ایران در خاطرات جان کری [بخش نهم]
بهکوشش ناصر غضنفری، انصاف نیوز:
گوش دادن به پند سلطان قابوس
توافق اتمی ژنو موسوم به JPOA، بیست ژانویه سال ۲۰۱۴ اجرایی شد و ایرانیها روند غنیسازی عمده خود را متوقف کردند. نصب سانتریفیوژهای جدید هم در راکتور آب سنگین اراک به حال تعلیق درآمد. در عوض ما هم ۴.۲ میلیارد دلار از پول خود ایرانیها را که در حسابهای جهانی مسدود شده بود آزاد کردیم. پیشاز این گام همیشه این امکان وجود داشت که ایرانیها ما را پای میز مذاکره معطل کنند و از آنسو به ساخت سلاح اتمی نزدیک شوند. با این توافق دیگر گذر زمان، علیه هیچ کدام از طرفین نبود و در عین اینکه میتوانستیم به مذاکره بپردازیم به وضعیت به حالت بحرانی نزدیک نمیشدیم.
اما در سنا هر دو حزب، لایحه تحریمی را مطرح کردند که اگر رای میآورد خودش ضربهای کاری بر پیکره این گفتوگو بود. مدافع اصلی این کار هم کمیته روابطعمومی آمریکا و اسرائیل بود که همهجا علیه این برنامه لابی میکرد. از آن طرف هم نتانیاهو خشمگین و کف به لب، هرجا مینشست این مفاهمه را یک اشتباه تاریخی میخواند.
در اوایل ژوییه، رهبر ایران طی یک سخنرانی اعلام کرد که ایران از غنیسازی عقب نخواهد نشست و حتی ظرفیتهای خود را دهها برابر افزایش خواهد داد. این دقیقاً در زمانی بود که ما در میان مذاکره بودیم. آنگونه که رهبر ایران میگفت، ایران هزاران سانتریفیوژ دیگر را هم میخواست طی سالهای آینده فعال کند.
این گفتهها، حسابی ما را به حیرت و خشم واداشت. از آن طرف منتقدان ما در سنا نیرو گرفتند و بهانه دستشان افتاد که حسابی ترکتازی کنند.
در این زمان من هر روز با گروه مذاکره کنندهای که به رهبری وندی شرمن با ایران گفتوگو میکرد در تماس بودم و در این میان، مدام با دیگر همپیمانان اروپایی هم صحبت میکردم.
چندین بار با حضور کاترین اشتون با جواد ظریف ملاقات کردم و بارها دو نفری با خود او نشستیم و حرف زدیم. این وسط، عمانیها هم نقش میانجی را فراموش نکرده بودند. همه تلاش میکردیم که فاصلهها را کم کنیم اما از سویی تنشها در حال افزایش بود.
چند هفته پیش از پایان مهلت گفتگو، به عمان رفتم و در آنجا با ظریف و گروه همراهش ملاقات کردم. دیدار سردی بود که از آن هیچ عایدمان نشد. چون دونفر بر مواضعمان، سخت ایستاده و از آن کوتاه نمیآمدیم. همیشه دیدارهای من و ظریف سخت و جدی بودند اما تا آن زمان، دستکم آرامش و احترام در میان وجود داشت. اما در آن دیدارها در عمان، ما فقط نشستیم و از دو سوی میز سر هم فریاد زدیم. این نخستینباری بود که هر دو، خویشتنداری از کف میدادیم و البته این کار را بعدها هم، چندینبار تکرار کردیم.
باید دوباره ضربالاجل را تمدید میکردیم. اما گرفتن مهلت دوباره اندکی دشوار بود. در آمریکا در انتخابات میاندوره ای ۲۰۱۴ بودیم و سنا باز دست جمهوریخواهان افتاده بود که قطعاً آن لایحه تحریم کذایی را دیگر مسکوت نمیگذاشتند. اگر حالا به آنها میگفتیم باید باز به گفتوگوها زمان داد آنها این حرف را شاهد مدعای خود میگرفتند که مذاکرات بیهوده است و ثمری ندارد و نمیتوان با ایران به توافق رسید.
شب پیش از نشست خبری با دیگر اعضای گروهم در اتاق هتل نشسته بودیم و داشتیم روی متن بیانیهای کار میکردیم که باید آن را اعلام میکردیم و به همه میگفتیم که ضربالاجل قرار است تمدید شود.
اما ایرانیها دیگر داشتند کاسه صبرم را لبریز میکردند چون اصلا انگار برایشان مهم نبود که ما در میدان سیاست داخلی آمریکا چه بلایی دارد سرمان میآید. بههمین دلیل، دلم میخواست کاملاً روشن و واضح، این نکته در بیانیهام بیاید که دیگر زمان رو به پایان است.
گمان میکردم که بندهای اول بیانیهام تا حد زیادی به ظریف برخواهد خورد، چون بسیار توهینآمیز نوشته شدهاست. ابدا مایل نبودم که تندروها چه در ایران و چه در آمریکا، بهانهای دستشان بیاید و باز ندا دهند که دیپلماسی کارایی ندارد و ما داریم وقتمان را تلف میکنیم.
اخلاق ایرانیها هم خوب دستم آمده بود و میدانستم ابداً توهین و تخریب یا تحقیر را برنمیتابند و واکنش سختی خواهند داشت. سلطان قابوس مدتها پیش اهمیت مسئله احترام گذاشتن به ایرانیها را به من گفته بود. به همین خاطر به گروهم گفتم “من همیشه بر این باور بودم که ظریف یک مذاکرهکننده قدرتمند است و با حسننیت کامل به اینجا آمده است و میخواهم همه این را بدانند. میدانم که بعداً به خاطر گفتن این حرف، تف و لعنت نصیبم میشود اما میخواهم این صمیمیت را (با ظریف) حفظ کنم. گروه ظریف، پابهپای ما بهسختی تلاش میکنند تا کار بهجای بهتری برسد. شایسته است از این آدم تقدیر کنم.”
میدانستم که بسیاری از منتقدان به من خواهند تاخت و به خاطر نرمخویی در این گفتمان دیپلماتیک که نسبت به ایران و وزیر امور خارجهاش نشان دادم مرا سرزنش خواهند کرد اما من چشم به هدف بلندمدتی داشتم و دلم نمی خواست یک برگ کماهمیت را در تاریخ ورق بزنم. هدف این مذاکرات آن بود که کشوری را از دستیابی به سلاح اتمی بازداریم و لازمه این کار احترام گذاشتن به مذاکره با کشوری بود که بیشترین اختلاف را با آن داشتیم.
ادامه دارد…
منبع: هر روز موهبتی است/ نویسنده: جان کری/ مترجم: علی مجتهدزاده
انتهای پیام