«اجرای وعده وزیر نیرو 200 سال زمان لازم دارد»
رئیس هیات مدیره انجمن علمی انرژی بادی ایران
آنا، خبرگزاری دانشگاه آزاد، در مقدمهی گفتوگویی برای بررسی وعدهی وزیر نیروی دولت جدید نوشت:
برنامه تولید ۱۰ هزار مگاوات انرژی تجدیذیر طی چهارسال آینده از سوی وزارت نیرو، با انتقادهای فراوانی از سوی کارشناسان همراه شد، برخی این عدد اعلام شده را تنها یک عدد رُند از سوی وزرات نیرو و وعدهای دست نیافتنی میداند و عدهای دیگر هم مشکلات تحریم و اقتصاد برق را از موانع جدی این طرح اعلام میکنند. کارنامه وزارت نیرو در سالهای اخیر نشان از عقبماندگی در افزایش ظرفیت انرژیهای تجدیدپذیر دارد و افزایش ۵۰ برابری ظرفیت تولید انرژی نو در کشور را با ابهامات فراوانی مواجه کرده است.
به همین منظور برای بررسی ابعاد تولید ۱۰ هزار مگاوات انرژی تجدیذیر طی چهار سال آینده به سراغ سیدهاشم اُورعی استاد دانشگاه شریف و رئیس هیات مدیره انجمن علمی انرژی بادی ایران رفتیم که متن مصاحبه به شرح ذیل است.
آنا: برنامه تولید ۱۰ هزار مگاوات انرژی نو طی ۴ سال آینده چقدر به واقعیت موجود کشور نزدیک است؟
اُورعی: حدود ۲۰ سال است که سازمان و سازوکاری برای انرژی تجدیدپذیر در کشور تشکیلشده است و در این ۲۰ سال مجموع انرژی تجدیدپذیر تولیدشده حدود ۹۰۰ مگاوات است، اما امسال با شرایط موجود وزارت نیرو اعلام میکند که در یک برنامه ۴ ساله ۱۰ هزار مگاوات به این ۹۰۰ مگاوات اضافه میشود. با فرض تولید یکهزار مگاوات در سالهای گذشته، اگر بخواهیم به روال قبل حرکت کنیم، رسیدن به ظرفیت ۱۰ هزار مگاواتی ۲۰۰ سال طول میکشد اما با برنامه اعلامشده میخواهیم در چهار سال یعنی ۵۰ برابر قبل افزایش ظرفیت داشته باشیم. امیدوارم که این برنامهریزی دقیق باشد و ما در خصوص عدم اجرای آن اشتباه کرده باشیم. رسیدن به ظرفیت ۱۰ هزار مگاوات انرژی نو در هر کشوری طی دوره چهار ساله امکانپذیر است اما ما مجبوریم به تاریخچه و کارنامه خود نگاه کنیم. کارنامه کشور نشان میدهد که به میزان فراوان برنامه، مصوبه،برنامه سوم،چهارم و پنجم و مجلس اعلامشده اما درنهایت بسیاری از این برنامهها عملیاتی نشده است. من امیدوارم که این برنامه به حقیقت بپیوندد ولی هیچ دلیلی برای اینکه این اتفاق بیفتد نمیبینم.
تحریم و کمبود منابع بهانههای دم دستی برای عدم اجرای طرح
آنا: چه موانعی درراه اجرای تولید ۱۰ هزار مگاوات انرژی نو وجود دارد؟
اُورعی: موانع را اگر از دولتیها بپرسیم بلافاصله میگویند بودجه و پولنداریم اما من معتقدم دولتی این حرف را میزند که مسئولیتش را در خرج ثروت میبیند نه در خلق ثروت. من اصلاً به شخص هم کاری ندارم. یعنی آقای وزیر نیرو در ذهن خود این دسته از وظایف را تعریف میکند که قرار است از منبعی تأمین مالی صورت گیرد تا وزارت نیرو انرژی تجدیدپذیر را توسعه دهد! یعنی اگر تأمین مالی صوت نگرفت درواقع من وزیر نیرو گناهی ندارم و قصوری نکردهام! درصورتیکه اینگونه نیست و نداشتن بودجه توجیه مناسبی برای عدم انجام کار نیست. لذا من بودجه تأمین این طرح را نمیبینم.
