جبرگرایی تقدیرگرایانهی حافظ و دعوت به انفعال اجتماعی
حسن محدثی گیلوایی، جامعهشناس در یادداشتی تلگرامی با عنوان «جبرگرایی تقدیرگرایانهی حافظ و دعوت به انفعال اجتماعی» نوشت:
نقد با نفی یکی نیست. نفی میتواند اندیشیده یا واکنشی باشد، نقد اما حتماً اندیشیده است. ناقد میسنجد و برمیگزیند؛ از دیروز یا از امروز، از خودی یا از بیگانه.
پیش از این قدری در نقد شخصیت حافظ نوشتهام، اما کسانی پیشنهاد کردهاند در بارهی اندیشهی او هم بنویسم. پیشنهاد سازندهای است. اینک به یکی از ارکان و اصول اندیشهی وی میپردازم.
یکی از ارکان اندیشهی حافظ جبرگرایی او است. او در غزلهای گوناگوناش این بنمایهی فکری خود را نمایان ساخته است.
صاحبنظران و ادیبان گوناگونی در این باره سخن گفتهاند. تقریباً اکثریت پذیرفتهاند که دیوان غزلیات منبعی برای اندیشههای جبرگرایانه است، اما برخی کوشیدهاند بهنحوی از انحا آن را توجیه نمایند و البته گاه به تکلف افتادهاند.
دکتر محمود درگاهی در “بنیانهای تفکر حافظ” (درگاهی، ۱۳۸۸) جبرگرایی را یکی از چهار بنیان اصلی اندیشهی او میداند. درگاهی بر آن است که “حافظ جبرگراترین چهرهی ادبیات کلاسیک ایران است و هیچ اندیشمند دیگری مانند او به قدرت تقدیر در زندگی و رفتار آدمی اعتقاد نشان نداده است! از این بُعد، انسان شعر حافظ، موجودی است ناکام و ناتوان و ناچیز و اقتدار تقدیر، هیچ جایی را برای دخالت او در کار زندگی و تعیین سرنوشت خود خالی نگذاشته است” (همان: ۲۳۱).
دکتر علیاصغر دادبه هم از جبرگرایی حافظ سخن میگوید اما با تکلف بسیار و البته استادانه میکوشد نشان دهد که جبرگرایی او از سر اعتقاد نبوده بلکه ابزارانگارانه بوده است؛ درست برخلاف نظر درگاهی. دادبه میگوید: اندیشههای جبرگرایانه برای حافظ “ابزارهایی است در خدمت هنر شاعری” (دادبه، بیتا: ۲۲؛ “جبرگرایی حافظ: باور یا ابزار؟). اما دادبه خود میگوید که “حافظشناسان و حافظپژوهان – غالباً- از جبرگرایی حافظ سخن میگویند” (همان: ۲۱). این بدان معنا است که اشعار حافظ برای بسیاری دلالت بر اندیشههای جبرگرایانه دارد.
دکتر خطیبی نیز تاکید دارد که “حافظ بیگمان گرایش جبری داشته” اما بر آن است که منشا جبریگری حافظ مشرب اشعری نیست بلکه “از کیش جبریمشرب زروانی در ایران باستان” و نیز “متاثر از میراث اسلامی-عرفانی است” (خطیبی، بیتا؛ مقالهی “فغان که با همه کس غایبانه باخت فلک: منشا تقدیرگرایی در شعر حافظ”).
در این مجال تنگ رسانه، مرور آرای دیگر صاحبنظران و حافظپژوهان ممکن نیست، اما برای مخاطبی که اندیشه را جدی میگیرد، همین اندک راهگشا و راهنما است.
جبرگرایی فقط یکی از اندیشههای مضر حافظ است. حال میتوان پرسید ترویج و تبلیغ اندیشههای او بدون بررسیهای انتقادی در دوران ما چه وجهی دارد؟ و چرا هنوز برخی نقد شخصیت و افکار کسانی چون حافظ را برنمیتابند؟ زمان تکرار سنت سرآمده است. ضروری است با میراث ناقدانه برخورد کنیم تا نفی و تاییدمان سنجشگرانه باشد.
انتهای پیام