بوروکراسی ناکارآمد چگونه اقتصاد ایران را کافکایی میکند؟
محمد طاهری، سردبیر هفتهنامه تجارت فردا در یادداشتی با عنوان «بوروکراسی ناکارآمد چگونه اقتصاد ایران را کافکایی میکند؟» نوشت:
«بوروکراسی وبری» یکی از عواملی بود که دنیای مدرن را ساخت، اما به نظر میرسد دنیای مدرن دیگر به بوروکراسی خوشبین نیست. البته بوروکراسی مکتب یا مذهب نیست که هواخواهانی پرشور داشته باشد اما هرجا اتاقکی به نمایندگی از قدرت (در ساختارهای غیردموکراتیک) یا دولت (در ساختارهای دموکراتیک) بر پا شده باشد، این توانایی خارقالعاده را دارد که نظم بازارها را به هم بریزد، پیش پای کسب وکارها مانع ایجاد کند، مفسده بیافریند و انگیزه نوآوری و خلاقیت را از بین ببرد.
وقتی درباره بوروکراسی سخن میگوییم، یک طرف، بوروکراسی با مشخصاتی که «ماکس وبر» ترسیم کرد قرار دارد و در سوی دیگر، بوروکراسیهایی با مشخصات «کافکایی» قرار دارند.
«کافکایی شدن» در اصل استعارهای است که برای موقعیتهای سخت و پیچیده و پوچ نظام اداری به کار میرود. اقتصاددانان نیز در سالهای گذشته با استعاره از داستانهای «فرانتس کافکا» فرآیندی را شرح دادهاند که نظام اداری و اقتصاد یک کشور را به چرخه تباهی میغلتاند و به اصطلاح «کافکایی» میکند.
اقتصاددانان چند دلیل برای مذمت بوروکراسی دارند؛ اول اینکه بوروکراسی به مرور زمان یا خود، استبداد آفریده یا در خدمت استبداد قرار گرفته است.
اما مهمترین دلیل مخالفت اقتصاددانان این است که دیوانسالاری را عموماً در تضاد با مکانیسم بازار میدانند. در خیلی از کشورها، دستگاه دیوانسالاری جایگزین بازار میشود و قیمت تعیین میکند.
مثلاً در ایران نظام اداری تلاش میکند انواع کالاها و خدمات را قیمتگذاری کند. همین قیمتگذاری گسترده انواع کالا و خدمات میتواند شرایط را برای کافکایی شدن اقتصاد ایران افزایش دهد.
نکته بعدی این است که بوروکراسی پیچیده و ناکارآمد، موانع زیادی پیش پای کسبوکارها میگذارد و رشد اقتصاد را مختل میکند. این صورت بوروکراسی در ایران کاملاً قابل مشاهده است.
نکته دیگر این است که در اقتصاد ایران بوروکراسی در خدمت «تیولداری» و «نوچه پروری» قرار گرفته و این همه ساختمان و آدم و ماشین و سازوکار به جای آنکه در خدمت جامعه باشند، به گروههای اندکی خدمت میکنند.
مساله دیگر این است که بوروکراسی بستر مناسبی برای فساد شده و از همه مهمتر اینکه در خیلی از کشورها به صورت قاتل انگیزه نوآوری و خلاقیت و سرمایهگذاری ظاهر شده است.
وضعیت کافکایی
گاهی یک خطای تایپی در حد بالا و پایین رفتن یک نقطه در اسم یا فامیلی، یا خطای کارمند ثبت اسناد میتواند شما را وارد یک «وضعیت کافکایی» کند. همین خطای کوچک میتواند شما را برای روزهای طولانی از این اداره به آن اداره بکشاند یا حتی آنگونه که در فیلم برزیل به کارگردانی « تری گیلیام»، منجر به مرگ «آقای باتل» شد، به مرگ شما هم منجر شود.
حتماً میپرسید ماجرا چیست؟
«سم لاوری» که کارمندی منفعل و بیانگیزه است مسوولیت تایپ نامههای اداری را برعهده دارد. روزی یک مگس در دستگاه تایپ گیر میکند و باعث میشود نامه بازداشت آقای « تاتل» به نام آقای « باتل» صادر شود. در نتیجه آقای باتل که فردی بیگناه است دستگیر و زندانی میشود. دختر جوانی که موضوع را متوجه شده به کمک فرد بیگناه میشتابد اما آنقدر در این اداره و آن سازمان گرفتار میشود که آقای باتل در حین بازجویی جان خود را از دست میدهد.
فکر نکنید این وضعیت فقط برای مرحوم «باتل» رخ داده، همه ما به نوعی چنین وضعیتهایی را تجربه کردهایم؛ یعنی در هزارتوی نظام اداری ناکارآمد گرفتار شدهایم.
وضعیتی را تصور کنید که میخواهید مالیات بپردازید -یعنی قصد دارید برای دولت پول واریز کنید- باید ساعتها در صف «معطل» شوید. میخواهید ماشین بخرید یا بفروشید، باید کیلومترها رانندگی کنید و به حومه شهر بروید تا پلاک جدیدی تحویل بگیرید، تازه بعد از ساعتها وقتی که تلف شده، باید در دفتر اسناد رسمی مجدداً «هزینه» کنید تا سند خودرو به نام شما یا دیگری ثبت شود.
امیدواریم هیچوقت سروکارتان به شهرداری یا ثبت اسناد یا نیروی انتظامی نیفتد، حتی در بیمارستان و آموزش و پرورش هم با «ناکارآمدی» و «ازدحام» مواجهید. میخواهید کسبوکاری آغاز کنید، فرآیند کار آنقدر «پیچیده» و «تودرتو» است که پشیمان میشوید. میخواهید تکنولوژی وارد کنید، باید به دهها اداره و مرکز «مراجعه» کنید.
میخواهید وام بگیرید، باید چندین قرارداد پیچیده و نامفهوم را «امضا» کنید و بارها از این دفتر به آن دفتر بروید و…
برای معرفی نظام اداری در ایران از این دست توصیفها زیاد میشود نوشت. همه اینها عناصر یک «نظام اداری کافکایی» هستند که با سرعت زیاد در حال زمینگیر کردن اقتصاد ایران هستند.
آیا نظام اداری ایران به نقطه غیر قابل بازگشت رسیده است؟
انتهای پیام