بحث دوم تحریمها را مطرح میکنند. این هم بهانه دوم است، بسیاری از اقدامات کشور تحت تأثیر تحریم متوقفشده است، من تحریمها را هم در مورد انرژی تجدیدپذیر نهتنها بهانه میدانم بلکه میتواند یک وجه مثبت داشته باشد که ما خم شدن بهطرف غرب و شرق و اینوآن را رها کنیم و بهطرف داشتههای خودمان برویم. این دو دلیلی است که عنوان میشود و قابلقبول نیست. اما حالا دلیل اصلی چیست؟ دلیلش این است که در حقیقت این کار، کار سختی است. درباره راهاندازی یک صنعت جدید صحبت میکنیم، صنعت انرژی تجدیدپذیر، منظور من انرژی تجدیدپذیر نیست. آن در انتهای فرایند حاصل میشود. ما صحبت راهاندازی و توسعه صنعت انرژی تجدیدپذیر علیالخصوص باد و خورشیدی میکنیم که معطوف به آینده است.
اولاً مسئولان اصلاً اطلاعی از شرایط و جایگاه انرژی تجدیدپذیر امروز در جهان ندارند و دوم، چون اطلاع ندارند، اعتقادی هم ندارند، ضمناً ما عادت کردهایم به سوزاندن نفت و گاز که خوشبختانه آن را هم در حالا حاضر نداریم تا استفاده کنیم، مجموع این شرایط موجب میشود مسئولان به دنبال راه آسان بروند. لذا اینها همه دنبال این بودند که راه آسان را بروند. منظور من شخص وزیر نیست، کل مجموعه وزارت نیرو است، عادت نکردهایم که دنبال یکراه جدید برویم چون راه جدید سخت است و وزارت نیرو به نظر من تا حالا نشان نداده که چنین عزمی داشته باشد که به سمت انرژی تجدید پذیر برود.
به عنوان مثال، کشورهای غربی و شرقی و همه آن کشورهایی که واقعاً در این زمینه کارکردند و موفق شدند، جدی بودند و یکی از اولین کارهایی که کردند این بود که گفتند هرکسی میخواهد مثلاً ۱۰۰ مگاوات نیروگاه حرارتی بزند باید در کنارش ۳۰ مگاوات هم نیروگاه تجدیدپذیر بزند. اگر نمیخواهد بزند، شخص دیگری را پیدا کند و به وی پول بدهد که ۳۰ مگاوات را احداث کند. این کار یعنی اینکه نخ توسعه تجدیدپذیرها را به توسعه نیروگاه جدید حرارتی گره زدند اما ما این کارها را نکردیم.
بروکراسی اداری بخش خصوصی را فراری میدهد
ضمناً این فقط دست وزارت نیرو نیست. وقتی وزارت نیرو میتواند در توسعه انرژیهای تجدیدپذیر موفق شود که در ارتباط تنگاتنگ با وزارت صمت باشد چون ما صحبت از صنعتی میکنیم که باید در ارتباط تنگاتنگ با بانک مرکزی برای استفاده از خط اعتباری، با صندوق توسعه ملی و با وزارت اقتصاد و دارایی برای جذب سرمایهگذاری باشد. خلاصه کلام، در وزارت نیرو نه عزمی هست و نه یک هماهنگی با سایر سازمانهای دولتی که این کار را تسهیل کند. نتیجه کار این میشود که سازمانهایی که درستشدهاند که توسعه انرژی تجدیدپذیر را تسهیل کنند، ازجمله ساتبا، به مانع تبدیلشدهاند. لذا به اعتقاد من تا زمانی که این بروکراسی اداری را شاهد باشیم که دولت در بخش انرژی، نهفقط تجدید پذیر، بخواهد هم مالکیت و هم مدیریت و هم نظارت داشته باشد و بخش خصوصی را فقط اینطرف و آنطرف بکشاند، ما نمیتوانیم از این مسیر به موفقیت برسیم.
آنا: وزارت نیرو تجربه یک خاموشی سنگین در تابستان را داشته است، در زمستان هم احتمالاً خوراک برای نیروگاهها نباشد و سال بعد اُفت فشار میادین گازی ادامه خواهد داشت، و خوراک نیروگاهها سالبهسال کمتر میشود، شاید این تلنگر در وزارت نیرو تأثیرگذار بوده که به سمت یک انرژی نو حرکت کنند؟
اُورعی: اولاً میخواهم آن «احتمالاً» را در صحبت شما حذف کنم. آنچه مسلم است متأسفانه امروز بهجایی رسیدیم که در تابستان آب نداریم که برق تولید کنیم چون از ۸۵ هزار مگاوات ظرفیت منصوبِ نیروگاهیمان بیش از ۱۲ هزار مگاوات آن برق-آبی است که حالا فهمیدهایم که آب نداریم! چون برق-آبی باید آب پشت سد باشد. درنتیجه برق-آبی را در تابستان نداریم و حالا فهمیدیم در زمستان هم گاز نداریم که برق تولید کنیم لذا ما زمان را ازدستدادهایم. بله، این میتواند یک تلنگر باشد اما راهاندازی این صنعت انرژی تجدید پذیر در کوتاهمدت امکانپذیر نیست! ما نمیتوانیم ۴۰ سال اهمال و مسیر غلط را برویم و حالا که کار گیرکرده یکشبه بخواهیم حلش کنیم. به نظر من باید یک برنامه پنجساله برای صنعت انرژی تجدیدپذیر تدوین کنیم و قول غیرواقعی ندهیم و به مردم اعلام کنیم که در یک برنامه پنجساله در مسیر توسعه هستیم و گزارش آن را سالانه اعلام کنیم. اخیراً در اخبار مطلع شدم که آقای محرابیان به خاطر موضوع انرژی تجدیدپذیر به کمیسیون اقتصادی مجلس رفته است، وزیر نیرو بیشتر متمایل به انرژی خورشیدی است، این هم اشتباه بعدی است. یعنی خورشیدی را جلوی بادی گذاشتن اشتباه است. این نکته مهمی است.
