از «اعلیحضرت حسین» تا «سالار شهیدان»
متن مصاحبه محسن حسام مظاهری، محقق، با نشریهی خیمه (شمارهی 140 ـ مهر 1400) دربارهی کتاب «مجالس مذهبی در ایران معاصر» به نقل از کانال تلگرامی او در پی میآید:
شما بهعنوان جامعهشناس شناخته میشوید. عمده آثار قبلی شما هم در همین زمینه بوده است. آیا این کتاب در دسته جامعهشناسی تقسیمبندی میشود یا تاریخنگاری یا اثری است بینرشتهای؟
بله همانطور که فرمودید حوزهی اصلی فعالیت من جامعهشناسی و بهعبارت دقیقتر مطالعات اجتماعی است. منتها وقتی دربارهی مقولهی زنده، پیچیده و دارای ابعاد گوناگونی مثل دین زیسته پژوهش میکنیم، در بسیاری مواقع ناگزیر از رفتو برگشتهایی در مرزهای مفروض دانشهای مختلف هستیم. من تصور میکنم یک جامعهشناس دین، نمیتواند بینیاز از سرککشیدن به دانشهایی چون تاریخ و ادبیات و حتی برخی علوم حوزوی باشد. حتماً درحد بضاعت باید با این علوم و رویکردشان به دین آشنایی داشته باشد. مضافاً که امروزه دیگر مرزهای فرضی بین شاخههای علوم انسانی کمرنگ شده است. در مورد کتاب مجالس مذهبی در ایران معاصر البته باید کارشناسان و صاحبنظران و نیز مخاطبان داوری کنند. منتها به نظر خودم این کتاب یک پژوهش میانرشتهای است و صبغهی اجتماعیاش بیشتر از تاریخی است. گرچه بدنهی تحقیق، بررسی دادههای تاریخی است، منتها هم پرسشها، هم روش تحقیق و هم یافتهها بیشتر با مطالعات اجتماعی سنخیت دارد تا یک پژوهش تاریخی صرف. به عبارت دیگر اگر یک پژوهشگر تاریخ سراغ موضوع گردآوری و تحلیل اعلانات مطبوعاتی مجالس مذهبی میرفت، ثمرهی کارش احتمالاً متفاوت میشد.
در مقدمه از روش «تاریخ اجتماعی» سخن گفتهاید. آیا میتوان گفت که تاریخ اجتماعی نیز موضوعی میانرشتهای است؟ این روش چه تفاوتی با سایر روشهای تاریخنگاری دارد و اساساً چرا برای موضوع پژوهش خود این روش را اتخاذ کردهاید؟
ببینید تاریخ اجتماعی امروزه بهعنوان یک گونهی جدید از تاریخنگاری و مقولهای میانرشتهای در حدفاصل دانشهای تاریخ و علوم اجتماعی شناخته میشود و روز به روز هم اهمیت و جایگاه بیشتری در مطالعات تاریخی ـ اجتماعی پیدا کرده است. در گونههای کلاسیک، تمرکز محققان معطوف به ثبت و شرح رخدادهای کلان میدان سیاست (مانند جنگها و تأسیس و فروپاشی دولتها و حکومتها) و رفتار کنشگران اصلی آن میدان (رهبران و نخبگان) و دیگر حوزههای رسمی قدرت بود. اما در تاریخ اجتماعی، بهجای سطوح بالای قدرت رسمی، به لایههای میانی و پایین جامعه و کنشگران آن (تودهی مردم) توجه میشود. برای همین است که برخی تاریخ اجتماعی را روایتگرِ فرودستان و جریان کلاسیک و سنتی تاریخ را روایتگر فرادستان دانستهاند. بهتبع محورشدن مردم، در تاریخ اجتماعی ساحات و ابعاد گوناگون حیات انسانی و زندگی روزمره موضوعیت پیدا میکنند؛ از خوراک و پوشاک گرفته تا فرهنگ عامه و مناسک و دین. منابع و دادههای هم متنوع و گسترده میشود. هرآنچه بتواند در شناخت جامعه و مردم کمک کند. مثل آگهیها و اعلانات مطبوعاتی که من در کتابم سراغشان رفتهام. با هدف اینکه از طریق گردآوری و تحلیل آنها که به نوعی ذیل تاریخ اجتماعی دین میگنجد، منبعی برای شناخت و تحلیل مجالس مذهبی در ایران معاصر فراهم کنم.
