گفتار یا گفتمان؟ | نگاهی به تذکر یک نماینده مجلس به رییس جمهور
عظیم محمودآبادی، روزنامهنگار، در یادداشتی در روزنامهی سازندگی به بهانهی نطق احمدی بیغش، نمایندهی مجلس در نقد سخنرانیهای ابراهیم رئیسی نوشت:
هفته گذشته آقای احمدی بیغش در نطق میان دستور خود که در صحن علنی مجلس قرائت شد با اشاره به برخی حواشی سخنرانیهای رییس جمهور خطاب به وی گفت: «وجود ضعف شدید در ادبیات گفتمانی جنابعالی در عرصههای مختلف، به هیچ وجه قابل توجیه نبوده و دستاویز قرار گرفتن این ادبیات در شبکههای متعدد اجتماعی و رسانههای داخلی و خارجی زیبنده کشور نیست و شایسته است هر چه سریعتر نسبت به اصلاح این روند اقدام نمایید».
ظاهرا منظور این نماینده محترم مجلس شورای اسلامی بیان گفتاریِ رییس جمهور است و نه ادبیات گفتمانیِ وی!
جناب احمدی بیغش هرچند با نیتی خیر و دلسوزانه به رییس جمهور تذکر داده است که ایشان با توجه به اهمیت جایگاه حقوقیشان، فکری برای اصلاح روند سخنرانیهای عمومی و جلوگیری از وهن نظام کنند، اما خود دچار اشتباهی بزرگتر شده است. این اشتباه، همان خلط میان «گفتار» و «گفتمان» است. چنانکه از سخنان ایشان بر میآید علیالظاهر تفاوت و تمایزی میان گفتار و گفتمان قائل نیستند و هر دو را به یک معنی گرفتهاند!
حال آنکه «گفتار» به معنای سخن و کلام است (1)، اما «گفتمان» معنایی به کل متفاوت از آن دارد.
گفتمان – ضمن پوزش از خوانندگان این متن که به معنای این مفهوم واقفاند – اساسا مفهومی جدید در ادبیات فارسی است. عمر این واژه به نیمههای دهه شصت شمسی باز میگردد؛ زمانی که داریوش آشوری درصدد ایجاد معادلی برای مفهوم «دیسکورس» (discourse) – در زبان انگلیسی – و یا «دیسکور» (discours) – در زبان فرانسوی – بود، مفهوم «گفتمان» را برای نخستین بار ایجاد کرد. اصل مفهوم «دیسکورس»، از زبانِ لاتینی است به معنای بحث کردن. معنایِ عام آن در زبانهای فرانسه و انگلیسی سخن، گفتار و نیز گفتوگو است. اما این واژه از دهه 1960 میلادی، بارِ معنایی تازهای یافت که آن را به صورت مفهومی اساسی در قلمروِ نقد و تحلیل ادبی و شناخت درآورده است. به ویژه میشل فوکو (فیلسوف قرن بیستم فرانسه) این واژه را به صورت مفهومی محوری در تحلیلهای اجتماعی و تاریخی خود درآورد و بار معناییِ اساسی و سترگی به آن بخشید که اکنون در قلمروهای گوناگونِ علوم انسانی به کار میرود.(2)
ویژگیِ کلی «گفتمان» را میتوان هدفمندیِ اجتماعیِ این مفهوم دانست. یعنی کاربرد زبان برای رساندن اندیشهها، تبلیغ ایدهها و اثر گذاشتن بر رفتار و ذهنیت دیگران.
آنچه ضرورت جدا کردن مفهوم کلی «سخن» و «گفتار» را از «گفتمان» پیش میآورد، همین هدفمندیِ گفتمان است که در گفتارِ ساخته و پرداخته نهفته است. به بیان دیگر گفتمان از یک زمینه بر میخیزد، یعنی مجموعه شبکه روابط اجتماعی یا ساختار و سیستمی که نه تنها زبان را همچون فراورنده سخن امکان پذیر میکند، که زمینه سازِ انگیزههایِ خودآگاه و ناخودآگاهِ نهفته در زیر سخن نیز هست.
حال آشوری برای ساختن معادل مفهوم «دیسکورس»، در زبان فارسی، «گفتمان» را پیشنهاد میدهد که از یک منطق ادبی روشن پیروی میکند؛ منطقی که او خود چنین شرح داده است: «ساختار ترکیبی این واژه از “گفت” (ریشه مصدر گفتن) است، به اضافه پسوندِ “مان” که در ترکیب با ریشه فعل (چنانکه در ساختمان و زایمان) که از آن اسمی میسازد که حاصل عملی را نشان میدهد».(3)
لکن شباهت حدودی دو مفهومِ – گفتار و گفتمان – در لفظ، خطایی رایج و البته به غایت ناموجه را رقم زده است. اما بیتوجهی به این مساله و تکرار این اشتباه رایج در شان نماینده مجلس شورای اسلامی نیست به ویژه اگر او نسبت به شایستگی کلام و تنقیح بیان سایرین در رده مسئولان کشوری دغدغهای جدی و به حق داشته باشد. توجه به بیانِ گفتاری – و نه ادبیات گفتمانی- اگر برای رییس جمهور اقدامی ضروری باشد – که هست – برای نمایندهای که در صدد اصلاح اشتباهات گفتاری رییس جمهور است، اهمیتی مضاعف دارد.
- فهرست ارجاعات؛
- لغتنامه دهخدا.
- آشوری، داریوش، پرسهها و پرسشها، انتشارات آگه، چاپ دوم، 1389، ص222.
- همان، ص221.
انتهای پیام