خرید تور تابستان

از بی‌مهری به دامپزشکان تا وضعیت حیوانات خانگی در ایران | در گفت‌وگو با دکتر بیطرف

معصومه رشیدیان، انصاف نیوز: دکتر ماهان بیطرف عضو اصلی و دبیر جامعه دامپزشکی حیوانات خانگی ضمن پرداختن به چالش‌های درون‌خانوادگی و برون‌خانوادگی در صنف خود، در گفت‌وگویی با انصاف نیوز به سوالاتی پاسخ داده است که شاید ذهن بسیاری از ما را هنگام تماشای آنها که به حیوانات غذارسانی می‌کنند، تیمارشان می‌کنند و علاقمندشان هستند، درگیر می‌کند.

اوکه سال‌ها تجربه‌ی دامپزشکی دارد و مدیریت بیمارستان دامپزشکی شبانه‌روزی در تهران را هم در دست دارد، ضمن روایت برخی تجربیات خود می‌گوید که حیوان‌دوستی، حیوان خانگی و در نهایت مراجعه به دامپزشکی برای رسیدگی به حیوانی آسیب‌دیده، دیگر به قشری خاص -چه به لحاظ مالی و چه مذهبی- محدود نمی‌شود و مراجعین با هر وضع مالی و میزان اعتقاد مذهبی -هر مذهبی- چنین توجهاتی پیدا کرده‌اند.

دبیر شورای نظام دامپزشکی استان تهران، اما در عین‌حال از آسیب‌های موجود در این حوزه نیز می‌گوید؛ از لزوم آگاهی بیشتر مردم و سیاستگذاران در این موارد، لزوم آشنایی بیشتر مردم با دامپزشکی و خدماتی که دامپزشکان ارائه‌اش می‌دهند و همچنین چالش‌های اخلاقی که همگی در مواجهه‌ی با حیوانات خانگی و خیابانی با آن مواجه می‌شوند.

در حدفاصل میان روز حمایت از حیوانات و روز دامپزشک انصاف نیوز از دکتر ماهان بیطرف دعوت کرد که برای گفت‌وگویی به مناسبت روز دامپزشک میزبان او باشد. دکتر بیطرف گفت‌وگوی پیش رو نیز از مسائل حوزه‌ی صنفی و کاری خود آغاز کرده و به مواجهه‌ی ایرانیان با حیوانات خیابانی و خانگی پرداخته است. حیواناتی که جایشان در آپارتمان‌های کوچک ما نیست، حیواناتی که می‌توانند کنارمان زندگی کنند، قوانینی که باید وجود داشته باشند و همچنان وجود ندارند، حامیان حیوانات و حامی‌نمایان و… پرداخته است.

متن این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید:

کمی درمورد چرایی نامگذاری روز دامپزشک توضیح دهید؟

روز دامپزشک به پیشنهاد آقای دکتر تاجبخش، استاد ممتاز دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران و چهره‌ی ماندگار و عضو ثابت فرهنگستان علوم و با پیگیری‌های آقای دکتر بازرگانی استاد بازنشسته‌ی دانشکده‌ی دامپزشکی نامگذاری شد و جا دارد که از زحمات آنها تشکر بشود.

بزرگترین چالشی که جامعه دامپزشکان امروز با آن روبروست چیست؟

خود ما هم پس از سال‌ها فعالیت صنفی به این نتیجه رسیدیم که چالش‌های دامپزشکی دو دسته هستند؛ درون حرفه‌ای و برون حرفه‌ای. برون حرفه‌ای اینکه واقعا هیچ حمایتی از سوی بخش‌های حاکمیتی از دامپزشکی نمی‌شود. حال از اداره آب و فاضلاب بگیرید تا شهرداری‌ها و اداره‌ی برق و… کمک‌هایی که درمورد تعرفه‌های خدمات درمانی، شرایط فعالیت پزشکان در بافت‌های مسکونی و حمایت قانونگذار از بحث خدمات درمانی، که به صنف پزشکی می‌شود، متاسفانه شامل دامپزشکان نمی‌شود و وقتی شما فعالیت دامپزشکی را آغاز می‌کنید، از روز اول باید تعرفه آب گران‌تری پرداخت کنید، عوارض شهرداری بیشتری دهید و تعرفه برق گران‌تری پرداخت کنی؛ درصورتی که اگر اینها خدمات درمانی محاسبه شود، تازه باید کمک شود. اغلب نظام‌های بانکی، غیر از مثلا بانک ملت که تسهیلاتی قائل می‌شوند، واقعا باقی آنها چنین تسهیلاتی برای حوزه خدمات درمانی دامپزشکی قائل نمی‌شوند.

حوزه کشاورزی و بانک کشاورزی خدمات ارزنده‌ای را برای دامداران و بهره‌برداران دامپزشکی و صنایع مرتبط با دامپزشکی قائل می‌شوند، اما برای حوزه درمان دامپزشکی، چه در دام‌های تولیدی و سنگین و جه دام‌های غیرصنعتی و حیوانات خانگی، امکانات و شرایطی وجود ندارد و متاسفانه این بخش خیلی مورد بی‌مهری قرار گرفته است.

درمورد چالش‌های درون‌خانوادگی هم، چالش‌های بخش دارو و درمان در حوزه دامپزشکی بسیار مهم ایت که من فکر می‌کنم ویترین کار دامپزشکی است، و اغلب مردم دامپزشکی را به کلینیسین‌های دامپزشکی، مراکز درمان دامپزشکی، یا حتی دامپزشکان در گاوداری و مرغداری، می‌شناسند. کمتر می‌دانند که دامپزشکان در کشتارگاه‌ها و در مراکز تولید فراورده‌های خام و منشا دامی هم فعالیت می‌کنند؛ چون آنها معمولا در ویترین نیستند.

در حوزه خود دامپزشکی هم متاسفانه بحث حوزه دارو و درمان از جانب سیاستگذاران و مسئولین فکر می‌کنم به آن حق و جایگاهی که دارد و واقعا مورد نیازش است، نرسیده.