ظاهراً این کتاب در ادامه سلسله کتابهای مطالعات فرهنگ شیعی منتشر شده است. آیا این سلسله کتابها هدف مشخصی را دنبال میکنند؟ اگر چنین است، کتاب «مجالس مذهبی در ایران معاصر» ، چه جایگاهی در این کلان پروژه دارد و بناست به چه سؤالاتی پاسخ دهد؟
بله، این کتاب از سری «کتابهای سرو» است که چند سالی است انتشارشان در نشر آرما آغاز شده. کتابهای سرو مجموعهای از پژوهشهای فرهنگی ـ اجتماعی در موضوع تشیع و شیعیان است که در آنها به تشیع بهمثابهی دینِ زیسته پرداخته شده و مقولات و مسایل مرتبط با این مذهب و پیروانش بررسی میشود. از مناسک و آیینهای شیعی (مثل عزاداری، زیارت، نذر، اعتکاف و…) گرفته تا حوزه و روحانیت و فرهنگ مادی و معنوی شیعیان و موارد دیگر. وجه اشتراک این کتابها پرداختن به مسایل انضمامی تشیع و شیعیان در دنیای امروز از منظر علوم اجتماعی است. کتاب مجالس مذهبی هم که با هدف گردآوری، تنظیم و تحلیل دادههایی جهت مطالعات اجتماعی ـ تاریخی مناسک شیعی تدوین شده، کاملاً همسو با دیگر کتابهای مجموعه است و ذیل مطالعات اجتماعی شیعه میگنجد.
آیا این کتاب مشخصا نسبتی با اثر قبلی شما – تراژدی جهان اسلام – دارد؟
این دو کتاب، گرچه موضوعات متفاوتی دارند، اما درواقع دو قطعه از یک پازل واحد محسوب میشوند و هردو بخشی از پروژهی مطالعاتی کلانِ من درباب مناسک و آیینهای شیعی در ایران هستند. محور اصلی این پروژهی مطالعاتی، رصد، بررسی و تحلیل تغییرات دینداری بهویژه مناسک و فهم منطق این تغییرات است که طبعاً نیازمند مجموعهای وسیع و متنوع از اسناد معتبر و دادههای منظم و روشمند میباشد. پراکندگی، محدودیت و کمبود چنین دادههایی و فقدان مستندسازی روشمند و مستمر گروهها، سازمانها و مجالس مذهبی، از یک دههی قبل انگیزهای برای من شد که چند پژوهش مستقل با هدف کشف، استخراج و تکمیل دادههای موردنیاز تعریف کنم. برخی از این پژوهشها مثل این دو کتاب خاتمه یافته و منتشر شدهاند، برخی در نوبت انتشارند و هم برخی هنوز ادامه دارند.
ظاهراً دادههای گردآوریشده در این اثر 5 جلدی، بازهای 90 ساله را در برمیگیرد. مبتنی بر این دادها، اولاً آیا میتوان تصویری کلی از یک قرن برگزاری مجالس مذهبی در ایران به دست آورد؟ ثانیاً آیا رویدادها، جریانها و نقاط عطف سیاسی و اجتماعی یک قرن اخیر در این دادههای انعکاسی داشته است؟ مثلاً آیا پیام و شعار انتخاب شده در اعلانهای عزاداری متأثر از رویدادهای سیاسی آن دوره بوده است؟
در مورد پرسش اول، بله، به گمانم این اعلانات میتوان تصویری کلی از یک قرن برگزاری مجالس مذهبی در ایران (با تمرکز بر تهران) به دست دهد. اینکه کنشگران اصلی، وعاظ، مداحان، بانیان و… چه کسانی و از چه گروهها و جریانهایی بودهاند؟ اینکه مجالس مذهبی چه گونههایی را شامل میشود و سهم هریک از گونهها از این مجالس را چه تخمینی میتوان زد واین سهم طی یک قرن چه تغییراتی کرده؟ اینکه مکانهای برگزاری مجالس کجاها بوده و درهرکدام چه درصدی؟ اینکه ادبیات تبلیغ مذهبی چه تغییراتی کرده؟ و پرسشهای متنوعی ازین دست در کتاب پاسخ مییابند.
در پاسخ پرسش دوم هم باید بگویم تحلیل محتوای این اعلانات کاملاً نشاندهندهی اثرپذیری مجالس از وقایع اجتماعی سیاسی روز است. از ادبیات متن اعلانات و نحوهی تنظیم آنها تا موضوعاتی که برای سخنرانی در اعلانات مجالس آمده (و جزو دادههایی است که در کتاب از اعلانات هر دهه مستقلاً استخراج شده) این روند تغییرات را به خوبی نشان میدهند. بهعنوان مثال مقایسهی متن اعلانات مجالس مذهبی در دههی 30، پیش و پس از کودتا کاملاً معنادار است. و یا با مقایسهی اعلانات دهههای 50 و 60 بهطور کاملاً مشهود تغییرات سیاسی فرهنگی کشور را میتوان دید. حتی در تعابیر و اصطلاحات مذهبی نیز این روند تغییرات قابل بررسی است. مثلاً بهموازات رشد مبارزات مذهبی با حکومت پهلوی در اعلانات مجالس نیز میزان استفاده از تعابیر سیاسی و مبارزاتی مثل «حماسه»، «انقلاب» و «نهضت» بیشتر شده است. مثال دیگر صفاتی است که برای امام حسین در اعلانات ذکر شده است: در یک دوره فرض کنید «اعلاحضرت حسین» است و در دورهای به «رهبر آزادگان» و «سالار شهیدان» تغییر میکند.
منبع اصلی شما روزنامه اطلاعات بوده است. آیا این انتخاب دلیلی داشته؟
بله کاملاً. در فصل اول کتاب، چهار دلیل را برشمردهام برای این انتخاب. اولین و مهمترین دلیل، قدمت و سابقهی انتشار این روزنامه است. میدانید که این روزنامه در سال 1305 پایهگذاری شده و نخستین شمارهی آن در 19 تیرماه آن سال منتشر شد. از آن زمان تا امروز روند انتشار این روزنامه تا زمان حاضر استمرار داشته است. در ایران هیچ مطبوعهی کثیرالانتشار مشابه دیگری با این ویژگی سراغ نداریم. علاوه بر این، دلایل مکمل دیگری نیز مدنظر بودند؛ ازجمله آنکه اطلاعات یک روزنامهی کلاسیک، سنتی و رسمی است و نیز اینکه این روزنامه در همهی ادوار خطمشی معتدلانه و میانهروانهای داشته است. همچنین اطلاعات چه در دورهی پهلوی و چه پس از انقلاب اسلامی، روزنامهای نزدیک به حکومت محسوب شده است و مدیرانش از زمرهی رجال سیاسی معتمد حکومت بودهاند. مجموعهی این ویژگیها برای اطلاعات ثبات سازمانی به ارمغان آورده که در ترغیب صاحبان مجالس مذهبی به سفارش آگهی برنامههای خود به چنین روزنامهای مؤثر بوده است. شاهد این امر طیف متنوع مجالسی است که اعلاناتشان در این یک قرن در روزنامهی اطلاعات منتشر شده و دربین آنها از صاحبان گرایشهای مختلف سیاسی و مذهبی و اصناف و گروههای گوناگون اجتماعی میتوان سراغ گرفت.
به نظرم یکی از نکات جالب و نقاط قوت کتاب تصاویر روی جلد است. بهخصوص که برخی از آنها کمتر دیده شده بود. شیخ محمد فلسفی برای دهه 1300 تا 1330 ، عبدالرضا حجازی برای دهه 1340 ، دکتر شریعتی برای دهه 1350 ، فخرالدین حجازی برای دهه 1360 تا 1370، شیخ حسین انصاریان برای دهه 1380 تا 1390. آیا انتخاب عکسهای روی هر جلد دلیل و فلسفهای داشته؟ آیا میتوان گفت شخصیتهای انتخاب شده برای هر بازه زمانی، بهنوعی نماد یا تمثیل آن دوره هستند؟
بله دقیقاً. انتخاب عکسها که با دقت و وسواس بوده، کاملاً معنادار است. هرکدام این پنج سخنران، به نوعی نماینده و سخنران شاخص دههای که هر جلد به آن اختصاص یافته هستند. فلسفی واعظ بلامنازع دهههای 20 و 30 (و حتی 40) است؛ عبدالرضا حجازی یکی از وعاظ ردهبالا و شاخص دههی 40 و 50 است؛ نقش دکتر شریعتی و سخنرانیها و آثارش در دههی 50 انکارناپذیر است؛ برای دههی 60 و فضای مجالس انقلابی فخرالدین حجازی شاید بهترین گزینه است و نهایتاً انصاریان که از منبریان سنتی نامدار در دو سه دههی اخیر است. یک استناد در انتخاب این پنج نفر، آمارهایی است که در همین پژوهش به دستآمده و در کتاب آورده شده است. در آغاز هر فصل، فهرست سخنرانانی که نامشان در اعلانات هر دهه آمده به ترتیب دفعات درج نام در جدولی آمده است. براساس این جداول میتوان به تصویری از وعاظ شاخص در دهه دست یافت. و این پنج نفر، در دهههای مذکور در بالاترین ردیفهای جداول وعاظ قرار دارند.
انتهای پیام