مرگ یک نخبه؛ خطای پزشکی یا قصور و بیاحتیاطی؟
مهدی میرآبی، نویسنده و روزنامهنگار در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز با عنوان «مرگ یک نخبه، خطای پزشکی یا قصور و بیاحتیاطی؛ کدام یک؟» نوشت:
فوت یک دختر جوان بخاطر دوز بالای بیحسی در یک مطب پزشکی هر چند تلخ و جانسوز باشد در نگاه اول شاید برای بسیاری از خبرگزاریهای معتبر در اولویت مخابره نباشد. اما وقتی موضوع را گام به گام بررسی میکنیم و اهمال عدهای سوداگر و سودجو را در حیطهی کاری رصد میکنیم در مییابیم که تعداد زیادی از اینها برای رسیدن به مادیاتِ بیشتر جان انسانها را بازیچه قرار داده و به عواقب قصور و بیاحتیاطیهای خود کوچکترین توجهی نمیکنند.
مهرنوش دختر نوزده ساله نخبهای بود که گویا برای جراحیِ سرپایی “انتقال چربی” به مطب یک پزشک عمومی مراجعه میکند و در آنجا تکنسینی که حتی در حد یک منشی هم نبوده، در غیاب پزشکِ بیمار اقدام به تزریق مواد بیحسی بیش از اندازه میکند و همین مسئله باعث تشنج و سپس ایست قلبی بیمار میشود. بدتر اینکه به دلیل نبود تجهیزاتِ احیا و همینطور وارد نبودن آن شخص، مهرنوش پس از دقایقی طولانی و انتقال به بیمارستان احیا میشود و همین تعللِ طولانی باعث میشود تا به کمای عمیق برود و نهایتاً جان بسپارد.
این دست اتفاقات دل هر انسانی را میشکافد و اندوهی فراوان همراه با افسوس و حسرت برجا میگذارد. چرا باید در کشور ما جان انسانها اینگونه و به سهولت و سادگیِ تمام گرفته شود؟
تاکنون در کشور با کالا و تجهیزات جعلی و تقلبی برخورده بودیم اما با عمل جراحیِ جعلی و پزشک جعلی و تبلیغات تقلبی و فریبنده در این صنف برنخورده بودیم و اگر هم در گذشته بود در این حجم نبود. حالا و با فضای تبلیغاتیِ فراوانی که دستشان هست و وسوسهی قشر جوان که بیشترین دغدغه را در زیباتر کردن خود میبینند، چنان موجی به راه افتاده است که اگر با سد محکمی از نظارت و محکومیت جلوی آن گرفته نشود به سونامی تبدیل خداهد شد.
جامعهی پزشکی آخرین حلقه مورد اعتماد مردم است که وقتی انسانها بیمار و ناتوان میشوند برای بازیابی سلامت و حیات دوبارهی خود به آنها رجوع میکنند و با اطمینان خاطر تن خود را در اختیارشان قرار میدهند. اما عدهای از پزشکان گویا به تعمیر یا تعویضِ قطعهای از وسیلهنقلیه، تلفن همراه یا اثاثیهای از انسانها مشغولاند، نه خود انسانها! آنچنان که در نبود تجهیزات و تخصص بالا اگر خطا یا قصوری صورت گرفت چندان حساس نبوده و اگر درست نشد و کارشان موفقیت آمیز نبود از اهمیت بالایی برخوردار نیست!
نگاه آنها به جان انسانها ابزاری شده است. اگر اینطور نبود هیچ پزشک عاقلی به دستیاران و تکنسینهای خود اختیار پزشکی نمیداد که در غیابشان ابتکار عمل به دست بگیرند و فاجعه بیافرینند.
واقعاً مایه شرمساری است. جراحی در یک مطب، در غیاب پزشک و بدون هیچگونه تجهیزات ضروری. هدف و نیّت این دست پزشکان درمان است یا بر سر هر چه بیشترِ پول کورس بستهاند؟!
معاون دانشگاه علوم پزشکی اهواز اعلام میکند که نیروهای نظارتیِ ما محدود هستند و در این خصوص از وزارت بهداشت درخواست کمک میکند. واقعیت این است که تعداد پزشکان متخلفی که پروانه خود را اجاره میدهند یا اینکه اصلاً پروانه ندارند زیاد شده و اتفاقاً چندی پیش در همین خبرگزاری گزارشی در همین خصوص که در تهران رخ داده بود تهیه و منتشر شد. وقتی در پایتخت اینگونه است خدا میداند در شهرهای دیگر چه خبر است! وقتی هم طنزی انتقادی در نقد عملکرد این دست پزشکان ساخته میشود چنان صدای اعتراض خود را بلند میکنند که گویی معصوم و پاک هستند و از هر گونه خطا به دور.
در چنین شرایطی البته که شهروندان هم باید مراقب باشند و حتی برای یک درمان کوچک و سرپایی به هر پزشکی مراجعه نکنند.
خانواده دختر جوان از پزشکِ متخلف شکایت کردهاند. نهایت کار اینکه مطب چند صباحی پلمپ میشود و پزشک جریمه پرداخت میکند و چندی بعد در جای دیگری کسب و کار خود را از سر میگیرد.
اگر نوع و نحوهی برخورد با پزشکان متخلف اینگونه باشد، که اکنون هست این چرخهی آدم کشی کمافیالسابق ادامه مییابد و جان شهروندان بیاندازه در خطر است.
انتهای پیام