل آسیبهای بسیاری دیدهاند. وقتِ آن رسیده است که به صورت جدّی و البته دقیق و درست به این معضل پرداخته شود. نگارنده به درستی و نادرستی این خبر و در صورت درستی به روا بودن و ناروا بودن آن کاری ندارد بلکه این خبر را بهانه کرده است تا از نسبتِ آکادمی و سیاست پرسش کند.
در همین آغاز باید بر این نکته تاکید کنم که من از فعل سیاسی و نسبتِ آن با آکادمی سخن میکنم نه از جُرمِ سیاسی. همچنین از نسبت آکادمی و سیاستورزی به معنای انجامِ فعلِ سیاسی پرسش میکنم نه از ضرورتِ تعلیمِ دانشِ سیاست و فلسفهی سیاست در دانشگاه. تاسیسِ علمِ سیاست و اداره مدینه یکی از نتایج بسیار مهم آکادمی از دوره یونان تاکنون برای بشر بوده است. تعریف جامع و مانعی از “فعل سیاسی” نمیتوان به دست داد. پس خود را دچارِ جَرُّوبحثهایِ مفهومی نمیکنم. خواننده را به کتاب جذّاب و خواندنی لئو اشتراوس “فلسفه سیاسی چیست؟” ارجاع میدهم. یک واقعیت را نمیتوان انکار کرد و آن، این است که دانشگاه پس از انقلاب اسلامی بیش از اندازه سیاستپیشه بل سیاستزده شده است. ما دو مقوله جدا از هم را با یکدیگر خلط کردهایم. فهم سیاسی چیزی است و فعل سیاسی به کلی چیزِ دیگر. دانشجو و استاد باید فهمِ سیاسی داشته باشند و در این کارِ ارزشمند بر بخشهای دیگر جامعه نیز پیشی بگیرند و فهمِ سیاست را به بدنه جامعه منتقل کنند. فهمِ سیاست منافاتی با این سخن درست و دقیق ندارد که در محیط دانشگاه تنها و تنها علم و دانایی باید وِجههیِ همّتِ استاد و دانشجو باشد نه انجام فعل سیاسی و سیاستپیشگی. پس از انقلاب در فهم سیاست پیش رفتهایم و کموبیش البته بیشتر در مقام بحث و گفتگو سیاستِ مدرن را به بحث گذاشتهایم و گاهی هم آن را به چالش کشیدهایم اما معالاسف نتوانستهایم از آسیبهای آن در امان باشیم. وضع و حالِ کنونیِ دانشگاه، وضع و حالِ “بینابینی” است.
ما در یک متناقض نمای شگفتی گیر افتادهایم از سویی میدانیم و میفهمیم که علم در محیطی آزاد از هر قید و بندِ سیاسی رشد میکند، از طرف دیگر میخواهیم از درختِ ازادی در محیط علمی میوه سیاسی بچینیم. حکومت هنوز فرا نگرفته است که چگونه میتوان هم محیط علمیِ آزادی داشت و هم از آسیبِ افتادن در دامِ فعلِ سیاسی و سیاستپیشگی پرهیز کرد. ممکن است در ذهن خواننده این پرسش طرح شود که مگر استاد و دانشجو در کلاسِ درس، در کتابخانه و یا آزمایشگاه میتوانند فعلِ سیاسی انجام دهند؟ متاسفانه پاسخ مثبت است. درسِ استاد و کارِ او همانطوری که می تواند “غیر اخلاقی”، “سرقت علمی” و مانند آن باشد، میتواند سیاسی هم باشد. در تمام دنیا با فعلِ غیر اخلاقی و انتحالِ (سرقتِ) علمیِ استاد با شدّت و حِدَّت برخورد میکنند. فعل سیاسی امّا با آن دو دیگر متفاوت است. فعل سیاسی _ حتا بر اساس مبانیِ سیاستِ مدرن _ به یکی از سه دسته زیر تقسیم میشود:
الف) فعل سیاسی ممنوع
ب) فعل سیاسی مجاز
ج) فعل سیاسی بینابینی
اگر استادی عضو مجموعههای سیاسی ممنوع و مُنحلّ باشد و علیه امنیّتِ کشور کاری انجام دهد بی شک فعلِ سیاسیِ ممنوع انجام داده است. در همه جای دنیا با چنین استادی بی چون و چرا برخورد میکنند. کمترین آن اخراج از محیط علمی است. رای دادن در انتخابات یک فعل سیاسی است اما از نوع مجازِ آن. استاد دانشگاه مانند هر فرد دیگری میتواند در انتخابات به شخص خاصی رای دهد و دلیل رای خود را برای دانشجویان خود بیان کند. تمایز میانِ نوعِ ممنوع و مجاز فعلِ سیاسی چندان دشوار نیست تمام دشواری مربوط به موارد بینابینی است.
هستند استادانی که مع الاسف کلاسِ درس را با باشگاه یک حزب سیاسی اشتباه میگیرند و همچون یک هوادارِ متعصِّبِ سیاسی بر کَس یا کسانی درود و یا مرگ میفرستند. این کار اگر مصداقِ قطعیِ فعلِ سیاسی نیست پس چیست؟ مسئولانِ دانشگاه نباید با مواردِ بینابینی مانند مواردِ ممنوع برخورد کنند. وقتی می شنوم که استادی از دانشگاه به دلیلِ انجامِ فعلِ سیاسی اخراج شده است بی درنگ ذهنم به ابهام در معنایِ فعلِ سیاسی معطوف میشود. تا کی باید این وضع ادامه داشته باشد. مسئولانی که یک استاد را از دانشگاه به دلیلِ فعلِ سیاسی اخراج میکنند اولا باید بدانند که آن استاد مصداق قطعی فعل سیاسی را تحقق بخشیده و ثانیا آن مصداق ممنوع بوده است. در مواردِ بینابینی یعنی مواردی که نمیدانیم، سخن، درس، کتاب، مقالهیِ استادی مصداقِ فعلِ سیاسیِ ممنوع بوده است نباید به اخراج آن حکم کنیم. اکنون زمان آن فرا رسیده است که وزارت علوم کمیتهای از اهل فنّ ترتیب دهد. این کمیته با دقّت تمامِ مواردِ ممنوع و مجاز فعل سیاسی را تعریف، مبانی و مبادی آن را شرح کند. نتیجه چنین کاری علیالقاعده دستورالعملی یکسان برای دانشگاهها خواهد بود. کارهای سلیقهای و خَلقُالسّاعهی مسئولانِ دانشگاهها نه تنها مشکلی را حلّ نمیکند که بر مشکلات و هزینههای نظام اسلامی میافزاید.
انتهای پیام
متاسفانه روش استاد ! محمدعلی عبدالهی منش شخصی همیشه حاضر در دفاع از سیئات اعمال قدرتمندان و همصنفان خود و تابعان و عاملان آنان هستند که ظاهرا الگوی ایشان همه نظامهای حاکم (بخوانید اهل زر و زور / سیاست و قدرت) است که «همه جای دنیا» نام مستعار آن است. گویا لباس عالم دینی بر تن ندارند و ملاک اخلاق و انسانیت را از دین نیاموخته اند. وانگهی چطور است که فعل سیاسی احزاب همراستا و همفکر و هم میل اهل قدرت (و ایشان) نه مجازات دارد و نه قبح ؟؟ و تشویق و ترفیع و استادی ؟؟؟ !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
ایشان را نه از موضع «همه جای دنیا » یعنی سیاستمداران پول مدار قدرت پرست، بلکه از موضع نصیحت دینی بر عهده تک تک مومنان در بیان قرآن (نه کتاب سیاست ماکیاولی)، به ترک ظلم از راه همراهی با ظالم ، بلکه تایید و توجیه آن دعوت می کنم . وگرنه به فرموده پیشوای مظلومتر از همیشه این ایام یعنی سیدالشهدا امام حسین (ع) ( که گریاندن بر گرفتاریش ! جایگزین آموختن همراهی اش (از سوی قدرتمندان) شده است) : بر خدا فرض است که ایشان را در همان جایی بیاندازد که افراد مورد حمایت ایشان در هنگام ظلم را می اندازد. والسلام
ضمنا! علامت ! پس از واژه « استاد» در ابتدای متن ، صرفا از باب تعجب از با استادان نبودن یک استاد بلکه با استادستیزان بودن اوست
احسنت
سلا ودرود دوست ندیده ام
خوانش شما از نوشته های استاد عبداللهی همراه با ذهنیت خاص است.
ایشان از کار دانشگاه ازاد طرفداری نکرده . سعی کرده فهم خود را با خواننده به اشتراک بگذارد.چگونه یادداشت اورا که اشاره به معضلی اساسی می کند و کار اخراج را به بهانه فعل سیاسیِ بینابینی، مردود میشمارد ،ظلم و طرفداری از ظالم تلقی کرده اید؟!
متن پخته ومنصفانه استاد عبداللهی جای تقدیر دارد.
با سلام و احترام خدمت جناب مسعود
از آنجا که مانند شما توانایی خواندن «ذهنیت» (اعم از خاص و غیرخاص) را ندارم ،
متن استاد عبدالهی (که به تعبیر تصادفا « عینا مشترک » شما و جناب سامان «پخته و منصفانه» است) را مجددا خواندم و متأسفانه همان چیزی را یافتم که نوشته بودم و دیگر تکرار نمی کنم.
اگر فرصت خوانش دوباره هم بیابم این کار را می کنم و اگر نتیجه دیگری حاصل شد، در همین جا عنوان می کنم.
با تجدید احترام
احسنت! بسیار عالی نوشتید
متنی پخته ومنصفانه است
استاد عبداللهی از اخراج استاد دانشگاه حمایت نکرده است.او به وضع دانشگاه انتقاد کرده
منتها تعیین مصادیق فعل سیاسی دشوارتر از چیزی است که استاد عبداللهی میگوید
کمی ساده انگاری است که فکر کنیم در مورد بینابینی چگونه باید تصمیم گرفت