یک چالشی هم در دامپزشکی داریم که درون سازمانی است؛ متاسفانه در حال حاضر در سازمان دامپزشکی و چارت اداری و سازمانی آن، ما بخش یا دفتری را تحت عنوان حیوانات خانگی نداریم. در حالی که برای باقی حوزه‌ها مثل دام، طیور، زنبور عسل و کرم ابریشم این فضا وجود دارد. امیدواریم که سازمان دامپزشکی در آینده یک دفتر اختصاصی هم مانند سایر بخش‌ها تاسیس کند.

می‌خواهم نامی هم ببرم از آقای دکتر سید جاوید آل داوود، استاد تمام و بازنشسته‌ی دانشگاه تهران؛ استاد بخش داخلی بیماری‌های دام‌های کوچک که یکی از بنیانگذاران حمایت از حیوانات در دامپزشکی در کشور بودند و اولین انجمن حمایت از حیوانات را بعد از انقلاب تسیس کردند. البته قبل از انقلاب هم جمعیتی برای حمایت از حیوانات بوده است.

عجیب‌ترین و جالب‌ترین مراجعی که داشتید را خاطرتان هست؟

یکی از موارد خیلی عجیب، چون خود من به سگ نژاد بولداگ –که در کارتون تام و جری هم بود- علاقه‌ی بسیار دارم، یک سگ بولداگی بود که بعد از جراحی سزارین –چون بعضا حیوانات همکاری هم نمی‌کنند- یک روز تعطیلی خط بخیه‌اش را باز کرده بود. سگ بغل صاحبش بود و دل و روده‌هایش در تشتی در دست همراهشان. به همراه دکتر انصاری جراحی‌اش کردیم و موفق شدیم حیات دوباره‌ای به او دهیم.

یکی از بهترین خاطراتم هم این است که یک سگ ژرمن شفردی که در کارخانه‌ای در اطراف تهران نگهداری می‌شد، حامله بود و نزد ما آوردند چون دوتا از جنین‌ها در رحم سگ مادر مرده بودند و نمی‌توانست زایمان کند. آن را هم با دکتر انصاری بودیم که توانستیم در یک جراحی بسیار طولانی و سخت جنین‌های زنده را سالم بیرون آوردم و نجاتش دادیم.

دوماه بعد به دلایل دیگری به آن کارخانه مراجعه کردم و این سگ به روایت آنها که در کارخانه بودند 30 ثانیه پیش از آنکه وارد کارخانه شوم شروع به پارس کردن کرده بود. من هم کاری با سگ نداشتم و به بخش اداری آن فضا رفته بودم. آنقدر پارس کرد، بنده خدایی که مسئول آن بخش بود گفت «آقای دکتر می‌شود سری هم به این سگ بزنید؟!»

وقتی نزدش رفتم شروع به لیسیدن دست من کرد و فکر می‌کنم بعد از دوماه داشت از من تشکر می‌کرد. چون وقتی به ما مراجعه کرد واقعا رو به موت بود و فهمید چه اتفاقی رخ داده است. من متوجه قدرشناسی این ژرمن مادر شدم.

حس شما به جان یک حیوان چه نسبتی  با حس یک پزشک به جان یک انسان دارد؟

فکر نمی‌کنم فرقی داشته باشد؛ برادرم پزشک است و یکوقت‌هایی که باهم صحبت می‌کنیم بنظر نمی‌رسد که چندان تفاوتی داشته باشد، همان علاقه و همان حس مسئولیت وجود دارد. وجه تمایزش فکر می‌کنم موضوع ناطق بودن انسان و توانایی‌اش در دیالوگ برقرار کردن باشد. بنوعی کار ما مثل پزشک اطفال است.

جایی بوده است که به گیرهای فقهی در دامپزشکی حیوانات برخورید؟

بله! اتفاقا دوتا از دامپزشکان، آقای دکتر محمدعلی راد و دکتر سیدجاوید آل داود خیلی پیشگام بودند که دراین زمینه از مراجع تقلید استفطائاتی را بگیرند. ولی شخص من تاکنون به مشکلی برنخورده‌ام.

درچه مواردی بوده؟

فکر می‌کنم یکی این بود که اگر موی سگ روی لباس دامپزشکی که کار دامپزشکی می‌کند باشد و نماز بخواند آیا اشکالی دارد یا نه؟ و فکر می‌کنم که پاسخ داده شد اگر دامپزشک نداند ایرادی ندارد.

آیا در حوزه‌ی دامپزشکی هم کلینیک‌ها و پزشک‌نماهای غیرقانونی داریم که فعالیتی کنند؟

بله، متاسفانه در حوزه دامپزشکی حیوانات خانگی هم این مسئله وجود دارد. در حوزه‌ی کلیت درمان دامپزشکی هم وجود دارد.

درمان یک حوزه‌ی بسیار مهم و خطرناکی است.در دامپزشکی متاسفانه چه در زمینه‌ی حیوانات مزرعه‌ای و دام‌های تولیدی و سنگین، افراد غیرمجاز فعالیت می‌کنند که خدارا شکر درحد امکان سازمان دامپزشکی سعی می‌کند با این موارد برخورد کند؛ اما متاسفانه روز بروز هم شاهد افزایش این موارد هستیم که یکی از دلایلش می‌تواند گسترش داروهای قاچاق در کشور ما باشد یا در اختیار گرفتن دارو برای افرادی که ذی‌صلاح نیستند.

درمورد حیوانات خانگی هم بارها این مسائل را دیدیم و در مورادی هم سازمان دامپزشکی و نظام دامپزشکی سعی کردند به این قضیه ورود کنند اما تا نقطه‌ی قابل قبول بسیار فاصله وجود دارد و باید به صاحبان حیوانات خانگی و دامداران و بهره‌برداران اطلاع‌رسانی شود که قبل از اینکه بخواهند یک اقدام درمانی انجام دهند حتما از صلاحیت آن فردی که خودش را دامپزشک معرفی می‌کند مطمئن شوند.

الان مثالی در ذهنتان هست؟

بله! 6-7 سال پیش یک فردی که دامپزشک نبود، در منطقه 5 شهری و در یک واحد مسکونی خود را دامپزشک معرفی می‌کرد و اقدامات درمانی انجام می‌داد. در آن زمان با شکایتی که جامعه دامپزشکی حیوانات خانگی صورت گرفت و رسیدگی که توسط نظام دامپزشکی و اداره دامپزشکی شهر تهران شد، با ایشان برخورد شد و جلوی فعالیت‌شان گرفته شد.

در جامعه‌ی ما حتی در بعضی آثار طنز، به نظر می‌رسد که به دامپزشک نگاه جدی ندارند، گاه به تمسخر به آن می‌پردازند. چنین رویکردی شما را اذیت نمی‌کند؟

نه! من در خانواده‌ای بودم که به قطع یقین جایگاه دامپزشکی از پزشکی پایین‌تر نبوده است. البته در کشور ما همه چیز مسخره می‌شود. به شاگرد زرنگی که درس می‌خواند می‌گفتند «خرخوان» اگر کسی رانندگی درستی کند، ورود ممنوع نرود، پارک دوبل نکند و…. می‌گویند «بی‌عرضه»؛ هرکه در ایران زندگی کند باید بداند که معمولا اگر راه درست را بروی احتمال دارد که دیگران مسخره‌ات کنند. اما حداقل برای خود من هیچ‌وقت مشکل‌ساز نبوده است.

مراجعین شما بیشتر از چه قشری هستند؟ چه به‌لحاظ وضعیت مالی و چه به لحاظ اعتقادی.

از همه‌ی اقشار. در گذشته اینگونه نبود، یعنی واقعا شاید 15 سال پیش بیشتر قشر مرفه و افرادی که ارتباط با خارج از کشور داشتند به این فضا ورود کرده بودند. اما امروز می‌توانم بطور قطع بگویم که تمامی اقشار جامعه به این سمت حرکت کردند و امروزه حیوان خانگی نگهداری می‌کنند و در زمینه‌های حمایت از حیوانات ورود کرده‌اند.

ما افراد بسیاری را می‌بینیم که از قشر متوسط یا بعضا رو به پایین جامعه هستند اما با هزینه‌ی شخصی‌شان، یا طلب کمک از اطرافیان و یا سایر افرادی که به این حوزه علاقمند هستند، در زمینه‌ی حمایت از حیوانات اقدامات بسیار منسجم و فعالی را انجام می‌دهند.

واقعا به قطع می‌توانم بگویم آن تفکری که در گذشته وجود داشت کاملا پاک شده است و امروزه اکثریت اقشار جامعه، با هر کیفیت اقتصادی در این حوزه حضور دارند.

به لحاظ دید اعتقادی و مذهبی چطور؟

آنهم نسبت به گذشته خیلی متفاوت شده است.

فلسفه‌ی این موضوع این است که بشر ذاتا تمایل به ارتباط با محیط زیست دارد. ما در ابتدای زندگی کشاورزی داشتیم، بعد تبدیل شده است به نیمه صنعتی و بعد هم صنعتی. ارتباط ما با حیات وحش باید بنوعی حفظ شود؛ همانطور که ما خودمان گاه به طبیعت می‌زنیم و کمپینگ می‌کنیم و می‌خواهیم از محیط شهری فرار کنیم، یکی از راه‌های این ارتباط گیری این است که آن محیط را به خانه‌مان بیاوریم. خیلی از ما برای تلطیف همین فضای صنعتی و شهری گل و گیاه به داخل خانه می‌آوریم. یعنی انسان جدا شده از طبیعت باید شرایطی را برای خود فراهم کند که نیازهای روحی‌اش را هم در کنار دیگر نیازها برآورده کند. یکی از این نیازهای روحی ارتباط با محیط زیست است.

برخی آکواریوم در خانه می‌گذارند، یا از قدیم نگهداری پرندگانی چون قناری و فنچ و سهره در ایران باب بوده است. نگهداری حیوانات خانگی هم از این قاعده مستثنی نیست؛ درست است که در دهه‌ی 60 و 70 نگهداری از حیوان خانگی دچار یک سکته‌ای شده بود اما تقریبا می‌توان گفت که از میانه‌ی دهه‌ی 80 افراد به مسیری که باید بازگشتند.

یک روحانی در اینستاگرام صفحه دارد –بنام آقای نظافتی- که پناهگاهی دارند و از حامیان حیوانات هستند. آشنایی یا مواجهه‌ای با ایشان داشته‌اید؟

من صفحه‌شان را دیده‌ام. اتفاقا در بحث حمایت از حیوانات اصلا مذهبیون بسیار مقیدتر هستند. در میان اطرافیان خودمان، مثلا مادربزرگ‌های ما اگر گربه‌ای را در حیاط خانه می‌دیدند، به او رسیدگی می‌کردند. درموضوع حمایت از حیوانات فکر می‌کنیم فرقی بین مذهبیون و غیرمذهبیون وجود نداشته باشد. در تمامی ادیان هم مهربانی با حیوانات سفارش شده است. بیشتر پیامبران چوپان بودند و با حیوانات ارتباط داشتند. در اینکه اصلا حرفی نیست.

دین اسلام هم قوانینی در جهت حمایت از حیوانات دارد. در اینها بحثی نیست و تنها مسئله‌ای که وجود دارد، در بحث نگهداری حیوانات به شکل خانگی اختلاف نظری وجود دارد که مقوله‌ای جداست. اگرنه حمایت از حیوانات را چه در گذشته و چه امروز بسیار می‌بینیم که واقعا افراد مذهبی پیش‌قدم بودند.

فکر می‌کنید آن سکته‌ای که فرمودید در دهه‌های 60 و 70 در بحث نگهداری حیوانات خانگی پیش آمد چه مبنایی داشت؟

آن سکته در همان بحث نگهداری حیوانات خانگی –آنهم بیشتر سگ- بود. اگرنه تهران که شهر گربه‌هاست. اما باتوجه به اینکه خود من متولد دهه‌ی 60 هستم، شاید نتوانم علل اصلی این کاهش و سکته را بدرستی تحلیل کنم. ولی ما می‌دانیم که مرکز دامپزشکی در دهه‌ی 80 و 90 افزایش پیدا کرد.

آیا باتوجه به این روندی که توضیح دادید، می‌توان گفت که ایرانی‌ها حیوان‌دوست‌تر شده‌اند؟

فکر می‌کنم مردم ایران ذاتا حیوان دوست بوده‌اند، هستند و خواهند بود. ولی شرایط هم متفاوت است. شاید 20 سال پیش اگر کسی گربه‌ای آسیب‌دیده یا بیمار را در خیابان پیدا می‌کرد، چند مرکز ارائه خدمات بیشتر در شهر وجود نداشت و پرسان پرسان باید می‌رفت تا مثلا می‌‌رسید به بیمارستان دانشکده دامپزشکی در خیابان قریب.

شاید خود این باعث می‌شد از پیگیری این ماجرا صرف‌نظر کند. اما امروز فرد با سرچی ساده در اینستاگرام یا گوگل می‌بیند که 300-400 مرکز درمانی و بیش از 30 بیمارستان شبانه‌روزی وجود دارد. بنابراین یکی این موضوع باعث شده تمایل مردم به این حمایت‌ها بیشتر شده و دوم هم فرهنگ‌سازی که بطور کلی در تمام دنیا انجام شده چنین نتایجی داشته است.

ما شاهدیم که در همین روزهای اخیر تحادیه اروپا قانونی مصوب کرده است در ارتباط با ممنوعیت انجام آزمایشات روی حیوانات. یعنی این روند رو به رشد در ارتباط با حقوق حیوانات در سطح جهانی هم وجود دارد. شاید 50 سال پیش در همه جای دنیا براحتی روی حیوانات آزمایش می‌کردند. اما امروزه با پیشرفت تکنولوژی، Animal modeling ایجاد شده است، یا استفاده از ماکت‌های مصنوعی. یا حداقل از لاشه‌های حیواناتی که به مرگ طبیعی یا در اثربیماری و مشکلات دیگر از بین رفته‌اند استفاده می‌شود. به همین خاطر من فکر می‌کنم نه تنها در ایران، بلکه در سراسر دنیا این رویکرد درحال افزایش پیدا کردن است.

آیا درصد حیوان آزاری هم به همان میزان کم شده است؟ چون هرچندوقت یکبار شاهد انتشار تصاویری هستیم از این موارد؟

راجع به این قضیه مطالعه‌ای نشده است و من هم اطلاع دقیقی ندارم؛ اما فکر می‌کنم این حیوان آزاری هم از قدیم بوده است. یعنی ما می‌دیدیم که فردی گربه‌ای را «چخ» می‌کرده و فراری می‌داده تا مواردی شدیدتر از این. من فکر می‌کنم امروز این موارد بیشتر امکان رسانه‌ای شدن دارند. شاید اگر واقعا بخواهیم دقیق شویم موارد حیوان‌آزاری کمتر هم شده باشد اما همانطور که اشاره کردم امکان رسانه‌ای شدن بیشتری دارند. اگر نظر من را بخواهید ارتباط مردم با حیوانات و آگاهی آنها درمورد کمک به حیوانات واقعا افزایش داشته است.

گاه تصمیماتی در سطح کلان گرفته می‌شود و قوانین وضع می‌شود –مثل ممنوعیت سگ گردانی- که دردسرهایی برای دارندگان حیوانات خانگی ایجاد می‌کند. آیا جامعهی دامپزشکان و نهادهای مربوط به آنها رایزنی‌ها در این موارد با دستگاه‌های بالادستی داشته‌اند؟

بله! زمانیکه دکتر آل‌داود هم رئیس جامعه دامپزشکی حیوانات خانگی بودند، دربحث فرهنگ‌سازی بسیار کار کردیم. متاسفانه نگهداری از حیوانات خانگی از موضوعاتی است که از دو قسمت آسیب می‌خورد. یعنی وقتی قوانین و مقررات درستی برایش طراحی نشده باشد، هم قانونگذار دچار مشکل می‌شود، هم مجری قانون و هم کسانیکه حیوان خانگی دارند دچار مشکل می‌شوند، هم کسانیکه تمایلی به نگهداری از حیوان خانگی ندارند دچار مشکل می‌شوند.

بعنوان مثال در همه جا هرکسی که حیوان خانگی دارد باید اطلاعاتش ثبت شده و مشخص باشد، در قبال آن حیوان خانگی موظف است اقدامات بهداشتی و درمانی را انجام دهد، اگر سگی یا گربه‌ای را می‌خواهند جابجا کنند باید داخل باکس در داخل خودرو باشد. درحالیکه اینجا ما بسیار می‌بینیم که شیشه‌ی ماشین پایین است و حیوان سرش از شیشه بیرون است. این می‌تواند برای حیوان مشکل‌ساز باشد؛ ممکن است از ماشین بیرون بپرد –که بارها این را دیده‌ایم، یعنی مواردی که حتی منجر به تلف شدن حیوان شده است- که این هم می‌تواند برای خود حیوان آسیب‌زا باشد و هم می‌تواند سبب‌ساز تصادفات خطرناکی شود.

یا بحث آموزش حیوانات؛ در محیط آپارتمانی حیوانات باید آموزش ببینند؛ مثلا سگی که در آپارتمان است پارس نکند. چون واقعا پارس یک سگ 30-40 کیلویی شاید بتواند برای سایر ساکنین آپارتمان ایجاد مشکل کند. افرادی که  حیوانات خود را بیرون می‌برند باید آموزش ببینند، با خودشان وسایلی داشته باشند که مدفوع حیوان خود را جمع‌آوری کنند. این کاری است که واقعا خیلی وقت‌ها می‌بینیم که در ایران انجام نمی‌شود، به این دلیل که آموزش داده نشده است. حتی اجباری برای تربیت خود حیوانات وجود ندارد؛ درحالیکه در بسیاری از کشورهای پیشرفته چنین نیست.

فکر می‌کنم این خلاِء‌های قانونی و آموزشی وجود دارد که هم قانونگذار، هم مجری قانون و هم مطیع قانون را دچار مشکل کرده است. ما هم درگذشته و حال تلاش‌هایی کرده‌ایم اما به دلیل مسائلی که خودتان هم می‌دانید وجود دارد معمولا این حوزه را نمی‌شود خیلی باز کرد و با قدرت به آن ورود کرد.

فکر می‌کنید درمورد مواجهه‌ای که باید با حیوانات خانگی یا خیابانی داشت، جامعه از سیاستگذاران جلوتر است؟

من فکر می‌کنم قوانین‌مان نیاز به تغییر دارد و نیاز به آیین‌نامه‌ها و دستورالعمل‌هایی هست؛ اما قطعا در هردو قسمت قانونگذاری و مردم نقایصی وجود دارد که هردو نیاز به بررسی بیشتری دارند. حال نمی‌دانم که چرا در بحث قانونگذاری بشکل درست و بایسته مثلا ما هنوز یک قانون مدون و مصوب درمورد حقوق حیوانات و نگهداری حیوانات در کشورمان نداریم؟! جدا از بحث حیوانات خانگی، درمورد حیات وحش و حمایت از حیوانات هم نداریم. در کشور ما پناهگاه‌های رسمی و قانونی از انگشتان یک دست هم کمتر هستند. پناهگاه‌های رسمی و قانونی که از وزارت کشور مجوز داشته باشند یا از نظام دامپزشکی پروانه بهداشت داشته باشند که اگر فردی سگی یا گربه‌ای را در خیابان می‌کند و حاضر است هزینه‌هایش را هم پرداخت کند و او را بسپارد به پناهگاهی که تیمار شود و کارهای اولیه‌اش انجام شود و در ادامه هم به سرپرستی مناسب و صالح واگذار شود، واقعا الان چنین شرایطی وجود ندارد.

در رسیدگی به سگ‌های ولگرد هم که متولی آن براساس قانون، شهرداری است، واقعا کم کاری دیده شده است. در برخی شهرها، مثل شورای شهر تهران تمایلاتی بود که اقداماتی صورت گیرد، اما واقعا نیاز به عزم و دیدگاه تخصصی خیلی بیشتری وجود دارد.

ما می‌بینیم که بارها تصاویری منتشر می‌شود از پناهگاه‌هایی که شهرداری‌ها دارند –چه  در شهر تهران و چه در سایر شهرستان‌ها- که بعضا شرایط نگهداری از این حیوانات بایسته و شایسته نیست.

گاهی اضافه‌کاری‌های دلخراشی هم به چشم خورده است، مثلا در دوره‌هایی شاهد سگ‌کشی توسط برخی پیمانکاران شهرداری هم بوده‌ایم.

من فکر میکنم آنها اقدامات خودسری بوده است که صورت گرفته. من فکر نمی‌کنم در هیچ شهری در کشور ما، هیچ شهرداری چنین دستوری صادر کند یا هیچ پیمانکار ذی‌صلاحی چنین کاری کند. معمولا اینها اقداماتی است که خود نیروهای انسانی که متولی این امر شده‌اند –که باید زنده‌گیری کنند و باید از دارو ابزار مناسب استفاده کنند- یا به دلیل آموزش نامناسب و یا به دلیل نداشتن امکانات کافی و یا به دلیل مسائل شخصی دست به چنین اقداماتی می‌زنند؛ اگرنه من بعید می‌دانم کسی که شهردار یک شهر است و به هرحال انسان تحصیل‌کرده و دارای توان و دانشی است، بخواهد چنین کاری کند. معمولا این موارد خودسرانه و از سوی نیروهای اجرایی سطح پایین رخ می‌دهد و واقعا نباید آن را به همه‌ی افرادی که در این زمینه فعالیت می‌کنند تعمیم داد.

می‌دانم که در شهرهای بزرگ دیگر واقعا چنین اتفاقاتی رخ نمی‌دهد، مگر بصورت تک موردی.

نگهداری برخی حیوانات و تجارت آنها باعث تغییرات اکوسیستمی می‌شود؛ نگاه دامپزشکان به این موضوع چیست؟ آیا توصیه‌ای دارند یا حد و حدودی مشخص شده است؟

صد درصد همه‌ی دامپزشکان مخالف آسیب به حیات وحش و محیط زیست هستند و نگهداری حیواناتی که بعنوان حیوان خانگی محسوب نمی‌شوند را درست نمی‌دانند. خود ما در مرکزمان به حیواناتی که نباید حیوانات خانگی باشند، جز در موارد اورژانس، خدمت رسانی نمی‌کنیم. حال واقعا اگر فردی جغدی داشته باشد و مشکلی برایش پیش آمده باشد، در آن لحظه رسیدگی می‌کنیم، اما حتما هم گزارش می‌دهیم و هم اطلاع رسانی می‌کنیم که اگر حیواناتی باشند که نباید در محیط خانه نگهداری شوند، یا حیواناتی باشند که درحال انقراض هستند و…. ما صد درصد مخالف هستیم و غیر از موارد اورژانس به این موارد رسیدگی نمی‌شود.

مثلا کدام حیوانات؟

اسلولوریس، جغد، بعضی نژادهای پریمات‌ها و میمون‌ها هستند؛ بسیاری از مارهای سمی و مشکل‌ساز، بسیاری از موجودات دریایی، کوالا، روباه، سنجاب، شیر و پلنگ و…

موضع دامپزشکی حرفه‌ای به توله‌کشی سگ‌ها و گربه‌ها چیست؟

در همه‌جای دنیا سگ‌ها و گربه‌های نژاددار پرورش داده می‌شوند و افرادی که تمایل به نگهداری‌شان دارند، آنها را خریداری می‌کنند. اما سعی شده است که آموزش داده شود که افراد سگ‌ها و گربه‌های بی‌سرپرست را به سرپرستی قبول کنند و نگهداری کنند. اما پرورش حیوانات خانگی منعی ندارد و انجمن‌های جهانی حمایت از حیوانات هم مشکلی با این موضوع ندارند.

به شرطی که اصول و Animal welfare در مراکز نگهداری رعایت شود، تحت نظر دکتر دامپزشک باشند و حقوق و رفاه آن حیوان خانگی در این مراکز بشکل کامل و شایسته رعایت شود.

الان بنظر می‌رسد در کشور ما نظارت چندانی روی این موضوع و مراکز وجود ندارد؛ در اینجا به لحاظ اخلاقی جامعه دامپزشکی چه نگاهی دارد؟

متاسفانه در کشور ما بسیاری از این موارد بشکل خانگی انجام می‌شود، من می‌توانم بگویم 90 تا 95 درصد مراکز پرورش سگ و 100 درصد مراکز پرورش گربه، مجوز قانونی از نظام دامپزشکی و جهاد کشاورزی ندارند. عملا هیچ نظارتی هم وجود ندارد و قطعا ما مواردی را مشاهده کردیم که در این مراکز بوده است که حقوق حیوانات رعایت نمی‌شده است.

البته من می‌بینم که خیلی‌های‌شان هم به شکل خودخواسته حقوق حیوانات را بطور کامل رعایت می‌کنند.

چرا یک سگ یا گربه باید کت و شلوار بپوشد؟ باید مثل یک بچه با او رفتار شود؟ چقدر شبیه کردن حیوانات به انسان‌ها را مجاز می‌دانید؟ این سوال را از منظر حقوق حیوانات می‌پرسم.

سوال جالبی است و من خودم مخالف شبیه کردن حیوانات به انسان‌ها هستم. شاید البته برای عکس انداختن و بعنوان یک حرکت تزیینی باشد، اگرنه من در مراجعینی که روزانه به مرکز دارم چنین چیزهایی را مشاهده نمی‌کنم و بعضا هم علت اینکه افراد چنین کارهایی را می‌کنند نمی‌دانم.

اما چیزی که مطمئن هستم این است که افراد برای نگهداری از حیواناتشان سعی می‌کنند از پوشش مناسب استفاده کنند. مثلا برای سگ‌های‌شان کفش تهیه کنند که اگر به پارک یا فضاهایی بیرون از خانه می‌روند، دست و پاهایش آسیب نبیند و خار داخل پایش نرود؛ حتی در فصول سرد از لباس‌هایی استفاده می‌کنند که وقتی حیوان را برای پیاده‌روی بیرون می‌برند دچار مشکل خاصی نشود. بیشتر از این را هم من در مواردی که می‌بینم احساس می‌کنم جنبه تزیینی و زیبایی داستان است. فکر نمی‌کنم کسی که به حقوق حیوانات احترام می‌گذارد چنین دیدگاه‌هایی در ذهنش باشد.

مردم بیشتر متقاضی سگ‌های نر هستند یا سگ‌های ماده؟ باتوجه به سیکل‌ماهانه‌ی سگ‌های ماده گاه چنین حساسیتی در انتخاب دیده می‌شود.

نه! من اینگونه حس نکردم. درمورد سگ‌ها سالی یکبار این اتفاق می‌افتد و معمولا هم افراد در همان سیکل اول یا زیر یکسالگی حیوان را عقیم می‌کنند و معمولا مشکل خاصی ایجاد نمی‌شود.

حیوانات خانگی بعلت تحرک کمتر و دستمالی شدن بیشترشان توسط انسان گویا بیشتر دچار برخی تومورها و توده‌ها و مشکلات می‌شوند. در این مورد کمی توضیح دهید؟ آیا باتوجه به این موضوع زندگی آپارتمانی مناسب این حیوانات هست؟

قطعا بله! ببینید! بعضی حیوانات، مثل نژاد پامرانین، اصلا سابقه‌ای در حیاط وحش ندارند و نژادهای تولیدی هستند که بوجود آمده‌اند و خیلی نیاز به زندگی طبیعی ندارند. برای سگ‌های نژاد بزرگ اما افراد باید این حیوانات را در فضاهای باز مثل حیاط نگهداری کنند و یا اگر در محیط آپارتمانی هستند حتما باید روزانه به اندازه پیاده‌روی کنند.

درمورد گربه‌ها هم که زندگی در محیط آپارتمانی خیلی مشکل خاصی برایشان ایجاد نمی‌کند.

تاثیر نگهداری حیوانات خانگی بر روی افرادی که تنها هستند، سالمندند یا دچار اختلالات افسردگی هستند را کمی توضیح دهید؛ واقعا اثرگذار است؟

بحثی داریم تحت عنوان «حیوانات همراه» قطعا نقششان از نظر علمی ثابت شده است که می‌توانند به ترمیم مشکلات عاطفی و روحی که وجود دارد کمک کنند.

برای معلولین که بسیار کمک کننده هستند؛ حتما در فیلم‌ها ‌شاهد سگ‌های راهنما برای افراد نابینا بوده‌اید؛ یا سگ‌هایی که آموزش می‌بینند برای کسانیکه دچار مشکلات تشنج و غش می‌شوند، برای اینکه حتی با مرکز اورژانس تماس بگیرند. یا سگ‌های زنده‌یاب و ردیاب برای کمک در بلایای طبیعی یا استفاده‌‌های دیگری که از آنها توسط نیروهای پلیس می‌شود. به تازگی هم مقالاتی علمی منتشر شده بود که نقش خورخور گربه در بهبود فشار خون را مطالعه و اثبات کرده بود.

قطعا حضور حیوانات کنار انسان‌ها کمک‌کننده است.

گاه از باغ‌وحش‌ها خبرهایی بیرون می‌آید که حکایت از وجود نقص‌هایی در رسیدگی به این حیوانات دارد وضعیت باغ وحش‌ها در رسیدگی و رفتار با حیوانات چگونه است؟

من تخصصی در ارتباط با حیوانات باغ وحش ندارم اما تا آنجا که اطلاع دارم بطور کلی شرایط باغ وحش‌ها در ایران مطلوب و قابل قبول نیست. در این زمینه حتما سازمان محیطزیست و سازمان دامپزشکی –بعنوان ناظران حاکمیتی- باید ورود کنند و مطالبه‌گری بیشتری از این مراکز داشته باشند.

صداوسیما روی فرهنگ‌سازی برای شکل رفتار با حیوانات چقدر می‌تواند اثرگذار باشد؟ اصلا رویه‌ی صداوسیما در این زمینه را چطور ارزیابی می‌کنید؟

قطع به یقین تمام رسانه‌ها در آموزش و فرهنگ‌سازی در همه زمینه‌ها می‌توانند اثرگذار باشند. در صداوسیما هم بعنوان رسانه‌ی مادر در کشور ما –باتوجه به اینکه رسانه‌های خصوصی آنچنان فعالیتی ندارند- حس خود من این است که نسبت به گذشته پیشرفت‌هایی حاصل شده است و در خیلی از برنامه‌هایی که مثلا در شبکه مستند یا گاها در شبکه سلامت می‌بینیم، می‌شود گفت که حرکت رو به رشدی تا حدودی دیده می‌شود.

