تریدینگ فایندر

کدام امید؟

مریم نصر، استاد دانشگاه، در کانال تلگرامی خود نوشت: «دوشب بی‌خوابی و مقداری گریه حالم را خراب کرده بود (اوین؟ آدم‌های زندانی؟ سربازهای وظیفه؟ خانواده‌های ملاقاتی؟ کی بشود یک دل سیر سوگواری کنیم؟) چندشب است درست نخوابیده‌ایم؟

قرص خوردم برای خواب. تنظیم کردم که داستان صوتی در پایان فصل متوقف شود… کمی از یک بامداد گذشته بود که همسرم بیدارم کرد تا در محدوده بی‌پنجره‌ای که در خانه مشخص کرده‌ایم پناه بگیریم. گیج قرص و خواب…

خاطرات محوی دارم از روزهای جنگ ۸ ساله و بمباران. پدرم جبهه بود و مادرم من و برادرهایم را می‌برد زیر راه‌پله. چهارتایی کز می‌کردیم تا اژیر قرمز تمام شود.

صداها اوج می‌گرفت و قطع می‌شد و دوباره اوج می‌‌گرفت. لباس بیرون پوشیدیم و صدای انفجار خانه را لرزاند…

جایی نزدیک به ما را زدند و دود سیاه به سرعت منتشر شد تا داخل خانه، آنقدر که ماسک‌هایمان را از کوله اضطرار پیدا کردم و آب زدیم تا بتوانیم راحت‌تر نفس بکشیم. چراغی روشن نشد، جنبنده‌ای در کوچه و خیابان نبود… خبرها را چک کردیم و بر قطعی اینترنت لعنت فرستادیم. از عزیزان خبر گرفتیم. آسمان که آرام شد، حوالی ۴ بامداد، برگشتم به خواب و درجا رفتم.

صبح با سردرد و صدای کم‌جان یک گنجشک بیدار شدم. فقط یکی. خبری از حل‌اختلافات خانوادگی پر هیاهوی گنجشک‌ها یا کلاغ‌ها نبود. کسی نوشته بود پرندگان نزدیک به محوطه‌های انفجار سکته می‌کنند از ترس. گنجشک‌ها و کلاغ‌های ما ولی برگشتند.

از دیشب زمزمه‌های آتش‌بس بلند شده، کاش به ثمر بنشیند. گرچه دیگر هیچ عهدوپیمانی به ما آرامش نخواهد داد. انسان حیوانی است که هم‌نوع خودش را می‌کشد. آدم‌هایی هستند که با خونسردی کشتار هم‌نوع و حتی هم‌وطنشان را توجیه می‌کنند. از عصر آهن تا امروز هنوز اسلحه‌ها هستند که مذاکره می‌کنند.

لابد ماجرای افسانه یونانی «جعبه پاندورا» را شنیده‌اید. زنی به اسم پاندورا، از سر کنجکاوی، درِ جعبه‌ متعلق به شوهرش را که گفته‌ باز نکن باز می‌کند و همه بلایا و شرور در عالم پراکنده می‌شوند_تنها امید باقی می‌ماند.

اولین نکته ماجرا که ما هم با آن آشناییم اینکه در جهان مردانه مردانه، زن منشاء انتشار همه شرور و بلاها است.
نیمه روشن ماجرا اینکه در جهانی پر از شر و شوربختی خدایان «امید» را برای انسان باقی گذاشته‌اند.

اما تفسیر دیگری هم هست. اینکه «امید» خودش هم جزو شرور است_ از جنس خودفریبی مثلاً.

یا تفسیری دیگر اینکه «امید» در جعبه ممنوعه باقی‌مانده و اصلا به جهان ما آورده نشده است.

ظاهراً به اختیار خودمان است که کدام «امید» را از جعبه برداریم.»

انتهای پیام

بانک صادرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا