سخنی با معاونت جدید مطبوعاتی
کانال باشگاه روزنامهنگاران ایران نوشت:
اگر اتفاق غیرمنتظرهای رخ ندهد آقای فرشاد مهدی پور معاون مطبوعاتی جدید وزارت ارشاد خواهد بود. انتخاب ایشان را به فال نیک میگیریم و امیدواریم منشأ خیر باشد و بتواند دست مافیای کاغذ مطبوعات و یارانههای دولتی را کوتاه کند. چند سخن کوتاه با ایشان داریم.
احتمالاً آقای فرشاد مهدی پور بر مشکلات این صنف کموبیش آگاه است. از وجود فسادی که رمق مطبوعات را گرفته مطلع است. گفتن دوبارهی آنها، یکبار دیگر موضع ما را شفافتر میکند و این امید را برجا میگذارد که معاونت مطبوعاتی جدید، راه برخی از معاونان پیشین را که یا از حامیان مافیای کاغذ و یارانه بودند و یا در مقابل آنها سکوت کردند، در پیش نگیرد.
آقای فرشاد مهدی پور مدتهای مدید هم در عرصه روزنامه و هم در مجلات و سایتهای خبری کار رسانهای و مدیریتی انجام داده است. بر او پوشیده نیست که روزنامهها و مجلات بیشماری هستند که بیآنکه منتشر شوند، کاغذ و یارانه میگیرند. اصطلاحاً به این نشریات میگویند، «نشریات پرینتی» و یا «پیدیافی». درواقع آنها برای آنکه از رانت کاغذ و یارانه دولت بهره ببرند، مطالب خود را که عموماً کپی از خبرگزاریها و سایتهای مختلف است، پرینت میکنند و به معاونت مطبوعاتی ارائه میدهند تا در موعد مقرر یارانه و کاغذ را بگیرند. وقتی در تمام این سالها چنین معضلی وجود داشته و همه نیز آن را می دانستند اما برخوردی صورت نمیگرفت و راه همچنان باز بود، نشان میدهد که بیشک پیشازاین در وزارت ارشاد کسانی مدافع و تسهیلکننده رانتخواران بودهاند و هنوز هم هستند؛ پس باید راه رانت را بر همه خصوصاً مافیای کاغذ و یارانه بست.
احتمالاً بر آقای فرشاد مهدی پور پوشیده نیست که مرجعیت رسانهای در ایران به خارج از ایران منتقلشده است. بخش زیادی از این اتفاق در داخل صورت گرفت. روزنامهنگاران هیچ مدافعی در حاکمیت و حتی دولتها نداشتند. روزنامهنگاران اساساً از نگاه بخش وسیعی از مدیران و مسئولان فردی غیرخودی محسوب میشوند. و برخی فکر میکردند که هرچه روزنامهنگار و روزنامهها محدودتر باشند، کنترل آنها راحتتر است. آنها غافل از این بودند که جریان اطلاعرسانی، راه خود را اگر در داخل پیدا نکند، در خارج پیدا میکند. خبر معطل انتشار نمیماند و منتشر میشود. تحلیل منتظر کسب اجازه از وزارت ارشاد یا نهادهای ذیربط نمیماند. هزاران تفسیر از یک اتفاق در کسری از ساعت منتشر میشود.
روزگاری شاید میتوانستند با جمعآوری دیشهای ماهوارهای یا فیلترینگ، راه اطلاعرسانی مسدود کنند اما اکنون داشتن چنین نگاهی و برآوردن چنین امری سادهلوحانه است. بهترین کار اعتماد به روزنامهنگاران داخل کشور و برداشتن مرزهای خودی و غیرخودی، اصلاحطلب و اصولگرا، و اینوآن است. کاری که آقای علی نادری در اداره کل روابط عمومی قوه قضاییه بهدرستی انجام داد و کمک و یاری خود را نصیب تمام روزنامهنگاران کرد.
آقای مهدی پور! معاونت مطبوعاتی برادر بزرگتر روزنامهنگاران است. متأسفانه جز در یک دورهی کوتاه (دورهی مدیریت احمد بورقانی) در هیچ دورهای این معاونت حامی واقعی روزنامهنگاران نبود. اگر خوش بین باشیم، باید بگوئیم مدیران آن به دنبال یک مدیریت راحت و بی دردسر بودند و اگر بدبین باشیم که باید گفت… بگذریم.
مهمترین کار شما تدوین یک استراتژی جدید و تسهیل مسیر برای روزنامهنگاران واقعی و نیز بخش خصوصی است. باید راه را برای روزنامهها و رسانههای بخش خصوصی هموار کرد. اساساً چه نیازی است که دولت و نهادهای حاکمیتی به تعداد نامحدود رسانه و سایت و روزنامه و مجله داشته باشند و آنچه میخواهند تولید کنند و نگران فروش و درآمد نباشند؟ متاسفانه بودجه و کمکهایی که رسانههای دولتی و حاکمیتی میگیرند حتی خلاقیت را نیز در آن رسانهها کشته است، چه رسد به آنکه نگران فروش و برگشتی باشند. به نظر میرسد وقت آن رسیده است که این بخش نیز ساماندهی شود.
بیشک شما اگر بخواهید کاری درخور انجام دهید، روزهای بسیار سختی در پیش دارید. از یکسو باید دست مافیای یارانهها و کاغذ را کوتاه کنید، از دیگر سو رشد رسانهها و نشریات دولتی و حکومتی و خدماتی را مهار کنید و نیز مرجعیت رسانهای را به داخل کشور برگردانید.
در این مسیر باشگاه روزنامهنگاران ایران خود را موظف به حمایت از شما میداند و امیدوار است راه معاونان سابق را در پیش نگیرید.
انتهای پیام
همه جاش سوراخ داره