آنا:با توجه به قرارگرفتن ایران در مناطق گرم و خشک، زمانی که بحث توسعه انرژی تجدیدپذیر مطرح میشود، نگاهها به سمت انرژی خورشیدی میرود، مزیت نسبی ایران در بخش انرژی خورشیدی است یا بادی؟
اُورعی: بله. عامهپسندش این است که ما خورشید زیاد داریم. دلیلش این است که خورشید را میبینیم و با گرم شدن هوا حضورش را بیشتر درک میکنیم ولی باد معمولاً در بیابانهای دوردست است . وزیر نیرو به دنبال ایجاد ۱۰ هزار مگاوات نیروگاه تجدیدپذیر است. امروز تجدیدپذیر یعنی عملاً بادی و خورشیدی. اجازه دهید بادی و خورشیدی را مقایسه کنیم. اولاً که تقریباً برای ایجاد ظرفیت (نه انرژی) یک کیلووات انرژی خورشیدی حدود ۶۰۰ دلار نیاز است اما بادی حدود ۷۵۰ دلار هزینه دارد، یعنی حدود ۲۰ درصد گرانتر است اما راندمان انرژی خورشیدی ۲۰ درصد است و راندمان انرژی بادی در ایران به خاطر سیستم باد خوب ۵۰ درصد، یعنی نیروگاه تجدیدپذیر خورشیدی ۲۰ درصد انرژی موجود در تابش خورشید را به برق تبدیل میکند ولی در ایران نیروگاه بادی متوسط ۵۰ درصد انرژی موجود در باد را به برق تبدیل میکند. درست است که ۲۰ درصد گرانتر است ولی ۲۵۰ درصد برق بیشتری به ما میدهد و این آدرس غلطی است که به وزیر نیرو دادهشده است و به دلیل اینکه اطلاعات دقیقی در این خصوص ندارد و در این صنعت نبوده و تخصصش این نیست، اینها را در نظر نمیگیرد.
مسئله دوم اینکه اصولاً در همه دنیا ما چیزی به نام بار پایه داریم، بار پایه را نیروگاههای حرارتی میدهند. بار ماکزیمم ما در تابستان و زمستان معمولاً هم ظهر و هم ساعت ۷، ۸ و ۹ شب است. نیروگاه خورشیدی چون تابش خورشید معمولاً از ساعت ۱۱ تا ۳ و ۴ بعدازظهر ماکزیمم است، تولیدش بیشتر در ظهر است و درنتیجه پیک ظهر را تأمین میکند ولی پیک شب را تأمین نمیکند اما نیروگاه بادی با توجه به رژیم بادی کشور از نزدیکهای ظهر تا آخر شب ادامه پیدا میکند، درنتیجه نیروگاه بادی هر دو پیک را پوشش میدهد. این هم نکته دومی که وزارت نیرو در نظر نمیگیرد و دارد مسیر را اشتباه میرود.
انرژی بادی و خورشیدی در کنار هم توسعه یابد
نکته سوم، اصولاً نیروگاه خورشیدی بیشتر مزیتش را در مقیاس کوچک نشان میدهد. یعنی ۱۰۰ کیلووات، ۲۰۰ کیلووات روی پشتبام، کارخانهها، مساجد و … درصورتیکه نیروگاه بادی درست برعکس است. یعنی کسی نیروگاه بادی ۵ یا ۱۰ کیلووات نمیزند، نیروگاه بادی روی ۱۰۰ یا ۲۰۰ مگاوات، در مقیاس بزرگ مزیت اقتصادیاش را نشان میدهد و ازآنجاییکه مشکل کمبود ما بسیار حاد است و صحبت عدد و رقم کمی نیست، ما حتماً باید آن قسمت اصلی بار تأمین کمبود انرژی را بر دوش نیروگاههای بادی بگذاریم. ضمناً ما میخواهیم هر دو صنعت را راه بیندازیم. لذا مطلوب این است که ۱۰ هزار مگاوات را تبدیل به دو قسمت ۵ هزار مگاواتی کرد و هر دو صنعت را راهاندازی شود.
نکته دیگری که باید اضافه کنم این است که مسئله فقط تأمین برق نیست. یعنی اگر ما کمبود برق هم نداشتیم باید بهطرف تجدیدپذیر میرفتیم کما اینکه کشورهای دیگر این کار را کردند، به خاطر اینکه مسئله تأمین برق یکی از مزایای صنعت انرژی تجدیدپذیر است، از مزایای دیگرش این است که مثلاً ما در نیروگاههایمان کلی آب مصرف میکنیم، اگر تجدیدپذیر شود مصرف آب به صفر میرسد. میتوانیم بخشهایی که آفتاب یا باد خوب دارند ولی ازنظر اقتصادی عقبمانده هستند را توسعه صنعتی دهیم، مثل جنوب کشور یا سیستان و بلوچستان.
سیستان و بلوچستان ظرفیت مغفول در انرژی بادی
آنا: در بحث تولید انرژی تجدیدپذیر بادی، بهجز منجیل و جاهای دیگر ، ظرفیتهای دیگری هم در کشور برای راهاندازی این صنعت موجود است؟
اُورعی:ما در نقاط مختلف کشور مثل منجیل، کَهَک، مرز قزوین و زنجان و گیلان، جنوب خراسان، در سیستان و بلوچستان منطقهای نزدیک زابل به نام «میل نادر» داریم، اینها یک رژیم بادی دارند، تقریباً تمام مناطق بادخیز کشور در زمره یک درصد بهترین نقاط دنیا ازنظر باد و گرفتن برق از باد هستند ولی متأسفانه کسی اینها را در نظر نمیگیرد چون مگر چند نفر از مردم اطلاع دارند که در میل نادر در نزدیکی زابل ما چقدر باد داریم؟ نکته دیگر اینکه نیروگاههای خورشیدی چون ابعادش کوچک است، در نزدیکیهای شهر است و بیشتر به چشم میآید، درست برعکس بادی که در نقاط دورافتاده در بیابانهاست و کسی نمیبیند.
لذا درمجموع به لحاظ اقتصادی و به لحاظ فنی بههیچعنوان نمیشود قبول کرد که مزیت انرژی خورشیدی در مملکت ما بیشتر از انرژی بادی است بلکه ازنظر اقتصادی برعکس است؛ ولی من میگویم ما نباید فقط به بادی بسنده کنیم بلکه باید از این موقعیت استفاده کنیم و هر دو صنعت بادی و خورشیدی را راهاندازی کنیم.
آدرس غلط به وزارت نیرو میدهند
متأسفانه خبرهایی که از وزارت نیرو میآید این است که آدرس غلط به دوستان دادهاند، به دلیل منافعی که ممکن است بخش خصوصی درجایی داشته باشد لابی میکنند، نگرانی من این است که اتفاق گذشته دوباره تکرار شود زمانی به دنبال نیروگاه برق-آبی رفتیم و هزاران میلیارد سرمایهگذاری کردیم و حالا میبینیم آب نداریم! و پس از آن به دنبال نیروگاه گازی رفتیم و میبینیم گاز نداریم.
آنا: در صورت وجود شرایط ایدهال در کشور، آیا ایجاد و تولید ۲۵۰۰ مگاوات در سال، عددی دستیافتنی است؟ چقدر زمان میبرد؟
اُورعی:بنده اگر بخواهم ۱۰ هزار مگاوات را برای یک بازه زمانی چهارساله برنامهریزی کنم، برای سال اول صفر درصد، سال دوم ۱۵ درصد و مابقی را هم برای سالهای سوم و چهارم در نظر میگیرم چون این کار زمانبر است. به دلیل اینکه نمیخواهیم تجهیزات را از خارج بخریم، میخواهیم این دانش و صنعت در ایران رسوب کند، ما نباید فقط انرژی تجدیدپذیر را برای تولید برق در نظر بگیریم. ما باید دنبال این باشیم که اصلاً اقتصاد کشور را از طریق صنایع معطوف به آینده ایجاد و فعال کنیم و توسعه دهیم که کشور بتواند درنهایت هم برق تأمین کند، هم اشتغال ایجاد کند و هم به رشد اقتصادی برسد.
انتهای پیام