به گیرندههای خود دست نزنید!
حسن محدثی گیلوایی، جامعهشناس در یادداشتی تلگرامی دربارهی این ویدئو نوشت:
“دکتر جان، این پدیده را چهگونه تحلیل و تبیین میکنید؟”
گویا این ویدیو پخش شده و چند نفر این پرسش را در بارهی این ویدئو از من پرسیدهاند. یکی از مخاطبان عزیز و محترم نیز برای من نوشته است:
“امروز این ویدئو را دیدم و واقعا مغزم قفل کرد. هیچ توضیحی نمیتونم برای این پدیده برای خودم بدم. چهطور ممکنه!؟ اصن مگه همچین افرادی هم وجود دارند!؟ آیا باید بدون توجه بهش، ازش بگذرم؟ مثل کابوسی که گذراست؟”
ما در بارهی این پدیده در سال اول کارشناسی علوم اجتماعی مطالبی خواندهایم؛ در کتاب مبانی جامعهشناسی و در بحث رفتار جمعی.
در شکلگیری رفتار جمعی، وجود احساسات مشترک و قابل تسری و تلقینپذیری و تحریکپذیری اهمیت زیادی دارد. این پدیده را نیز شیدایی مینامند. بروس کوهن در کتاب “درآمدی به جامعهشناسی” توضیح کوتاه و مفیدی در این باره ارایه میکند:
“شیدایی به الگوی رفتار غیرمتعارفی اطلاق میشود که تعداد به نسبت کمی از مردم در یک دورهی کوتاه از خود نشان میدهند. اکثریت مردم شیدایی را رفتار عجیب و غریب میدانند. سر و دست شکستن برای یک هنرپیشه یا ورزشکار محبوب و غش و ضعف رفتن در اوج برخی از مراسم اجتماعی، نمونههای شیدایی بهشما میآیند” (کوهن، ۱۳۷۹: ۲۵۳).
بنابراین، اگر احیانا از نوجوانان و جوانانتان گهگاه چنین رفتاری سر زد، خیلی نگران نباشید. این پدیده زودگذر است و مشکل زود برطرف میشود. “به گیرندههاتون دست نزنید!”
به هر حال هر نسلی ابژههای تعلقمندی و ابژههای هویتآفرین خاص خود را دارد. وقتی نخبهگان فرهنگیی شایسته، مجال تولید فرهنگی و عرضهی خوراک فرهنگیی شایسته را پیدا نمیکنند، امری عادی است که امثال محمدرضا گلزار ابژهی تعلقمندی و هویتآفرینی بشوند.
انتهای پیام