البته چندسال پیش یک سریال خیلی بدی را پخش کردند که نقش دامپزشکان نقش خوبی نبود و کمدی بود؛ واقعا هم جامعه دامپزشکان توقع بیشتری از صداوسیما ندارد.

در فیلم‌ها یا سریال‌های ایرانی که پخش می‌شود می‌بینیم که همیشه آدم بدها و جاسوس‌ها و بدجنس‌ها و در اکثر موارد مرفهین حیوان خانگی یا ارتباطی با حیوانات دارند. اثرات این نگاه را چطور می‌بینید.

من دید بدی ندارم. پدرخوانده را هم که ببینید مارلون براندو در آن صحنه‌ی مشهور گربه‌ای در آغوش خود دارد. حال نمی‌توانیم بگوییم چون مارلون براندو رئیس مافیا بود و گربه‌ای داشت به این معنی است که آدم بدها حیوان خانگی دارند.

من فکر می‌کنم به هر شکلی نشان داده شود، چه آن آدم، آدم بدی باشد و چه خوب، نشان می‌دهد که انسان‌ها به ارتباط با حیوانات نیازمند هستند.

رفتار مردم با حیوانات در کشورهای اطراف را اگر بخواهیم قیاسی بکنیم، نتیجه چگونه است؟

من فکر می‌کنم در خاورمیانه، بعد از ترکیه ما شرایط بهتری نسبت به باقی کشورها داریم. چه از نظر خدمات دامپزشکی و سطح علمی دامپزشکی، چه از نظر دید مردمی و گستردگی نگهداری از حیوانات خانگی و چه از نظر شعور اجتماعی در این مورد، من فکر می‌کنم ما در کنار ترکیه، در خاورمیانه در صدر هستیم.

در وضعیت اقتصادی امروز مردم؛ برخی این انتقاد را به حامیان حیوانات خیابانی و دارندگان حیوانات خانگی وارد می‌کنند که چرا کمکی که می‌توانند به انسانی کنند را هزینه‌ی حیوانات می‌کنند. بنظرتان وضعیت آدم‌ها الان از لحاظ پزشکی در ایران بهتر است یا حیوانات، به این نقد و نگاه چه دیدی دارید؟

اینکه نگاه درستی نیست. اگر اینگونه باشد در کشوری که شرایط اقتصادی مقاومتی دارد، باید بگویند هیچکس حق ندارد ماشین خارجی داشته باشد، یا در چنین کشوری چرا افراد باید در خانه‌های بالای 100 متر زندگی کنند، یا چرا افراد باید لباس خارجی بپوشند.

هرکسی دوست دارد پولش را به شکلی خرج کند. مردم پول‌هایشان را جمع می‌کنند و کارهایی که دوست دارند را می‌کنند. یکی فیلم می‌بیند، یکی کتاب می‌خرد، یکی رستوران می‌رود و… اینکه هرکسی بخواهد پولی که از راه سالم بدست آورده را به چه نحوی خرج کند به خودش ربط دارد و اختیارش هم دست خودش است.

من فکر نمی‌کنم که حالا غذارسانی به حیوانات آنچنان گردش اقتصادی بالایی داشته باشد که در این شرایط مشکل‌ساز شود. ضمن اینکه اثراتی که می‌تواندروی آن افراد داشته باشد و کمکی که می‌تواند به روحیه آن افراد کند ده برابر بیش از آن هزینه ارزش دارد. نتیجه‌گیری کلی من این است که انسان‌ها از زندگی در کنار حیوانات نفع بیشتری می‌برند تا حیوانات از زندگی در کنار انسان‌ها.

باتوجه به گرانی کالاهای خارجی این حوزه، مثل غذا، بسیاری به غذاهای ایرانی روی آورده‌اند. اما بعضا از برخی دامپزشکان این توصیه را می‌شنویم که حتی غذای خانگی بدهید اما غذای ایرانی ندهید، چرا که معمولا منجر به بیماری‌هایی می‌شود. این موضوع را تایید می‌کنید؟ آیا ممکن است مافیای غذای تولید داخل حیوانات هم داشته باشیم؟

به اینکه مافیایی در تولید غذای داخلی وجود دارد اعتقادی ندارم. چون اول از اردیبهشت 97 واردات این غذای خارجی ممنوع شد و بعد تعداد تولیدکنندگان غذاهای داخلی چند ده برابر شد. یعنی تا سال 97 چند برند محدود غذای داخلی تولید می‌کردند و 90 درصد مارکت خارجی بود.

تفریبا می‌شود گفت تقریبا یک شرکت مطرح غذای داخلی تولید می‌کرد که من ایشان را هم می‌شناسم و دامپزشک بسیار شریف و از افراد شناخته‌شده‌ی صنف ما هستند.

کیفیت غذاها چگونه است؟

دید تخصصی در زمینه‌ی تغذیه و تولید غذای صنعتی حیوانات که یک رشته‌ی تخصصی است ندارم. من بورد تخصصی داخلی حیوانات خانگی دارم. اما واقعا این مسئله درست است؛ بسیاری از حیواناتی که غذای داخلی مصرف کرده‌اند دچار مشکلات کلیوی، کبدی، مشکلات اضافه وزن، مشکلات پوستی و الی ماشاالله شده‌اند.

ولی من فکر می‌کنم غذای داخلی باکیفیت هم وجود دارد و غذای داخلی بی‌کیفیت هم بسیار وجود دارد و قطعا اگر یک دامپزشکی بخواهد صادقانه صحبت کند، می‌گوید غذای خارجی بهتر است. همانطور که هیچ مهندسی نمی‌تواند بگوید که ماشین ایرانی از ماشین خارجی بهتر است.

ارتباط دامپزشکان با پناهگاه‌های حیوانات یا آنها که حیوان حمایتی می‌گیرند چگونه است؟

فعالیت حمایتی مقوله‌ای بسیار گسترده است که مجالی دیگر می‌طلبد. به این خاطر که ما هم حامیان حیوانات بسیار زحمتکشی داریم و هم حامی‌نماهای بسیاری داریم. واقعا انسان‌های شریفی هستند که بسیار زحمت می‌کشند و خیلی از دامپزشکان هم آنها را می‌شناسند؛ بدون چشم‌داشتی، وقت و بی‌وقت از زندگی و درآمد شخصی خود هزینه‌ی حیوانات می‌کنند و حتی خود در همین رویه آسیب دیده‌اند.

مراکز دامپزشکی هم با کسانی که حیوان آسیب‌دیده یا نیازمند کمکی را در حیات وحش یا خیابان پیدا می‌کنند و به دامپزشکی می‌آورند همکاری می‌کنند و بنا به مورد شاید تخفیفاتی هم در نظر بگیرند یا نگیرند.

اشاره کردید به حامی‌نمایان، چه نفعی می‌برند و چکار می‌کنند؟

درآمدزایی وجود دارد دیگر. بارها دامپزشکان افرادی را دیده‌اند که خودشان به عمد حیواناتی را مصدوم می‌کردندد و او را به دامپزشکی می‌آوردند و از تصاویر و فاکتورهایی که از دامپزشکی می‌گرفتند در صفحات مجاززی جمع‌آوری کمک هزینه و پول می‌کردند.

البته نباید این را به همه کسانی که در این زمینه فعالیت می‌کنند تعمیم داد و من هنوز هم فکر می‌کنم که جمعیت حامیان واقعی حیوانات در اکثریت هستند.

حرف ناگفته‌ای؟

حرف ناگفته بسیار مانده است؛ اما از اصلی‌ترین‌ها یکی اینکه بنظرم باید رسانه‌ها به حوزه‌ی دامپزشکی وارد شوند و شغل دامپزشکی را بیشتر به مرم معرفی کنند؛ که افراد بدانند اصلا برای چه کارهایی می‌توانند به دامپزشکی مراجعه کنند و اینکه دامپزشکان چه خدماتی را می‌توانند به آنها ارئه دهند.

بشناسانند که اصلا حرفه‌ی دامپزشکی تا امروز چقدر پیشرفت کرده است. من می‌بینم که برخی از افراد اصلا وقتی می‌شنوند که ما مثلا ام‌آر آی تخصصی حیوانات داریم تعجب می‌کنند، از اینکه سی‌تی‌اسکن تخصصی دامپزشکی وجود دارد متعجب می‌شوند. رسانه‌ها به افراد آگاهی دهند که حتما به مراکز دامپزشکی مجاز مراجعه کنند، اگر می‌خواهند حیوانشان را در مرکزی نگهداری یا پانسیون کنند، حتما از دامپزشکان اطلاعات بگیرند؛ باتوجه به اینکه اکثر مراکز موجود مجوز ندارند، حداقل یک استعلامی از دامپزشکان بگیرند که مورد تایید آنها باشد.

حتما وقتی حیوانی را تهیه می‌کنند یا حیوانی را در خیابان پیدا می‌کنند، پیش از اینکه او را حتی به منزل ببرند، به دامپزشکی ببرند تا حیوان معاینات اولیه شود و در صورت نیاز اقدامات پیشگیری و بهداشتی اولیه درمورد مثلا بیماری‌های انگلی برایش انجام شود.

صاحبان یا حامیان حیوانات خانگی حتما در ازتباط با حیوانات مطالعه کنند. یکی از بزرگ‌ترین مشکلات ما مثل بسیاری از حوزه‌های دیگر، عدم آگاهی است.

ما می‌بینیم که مثلا در موضوع غذادهی حیوانات، بسیاری از افراد می‌روندو در کنار جاده به حیوانات غذا می‌دهند. این موضوع سبب می‌شود که خیلی از این سگ‌ها کم کم لب جاده می‌آیند و هم خودشان ممکن است از بین بروند و هم تصادفات دلخراشی رخ داده است. همه‌ی اینها باید برنامه‌ریزی شود. کلونی‌های حیوانات نباید آسیب ببینند؛ اینکه مثلا ما برویم و تمام گربه‌های محله را عقیم کنیم صحیح نیست. تمام اینها باید تحت بستر اپیدیمیولوژی شناسایی شود که چه جمعیت حیوانی آنجا حضور دارد.

بعضا صحبت می‌شود راجع به گنجشک‌ها در چین؛ اگر یک حلقه از زنجیره‌ی محیط زیست خارج شود می‌تواند آسیب بزند. در شرایط فعلی بنظر من نمی‌شود هیچ محله‌ای را بدون گربه در شهر تهران تصور کرد. گربه نباشد موش‌ها افزایش جمعیت پیدا می‌کنند. بنابراین هراقدامی باید فکر شده باشد.

اشاره کردید که لازم است مردم با شغل و خدمات دامپزشکان بیشتر آشنا شوند. آیا الان آشنایی ندارند؟ اهمیت این آشنا شدن در چیست؟

کیفیت خدمات و اینکه مردم تقاضا کنند که حتی مراکز خیریه‌ای تحت نظارت ایجاد شود. ما الان در گروه درمانی پزشکی درمانگاه‌ها و بیمارستان‌های خیریه داریم. مردم مطالبه‌گری کنند که چنین مراکزی در دامپزشکی ایجاد شود. با هیئت‌امنای موجه، حساب بانکی موجه، دامپزشکان دارای پروانه، و در این مراکز به حیوانات بی‌سرپرست، حیواناتی که شرایط مالی برایشان وجود ندارد خدمت رسانی شود.

از طرف دیگری هم مردم خیلی وقت‌ها توقع دارند که دامپزشکان باید به همه‌ی حیوانات خدمات حمایتی ارائه کنند. حال اگر یک دامپزشکی فقط بخواهد خدمات حمایتی ارائه کند، خب اقتصاد خودش دچار مشکل می‌شود.

اینها می‌تواند با آموزش بیشتر و شناساندن بهتر برای مردم شفاف‌تر شود تا شرایط به سمتی رود که بشود خدمات بیشتر و بهتری به حیوانات ارائه شود.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا