نکتهای درباره روابط نخستین رئیسجمهور با رهبر
مهران کرمی، روزنامهنگار در صفحهی اینستاگرام خود نوشت:
در چند روزی که از درگذشت سید ابوالحسن بنیصدر میگذرد گفتهها و ناگفتههای زیادی در باره مناسبات شخصیتها و نهادهای برآمده از انقلاب به میان آمده و از ویژگیهای شخصیتی، دانش آکادمیک، خاستگاه مذهبی و رویکرد ملیاش گفته شده است. اشتباهاتی که در جنگ یا در پیوند با مجاهدین خلق مرتکب شد و… من اینجا میخواهم از زاویهای کمتر موشکافی شده نکتهای کوچک طرح کنم.
روابط نخستین رئیسجمهوری ایران با بنیانگذار و رهبر جمهوری اسلامی، سران حزب جمهوری اسلامی، روحانیت و جایگاه دو راس قوه مجریه یعنی ریاست جمهوری و نخستوزیری و … سرآغاز دوگانهسازیهایی بود که تا کنون مهمترین ویژگی جمهوری اسلامی یعنی تقابل جمهوریت(ملیت) و اسلامیت(امت) است. در بین شخصیتهای برآمده از انقلاب اسلامی افراد تاثیرگذاری چون او بودند که نقش مهمی در سمتو سوی آینده انقلاب داشتند؛ سید محمود طالقانی، مرتضی مطهری، مهدی بازرگان، حسینعلی منتظری، سید محمد حسینی بهشتی، صادق قطبزاده، هاشمی رفسنجانی و … هیچکدام از اینها دیگر در قید حیات نیستند. بنیصدر میتوانست در سطح هر یک از اینها باشد که هر کدام یک “من” در سطح و جایگاه ملی بودند. اما او میخواست سوپر من باشد. در مقابل گفتمان انقلابیون که متاثر از آموزههای مارکسیستی به انترناسیونالیسم اسلامی و صدور انقلاب متعهد بودند، او یک ملیگرای مصدقی بود، همان ملیگرایی که امام خمینی آن را عامل بدبختی و تفرقه مسلمانان میدانست و میخواست مسلمانان را متحد کند.
چالش اصلی بنیصدر با حزب جمهوری اسلامی بود که مجلس اول را در قبضه داشت و روحانیونی چون هاشمی رفسنجانی و آیتالله خامنهای از آنجا علیه او موضع میگرفتند. قوه قضائیه در اختیار آیتالله بهشتی دبیر کل حزب بود و مجلس حزب اللهی، محمد علی رجایی مکتبی را به او تحمیل کرده بود تا بنیصدر همزمان در سه جبهه با حزب جمهوری اسلامی در رقابت و ستیز باشد. با این حال او از حمایت امام خمینی برخوردار بود و علاوه بر ریاست جمهوری، از طرف ایشان فرماندهی کل قوا را در جنگ در کف داشت. بنیصدر اما به چالش بزرگتری فکر میکرد. با این که او آیتاللهزاده بود و پدرش سید نصرالله بنیصدر از دوستان امام خمینی بود اما ماشین دوگانهسازی او ملیگرایی را مقابل امتگرایی حاکم مینشاند. رهبرش مصدق بود و نخستین کسی پس از انقلاب بود که توانست حول دو شخصیت خود و امام خمینی دو قطبی سازی سکولاریسم – مذهب را بنیاد نهد.
بعد از او تاکنون تنها احمدینژاد توانسته همه سطوح جامعه و قدرت را در قالب دو طبقه برخوردار و فقیر مقابل هم بنشاند.
انتهای پیام
خود بنی صدر میگه اقای خمینی به من گفت شما به سه علت نمیتونی ریس جمهور باشی.
علت سوم عدم اعتقاد به مالکیت خصوصی از جانب بنی صدر بود
بنی صدر با این دیدگاه اقتصادی سوسیالیستی و نزدیکتر به مارکسیسم بود تا انقلابیون دیگر و امام خمینی؛ شهیدی رجایی هم که اتفاقا سابقه مصدقی بودنش مشخص تره!
برای تطهیر بنی صدر چرا دیگران رو خراب میکنید.
ایشون تنها نقطه سفید در کارنمه سیاسی ش به گفته خودش البته همان است که در خیانت منافقین و هم پیالگی با صدام شریک نماند و نشد!
هرچند اختلاف بنی صدر و رجبی قبل از پناهندگی منافقین در اغوش صدام علنی شده بود و علت های دیگری هم داشت.