خرید تور تابستان

ایران در خاطرات جان کری [بخش هفتم]

به‌کوشش ناصر غضنفری، انصاف نیوز:

حقه فابیوس

بیل برنز را مامور کردیم تا اندکی بعد از تنفیذ حسن روحانی در قالب گروه تازه‌ای به مسقط برود.

همان‌ شب با او حرف زدیم و او توضیح داد که “حال‌وهوای گفتگوها تغییرات بنیادینی کرده است. برای نخستین‌بار هیئت مذاکره‌کننده حس کرده بودند که ایرانی‌ها هم مایلند راهی برای خروج از این وضعیت پیدا شود. پیش‌ از آن جلسات گفتگو بدل به خطابه‌های مطولی می‌شد که یکی پس‌از دیگری می‌آمد و آدم‌ها هر کدام فقط حرف خودشان را می‌زدند اما حالا گفتگوی راستینی شکل‌گرفته بود.”

وقتی برنز برگشت به من گفت: هنوز به میانه میدان نرسیدیم اما دست‌کم دورش داریم می‌چرخیم.

ایرانی‌ها باید به این باور می رسیدند که آمریکا قرار نیست در این مذاکرات نقش مخربی ایفا کند و ما هم به اندازه‌ دیگر طرفین مذاکره جدی هستیم و از آن طرف هم باید ما از موضع ایرانی‌ها مطمئن می‌شدیم و مذاکرات به ملت‌های ما کمک می کرد تا به اعتماد متقابل برسیم.

ما می‌دانستیم که نمی‌توانیم وقت زیادی را روی‌ میز مذاکره بگذاریم چون برنامه اتمی ایران با نهایت سرعت پیش می‌رفت. از آن‌سو هم روحانی رأی بالایی از مردمش گرفته بود با این وعده که اقتصاد زمین‌گیر ایران را بهبود بخشد و به‌همین خاطر می‌خواست قدری از فشار مهلک تحریم‌های سخت جهانی را از روی مردمش بردارد. به‌همین خاطر ما می‌خواستیم مذاکراتی صورت بگیرد.

اوایل ماه نوامبر بود که وندی شرمن و دیگر شرکای ما آماده حضور در ژنو می‌شدند. شرمن با من تماس گرفت و خبر داد که فکر می‌کند در و پیکر کار به‌هم جفت شده و وقتش رسیده که من هم در ژنو باشم و از این‌ رهگذر اجرایی بودن این توافق اولیه را تضمین کنم.

ولی هیچکس فکر نمی‌کرد که لوران فابیوس فرانسوی چه حقه‌ای در آستین دارد و چگونه ما را به به شگفتی خواهد انداخت.

او به‌محض این‌که پایش به هتل محل اجلاس رسید جلوی خبرنگاران رفت و گفت: تا الان که با شما حرف می‌زنم هیچ قطعیتی وجود ندارد که ما بتوانیم توافق غریبی حاصل کنیم و در باغ سبزی به کسی نشان دهیم، دست‌کم فرانسه پای چنین کاری صحه نمی‌گذارد.

وقتی خبرش را به من دادند به فکر فرو رفتم. عجیب این‌که پیش از رسانه‌ای کردن این حرفش، اصلا سعی نکرد موضوع را با ما در میان بگذارد یا شخصا به من بگوید. این اصلا رسمش نبود و در قاموس یک رابطه همکاری چندجانبه نمی‌گنجید.

به اتاقش رفتم. نشستیم و چاق‌سلامتی کوتاهی کردیم و بعد از او خواستم تا دقیقاً برایم معلوم کنیم که چه زبانی را در نگارش پیش‌نویس اولیه توافق می پسندد؟ یک جمله یا حتی یک واژه هم پیشنهاد نکرد.

دلزده و ناراحت از پیش او رفتم. به‌زودی معلوم شد که در ژنو قرار نیست به یک توافق اولیه برسیم، چون باقی کشورهای اروپایی هم سعی کردند از فرانسه عقب نمانند و برای این‌ که قدرت خود را نشان دهند با متن پیش‌نویس مخالفت کردند.

این شد که ما هم در کنار فرانسه و دیگر هم‌پیمانان خود ایستادیم و همراه آن را اعلام کردیم که هنوز بین خواسته‌های ایران و ما فاصله بسیاری وجود دارد.

ادامه دارد…

منبع: هر روز موهبتی است/ نویسنده: جان کری/ مترجم: علی مجتهدزاده

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا