دیوار دفاعی یا آجر دفاعی؟
مهدی رزاقی طالقانی، پژوهشگر اجتماعی در یادداشتی با عنوان «دیوار دفاعی یا آجر دفاعی؟»، که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، دربارهی اهمیت انگیزههای ملیگرایانه در دفاع از ایران نوشت:
خلیل ملکی جمله معروفی دارد که میگوید: «انسان تنها بدان سبب که پایداری میکند، جاودان خواهد بود» و با اندکی تغییر درباره ایران هم میتوان چنین تعبیری به کار برد که ایران هم تنها بدان سبب که پایداری میکند، جاودان خواهد بود.
جنس ایستادگی هر جامعهای در طول تاریخ کیفیت زیستش را نیز تعیین کرده است. تفاوت زیادی است میان کشوری با مردمانی تشنه نور در دیواری محصور که داعیه ماندگاری دارد با کشوری که در حلقه رضایت اجتماعی حکامش به پاسداری از حدود و ثغور فرهنگ، ادب، هنر، معماری و تمامیت ارضیاش مشغول است.
هر کشوری باروی خود را دارد؛ یکی با تن مردمانش از دشمن دفاع میکند، یکی با توپ و تانک از خاکش دفاع میکند و یکی در سنگر اندیشه و هوشیاری هیات حاکمهاش در امن و امان است. اما آنچه در این میان واجد اهمیت است، پایداری جمعی است. چه در معنای طبقات مختلف اجتماعی و چه در بهکارگیری نیروهای مختلف هویتی، تاریخی و فرهنگی. بنابراین بدیهی است که دفاع از سرحدات مادی و معنوی یک کشور نیازمند حضور و تلاش جمعیست.
اندر رثای «مدوامت» نکته روشن تاریخ ایران
امروز به جز عدهای معدود از انسانهای روشنضمير، بسياری از ایرانیان در تاريكی وقایع یکصد سال اخیر و تکانههای روزمره، قادر به مشاهده روشنیهای تاريخ سرزمین خود نيستند. در ذهن ایرانی امروز، سالهایی که او به عنوان تاریخ ایران میشناسد هر تلاش اجتماعی به ثمرنرسیدهای از جنبشهای ملی تا انقلابها، سندی برای فردای محتوم و تیره است. همین عوامل از سویی دیگر، به سان ویروسی مسری، تمام تاریخ گذشته ایران را هم غرق تیرگی نشان داده است و از این منظر ایران، در گذشتههای دورتر هم، تاریخ سیاهِ غرق در جنگ و واپسماندهای دارد که برای امروز هیچ ثمری ندارد و سکه رایجی نیست که بتوان برای زیست در دنیای مدرن از آن بهره جست. در این فضای ذهنی، نه حکومت ملی زیباست و نه میدان نقش جهان مایه افتخار، نه کشف الکل توسط رازی مایه مباهات است و نه کوشش و شهادت رئیسعلی دلواری روشنای غیرت ایرانی را در خود دارد. آن چیزی که از دیروز در ذهن ایرانی معاصرِ سَرخورده وجود دارد، شکست هر خیزش امیدوارانه و اصلاحطلبانه است. چنین تفکری دچار اشکالات عدیدهایست که باید با آگاهی اجتماعی به آنها واقف شد. چرا که هر چند ایران همواره در یک حالت فوقالعاده قرار داشته و عموماً اقدامات اصلاحی جمعی در ایران به شکست انجامیده است اما اثرات این تلاشها به «مداومتی» انجامیده است که مفهومی قابل اعتناست. جامعه ایرانی باید به دنبال این پاسخ باشد که چرا در طی هزاران سال، ايران مداومت داشته است و ما هنوز واحدي به نام ايران در جهان داريم؟ پاسخ به این سوال در واقع از جمله آگاهیهایی از تاریخ ایران است که به کار زیست امروز ایرانیان میآید.
واقعیتش این است که برای نگارنده اين سوالِ بدون حصول به پاسخ، به خودی خود روشن و اميدآفرين است. اما پاسخ این سوال قطعاً میتواند برای ایرانیانِ امروز منبعی امیدآفرین و انگیزۀ حرکت باشد.
دكتر محمدعلی اسلامی ندوشن به این سوال در يك كنفرانس علمی پاسخ داده است و اين مداومت را در گام نخست مديون جغرافيای ايران میداند كه ايرانيان را در طول تاريخ همواره بيدار و هوشيار و در حال دفاع نگاه داشته است:
«اگر جهانِ پيش از كشف امريكا و استراليا را ذهن تصور كنيم، ايران در مركزیترين نقطه جهان است. بر اين اساس ايران بر سر راه جريانهایی قرار گرفت كه از شرق به غرب میرفتند و بالعكس؛ بنابراين ایران كشوری جهانی محسوب میشد که توقفگاه تمدنها و برخوردها بوده است. اين وضع برخوردهای سنگينی را به همراه داشت و تقريبا میشود گفت كه در خاک اين كشور هيچوقت جنگ قطع نشده است. هر چند در ادوار كمی آرام زيسته ولی در هر حال جنگ به گونهای شروع میشده است».
پيش از ورود اسلام، ایرانیان ۱۵۰۰ سال در جنگ فرسایشی با اقوام شرقی و جنگهای معروف با يونان و بعد روم قرار داشتند و پس از هجوم اعراب، ابتدا در ورطه جنگهای چریکی مقاومتی قرار گرفتند و بعدتر در نبردهایی به سبك جنگهای پيش از اسلام به نوعی در برخورد نظامی بين آسيا و اروپا لاجرم به دفاع از خود پرداختند تا موطنشان يكپارچه بماند. در تاریخ پر فراز و نشیب ایران، جغرافیا و موقعیت ژئوپلیتیک، همواره برای نیروهای خارجی منبع ایجاد طمع بوده است؛ به نحوی که گاه غرب به بهانه طلای شرق، ايران را به زير سم اسبهای خود میكشيده است؛ مثل حمله اسكندر و گاه چنگيزی از آسيا هوس غرب میکرده و باز ايران طعمه جنگ میشده است:
«اينگونه ايران كشوری بود كه میبايست دائما در حال دفاع و بيدارباش به سر میبرد و ايرانی قومی شده بود كه میبايست نگران آينده خودش باشد و در حال هوشياری و تجهيز به سر ببرد. پس میبايست نيروی دفاعی بسيار قوی و موثر داشته باشد.»
دلیل دیگر مداومت تاریخی ایران، شیوه دفاع ایرانیان است. استاد اسلامی ندوشن در همین گفتار اعتقاد دارد كه در طول تاریخ چندهزار ساله ایران، دفاع ايرانیها از يکپارچگی خود به دو سبكِ جالب بوده است؛ گاهی به رسم هخامنشیها با حمله و كشورگشايی بوده تا سرزمينهايی را حائل كند و حاشيه امن بسازد كه جنگ به مرزهای ايران نرسد. و گاه مانند دوران پس از اسلام كه حكومت ملی در كار نبوده كه قدرت نظامی در كار باشد، دفاع ايرانيان فرهنگی بوده است، يعني با فرهنگ و خرد خود از هويت و يکپارچگی ايران دفاع میکردند؛ مثلا آنجا كه در برابر اعراب زبان خود را بر خلاف تمام كشورهايی كه فتح شدند و زبانشان عربی شد، حفظ كردند و فارسی زبان ايرانيان و عامل يكپارچگی ماند و يا با فرهنگ خود از خود در برابر ترکهای غزنوی و سلجوقی دفاع كردند و اين اقوام بدوی را در خود هضم كردند. بنابراين سياست ايرانيها در طول تاريخ حفظ فرهنگ خود به منزله باروی دفاعی بوده تا واحدی به نام ايران مداومت داشته باشد و تا به امروز كهنترين كشور دنيا بماند. چنین تدبیر هوشمندانهای در ناخودآگاه جامعه، شَمای روشنی از تاريخ است كه ایران همیشه مانده و توان دفاع از خود را داشته است و از این حیث برای امروز و فردا و تاریخ پیشِ رو هم میتوان به آن امیدوار بود.
ملیگرایی سنگی از بنای مداومت
اما اگر بخواهم کمی از اين روشنی فاصله بگيریم و واقعيت امروز را ببينم، باید گفت که استراتژی دفاع از حدود و ثغور فرهنگی و خاکی ایران دچار آشفتگی و انحرافاتی در تصمیمگیری است که باید با شفافیت بیشتری به آن پرداخت. متأسفانه امروز، حاکمیت برای دفاع از حدود و ثغور ایران، قصد استفاده از سلاحِ فرهنگ و هنر و ادب ایرانی را ندارد یا لااقل در اولویتهایش نیست و تمام تلاش خود را بر این گذاشته است که با افزایش توان نظامی و حضور مستشاری، در منطقه به طريق هخامنشيان حاشيه امنی ایجاد کند تا يکپارچگی ايران را حفظ كند. این گزاره به صورت مشخص در پاسخ به چرایی شرکت در جنگ داخلی سوریه بیان شده است. حالا اگر فرض گرفته شود كه با اين استراتژی مشكل بنیادینی وجود ندارد، که دارد؛ با اين حال اتخاذ چنين استراتژی مستلزم اين است كه مردم ايران در داخل كشور به سان ایرانیان عصر هخامنشیان در رفاه نسبی و آرامش باشند و كشور رو به توسعه و سازندگی باشد تا بخواهند و بتوانند در اين دفاع همراه حاکمیت باشند. دقيقا همانند شيوهای كه هخامنشيان با كوروش و داريوش به آن عمل كرد و انسجام و رفاه داخل را با تدبیر جهانگشایی هوشمندانه برای ایجاد امنیت تلفیق کرد.
امروز اگر با محرکهای مذهبی بخشی از جامعه ایرانی در خط دفاع از کشور قرار میگیرند، نباید دچار توهم شد؛ این بخش با انگیزههای دینی دست به ایثارگری میزنند و در بخش انگیزههای ملی وضع جامعه ایرانی نگرانکننده است. امروز دشوار است ادعای حفظ و حفاظت از ايران را مردمی باور كنند كه در تنگنای اقتصادی و روانی هستند و زنده بودن يا نبودن آنها و زندگی و زيست فیزیکیشان حتی به قدر کفایت مورد توجه حاكميت نيست. بیباوری به اهمیت ملیت و مفاهیم ملیگرایانه از جانب حاکمیت را امروز در عدم همراهی با جامعه با مفاهیم دفاعی و امنیتبخشی در حوزههای مختلف میتوان مشاهده کرد. به باور جامعه، هر اقدام دفاعی در وهله اول دفاع از نظام سیاسی حاکم و بعد دفاع از مرزهای ایدئولوژیک است در حالی که دفاع از مفاهیم وطنی، ملی و فرهنگ ایرانی از اولویتهای حاکمیت نیست. البته چنین برداشت مطلقی درست نیست اما به هر صورت هست و باید هر کنش جامعه توسط حاکمیت جدی گرفته شود. نشانههایی هم چون عدم اقناع استدلالهای ملیِ حاکمیت برای حضور در سوريه و همچنين عدم استقبال و شور ملی از پيشرفتهای صنعت موشكی و همین عملیات برخورد نیروی دریایی سپاه با ناوهای آمریکایی بر سر کشتی ویتنامی، نشانه عدم باورِ جامعه به ملیگرایی حاکمیت بود که این بیباوری به هیچ وجه مطلوب نیست. بنابراين اگر برداشت جامعه در حوزه دفاع از کشور درست باشد و مسئله تنها نظام سیاسی و مرزهای ایدئولوژیک است، حاکمیت میبایست در ارائه راهبردهای سیاسی و نظامی شفافانه با مردم صحبت کند و صغرا و کبرای حضور در سوریه و عراق و غیره را ملیگرایی اعلام نکند. اگر اینگونه نیست و انگیزههای ملی در دفاع از کشور مطرح است، باید پاسخی اقناعی به چرایی تحقیر ملی در مسئله اقتصاد، ارزش پاسپورت و سقوط هواپیمای اوکراینی و تهاتر نفت با چای و غیره که متأسی از سیاستهای دفاعی است، داده شود. چرا كه اين نوع دفاع بدون توجه به فرهنگ ايرانی و حقوق مردم داخل كشور، ملی نيست و با هيچ حنايی هم رنگ ملی به خود نخواهد گرفت. و این از واکنش جامعه به تلاشهای انجامگرفته در این حوزه مشخص است و تاريخ نیز ذهن سادهِ تو خالیای نيست كه تفاوت انگيزههای ملی، شخصی، طبقهای و دينی را نفهمد. حقيقت امروز را صريح و بیرحمانه خواهد نوشت و شاید خوب نباشد برای یکی از امنترین دورههای تاریخ ایران که انگیزههای پایداری خالی از عرقِ ملی باشد. به هر صورت برای دفاع از گنجینهای چون سرزمین ایران باید دیواری دفاعی با مشارکت تمام ایرانیان چید. انگیزههای مذهبی تنها یکی از آجرهای این دیوار مستحکم است که باید با آجرهای دیگری تکمیل شود و به دیواری مستحکم بیانجامد. و در نهایت باید امیدوار بود که روزی در کنار مستشار و تانک و پهپاد، فرهنگ و ادب ایرانی هم در خط مقدم دفاع از کشور قرار داشته باشد. دفاع مسئلهای حاکمیتی و ایدئولوژیک نباشد بلکه مردمی باشد و جامعهای آگاه و در رفاه نسبی، هر یک به سان یک مرزدار، از حریم تمدن، فرهنگ، هنر و تاریخ پر افتخار موطن خود، داوطلبانه دفاع کنند.
انتهای پیام
مهم ترین ضربه بر انرژی دفاع ملی در کل 3 دهه اخیر اازاردوگاه اصلاح طلبان بلند شده… زیرا رشد و اقتدار خود ر ا در گرو ضعیف بودن دولت مرکزی و امتیاز دادن به غرب و نیاز به غرب گدایی می بینند… نمونه بارز آن زوزه صادق زیباکلام در همنوایی با گرگ های آمریکایی است. مگر کم بودند اصلاح طلبانی که چنان بر بی اّرویی نظامی آمریکا ماله کشیدند کخ خود یانکی ها هم تصور چنان دفاعی زا خود را نداشتند. استدلال و شیوه دفاع اصلاح طلبان در عملیات قهرمانانه سپاه چنان بود که حتی خود آمریکایی ها نیز چنین شیو.ه ای به مخیله شان خطور نمی کرد…
سلامعلتاینکهایرانعربزباننشد
ورودترکهاوعقبنشینیاعراببود
ترکهازبانفارسیدرحالاضمحلال
رازباندرباریخودکردندوشاعران
و….بهجهتدریافتصلهشعربهفارسی
میگفتندازطرفیترکهایآذربایجان
دردورهصفویهملوکطوایفی
سنیدرایرانرابرانداختندوتشیعرا
مذهبرسمیاعلامنمودندوکشورایران
راتاسیسکردندعاملایجادکشورایران
بدونشکهمینمذهبتشیعمیباشد
هخامنشیاندستنشاندهاخامهاییهود
بودندولشگرکشیآنهادرراستایانتقام
ازمصریانوگسترشیهودیتبودودر
نهایتبدستاسکندرمضمحلوکشور
نزدیکیکصدوهشتادسالمستعمره
یونانبودکهپارتیانیاهمانقبایلترک
ماورالنهرآنهارابیرونکردندآنمتوهمی
کهگفتچوندرچینبهوضومیگویند
آبدستتیرآرشبودنهاشتباهمیکند
قدرتاسلاماستباپانفارسیزم
دروهلهاولخودزبانفارسیتهدید
میشود