دانشگاه آزاد، گوشت قربانی جناحهای سیاسی
رضا قاضی سعیدی، دانشیار دانشگاه آزاد اسلامی در یادداشتی با عنوان «دانشگاه آزاد اسلامی گوشت قربانی جناحهای سیاسی» که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:
مناسبات در دانشگاه آزاد اسلامی چنان اسیر سیاست و خطوط وابستگی سیاسی به جناحهای معطوف به قدرت شده که نگاه آکادمیک و علمی برای اداره و گسترش آن به شدت مغفول مانده است.
تملک سیاسی این دانشگاه موجب شده تا هزینههای مختلف سیاسی و اقتصادی و فرهنگی حاصل از سوء مدیریت موجود در اداره دانشگاه آزاد به صرفه و صلاح رقم بخورد و علیرغم تمامی نارضایتیهای موجود، چنین استنباط و تلقی گردد که صاحب اختیار بودن در این دانشگاه و داشتن دست باز در جذب نیرو و هزینههای محوله برآن، آن هم بدون هیچ گونه نظارت و شفافیت بر آنچه کاهش سرمایه اجتماعی و عدم اعتماد مردم یعنی استادان، کارمندان و دانشجویان تلقی می گردد ارجح دانسته شود.
به تعبیر دیگر در یک حساب سر انگشتی در عالم سیاست ظاهرا هزینه اداره دانشگاه آزاد اسلامی از قبل برآورده شده و سود آن چنان جذاب و قابل توجه است که ضررهایی چون بدبینی به نظام و رهبری و دین و تدین در آن ناچیز به حساب میآید.
آیا قربانی کردن یک سرمایه اجتماعی عظیم و کارآمد به نام دانشگاه آزاد اسلامی پای منافع گروه، حزب، باند و جریانی خاص آن هم با هزینه کردن از مقام معظم رهبری و دفتر ایشان امری است که در سازمانها و سرویسهای اطلاعاتی و امنیتی بیگانه طراحی شده است؟ آیا هدف آن است که آبرو و عزت اعتماد و اطمینان مردم ایران بازی شده و آن را مخدوش نمایند؟
صدای اعتراض اساتید و کارمندان و دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی در سه سال گذشته به ویژه یک سال اخیر بنا به همین دلایل مذکور یعنی بهرهمندی از رانت بالا و کارآمدی آن برای جناحی خاص و جریانی ویژه نه تنها سرکوب شده و مورد بی اعتنائی قرار گرفته است بلکه این اعتراضات صنفی را طراحی و عملیات روانی دشمن معرفی کرده اند.
عدهای استاد و کارمند را که غم معاش و نان دارند را مزدور بیگانه معرفی کرده اند. نظام اداری و سازمانی دانشگاه آزاد اسلامی امروزه دستخوش یک پوپولیسم کاملا هدایت شده و عوام فریبانه است.
رئیس بیگانه این دانشگاه به جای اداره آکادمیک و علمی این دانشگاه، مبتنی بر همفکری و هم افزایی علمی میان اساتید و مدیران و به تعبیری بدنه دانشگاه با راس هرم مدیریتی، به دنبال لابی قدرت در راس هرم سیاسی کشور میگردد و با پشتوانه افرادی خاص در این جایگاه توانسته حاشیه امنی برای خود ایجاد نموده، خویشتن را بی نیاز از هرگونه پاسخگویی و شفاف سازی و تعامل با بدنه دانشگاه ببیند.
این ارتباط با حلقههای مهم قدرت برای وی سنگری مستحکم ساخته تا علیرغم تمامی تحصنها و اعتراضات و نامهنگاریها و گلایهها از سوء مدیریت وی، او بتواند کماکان در مسند ریاست دانشگاه آزاد اسلامی باشد و بر آن تکیه بزند.
حال این سوال مطرح است که عمر مفید چنین مدیریتی را چنین مدیرانی برای حلقه وابسته به آنها چقدر است یا به تعبیر بهتر تاریخ انقضا این محصولات ناهمگون و ناسازگار با محیط و شرایط زمان خود چه زمانی است؟
به نظر میرسد هزینه نگهداری چنین مدیرانی برای سیستم چنان بالا و بالاتر خواهد رفت که خود سیستم خلاق و آفریننده آن به دنبال حذف آنها خواهد بود.
آیا وقت آن نرسیده است که یک بار دیگر طراحان این پروژه پای سود و زیان حاصل از این فرآیند سیاسی در دانشگاه آزاد اسلامی بنشینند و محاسبه دقیقی صورت دهند؟ آیا اساساً با چنین نگاهی میتوان یک مجموعه بزرگ علمی و دانشگاهی را در خاورمیانه به نحو مطلوب اداره کرد؟
آنچه مسلم است این است که سیستم فشل و ناکارآمد به فکر بازنگری آن هم از نوع اساسی در تفکرات خود و مدیران وابسته باشند.
انتهای پیام