خرید تور نوروزی

نقدِ نقدِ کنکور

ندا رضوی‌زاده، عضو هیئت علمی جهاد دانشگاهی مشهد در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، درباره‌ی کنکور نوشت:

در سال‌های اخیر مطالبی در نقد کنکور و حتی در دفاع از حذف کنکور بیان شده است. حتی بعضی اقدامات فعلا بی‌سرانجام هم صورت گرفته است. مهم‌ترین استدلال برای نقد کنکور این بوده که نابرابری آموزشی موجود (تفاوت کیفیت آموزشی در دبیرستان‌های دولتی و غیرانتفاعی) و صنعت کنکور (در قالب موسسات، آموزشگاه‌های خصوصی، ناشران و مدرسان) در خدمت طبقات بالاست و اسباب بازتولید طبقاتی است. فرزندان طبقات بالاتر با دسترسی به منابع آموزشی باکیفیت تر شانس بیش‌تری برای قبولی در کنکور دارند و بنابراین طبقات پایین‌تر شانس کمتری دارند و در نتیجه به طور نابرابری از شانس تحرک طبقاتی از طریق تحصیل دانشگاهی محروم‌اند. در سال‌های اخیر مهم‌ترین شاهد منتقدان هم این بوده که اکثر قریب به اتفاق پذیرفته‌شدگان ممتاز کنکور از شهرهای برخوردار هستند. آیا واقعا شانس دانش‌آموزان مناطق محروم در کنکور ناچیز است و در نظام کنکور فرصت تحرک طبقاتی از آن‌ها سلب شده؟

پذیرش در کنکور به جز ارزیابی صلاحیت علمی، تابع نظام سهمیه‌بندی است. این نظام‌ سهمیه‌بندی عمدتا بر تقسیمات کشوری‌ای مبتنی است که مبنای آن میزان برخورداری مناطق است. سهمیه منطقه (۱) برای برخوردارترین مناطق (تهران و چند مرکز استان)، سهمیه منطقه (۲) مناطق نیمه‌برخوردار، و سهمیه منطقه (۳) برای مناطق محروم. ادعا این است که مبنای این سهمیه‌بندی تبعیض مثبت به نفع مناطق کم‌تر برخوردار است تا شانس قبولی دانش‌آموزان این مناطق، به جبران محرومیت از امکانات مادی و آموزشی در دوران مدرسه، در کنکور بیشتر شود. (جالب این که دانش‌آموزانی که به دلیل ماموریت والدین یا به هر دلیل، سال‌های آخر تحصیل‌شان ‌در خارج از کشور بوده‌اند، داوطلب منطقه ۳ محسوب می‌شوند!). این سهمیه‌ها بر مبنای جمعیت داوطلبان هر منطقه تعیین می‌شود. یعنی از آن‌جا که بیشتر کشور مشمول معیار مناطق نیمه‌برخوردار یا محروم هستند، و جمعیت داوطلبان در این مناطق بیشتر است، هر منطقه به نسبت سهم جمعیت داوطلبان خود سهم صندلی در دانشگاه می‌گیرد. (ضمنا به جز سهمیه مناطق، نقش سهمیه ۵ و ۲۵ درصدی ایثارگران را هم باید به‌حساب آورد.) اما ببینیم این نظام سهمیه‌بندی به نفع چه کسی عمل می‌کند؟

دو نکته در این‌باره حایز اهمیت است:

  1. در همه سال‌ها سهمیه‌ منطقه یک در همه گروه‌های آموزشی بسیار کم است. در سال ۱۴۰۰ سهمیه منطقه یک برای رشته‌های تجربی، انسانی، ریاضی و هنر به ترتیب معادل ۱۵.۶٪، ۱۳٪، ۳۰.۵٪، ۲۳٪ کل صندلی‌ها بوده است. این به آن معنا است که شانس داوطلبی که از منطقه یک در آزمون شرکت کرده در این رشته‌ها ناچیز است. (بقیه داده‌ّها را در تصویر ببینید)
  2. آماری از تحرک طبقاتی در دست نیست. اما مشاهدات پراکنده نشان می‌دهد بخش بزرگی از نیروی انسانی تحصیل‌کرده شاغل به کار در حال حاضر، به خصوص در بخش دولتی و حتی غیر دولتی، کسانی هستند که از مناطق ۲ و ۳ در کنکور قبول شده‌اند و پس از اخذ مدارک دانشگاهی در مشاغل مختلف مشغول به کار شده‌اند. مشاهدات نشان می‌دهد بسیاری از کارکنان ادارات، هیات علمی دانشگاه‌ها، مدیران و بسیاری از افراد شاغل در مشاغل تخصصی جزو همین عده هستند.
  3. سهمیه مناطق و سهمیه ایثارگران در خلال چهار دهه اخیر، خواسته یا ناخواسته، بر اساس سیاست‌های هدفمند پوپولیستی و حامی‌پرورانه یا به‌طور غیرنیت‌مند، دسترسی طبقات محروم را به تحصیلات دانشگاهی بیشتر کرده و به تبع آن در خدمت تحرک طبقاتی طبقات محروم‌تر کشور بوده است. بنابراین این استدلال که کنکور یا مافیای کنکور در خدمت بازتولید طبقاتی طبقات ثروتمند است نمی‌تواند درست باشد.
  4. با توجه به آن چه گفته شد نظام کنکور مبتنی بر سهمیه‌بندی در حال حاضر نیز شایسته‌گزین نیست، زیرا رقابت کامل نیست، و تنها معیار پذیرش در آن مقایسه رتبه کل کشوری داوطلبان نیست. بلکه هر داوطلب فقط با داوطلبان سهمیه خود رقابت می‌کند.
  5. در عین حال کنکور با صرف‌نظر از این تبعیض‌های سیستماتیک تا کنون از اعمال نفوذ غیررسمی و اعمال سلیقه گزینش‌گران علمی و غیرعلمی تقریبا به‌دور بوده است. همچنین کم‌وبیش از فساد سیستماتیک در پذیرش دانشجو برکنار بوده است. این بدان معناست که دو داوطلب با شرایط علمی برابر در یک منطقه، از شانس برابر برای پذیرش برخوردار بوده‌اند و پول و پارتی و رشوه و روابط بر رد یا پذیرش آن‌ها تاثیر نداشته است.
  6. کنکور یک آزمون سراسریِ یکدست و بدون اعمال سلیقه شخصی و جهت‌دار ممتحن است که چندصدهزار نفر داوطلب را (فعلا صرفا درچارچوب سهمیه‌بندی اعلام‌شده) در شرایط برابر قرار می‌دهد. حذف آزمون سراسری صرفا زمینه فساد و اعمال نظر و سلیقه و تبعیض غیرشفاف را افزایش خواهد داد و اتفاقا شانس کسانی که می‌خواهند بر توان علمی خود متکی باشند کاهش خواهد داد. برنده حذف کنکور احتمالا دو گروه هستند: (۱) ثروتمندانی که با ابزار مادی یا روابط شخصی می‌توانند بر تصمیم‌ کادر علمی و اجرایی گزینش دانشجو تاثیر بگذارند و احیاناً رأی ممتحن‌ها و کادر اجرایی را بخرند، (۲) ‌کسانی که با تکیه بر روابط و ابراز ارادت‌های خود نسبت به اصحاب قدرت و مدیریت بر تصمیم‌گیران گزینش دانشجو اعمال نفوذ می‌کنند بدون این که صلاحیت علمی و پشتکار کافی برای مطالعه و یادگیری سختکوشانه را تمرین و اثبات کرده باشند. فرصت‌سازی برای این دو گروه هیچ‌گونه سازگاری با اهداف برابری‌طلبانه به نفع فرودستان یا به نفع توسعه علمی کشور ندارد.
  • پی‌نوشت:
    • این یادداشت استرس‌آور بودن کنکور را انکار نمی‌کند.
    • این یادداشت انکار نمی‌کند که کنکور شاخص تمام‌عیاری برای سنجش دانش و مهارت‌های علمی و ذهنی و اجتماعی داوطلبان نیست.
    • این یادداشت نقش عوامل ساختاری همچون زمینه طبقاتی و محیطی را بر شانس بازتولید یا تحرک طبقاتی افراد انکار نمی‌کند.

توضیح در ۸ مهرماه، ساعت ۹: با عرض پوزش در ابتدا نام نویسنده به اشتباه درج شده بود که اصلاح شد.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا