نقشه «عبور» از خاتمی، احمدینژاد و روحانی زیر ذرهبین
روایت «عبور از رئیس جمهور» در ماههای واپسین سال اول دولت، داستانی تکراری در فضای سیاسی کشور است. نقطه مشترک روسای دولت اصلاحات، مهرورز و حالا هم دولت اعتدال.
لیلا شریف در خبرآنلاین نوشت: سازهای ناکوک برای خاتمی، احمدینژاد و روحانی، در همان دور اولی که مهمان «پاستور» شدند، نواخته شد؛ تا از این راه علاوه بر مخالفت با رئیس جمهور وقت، ادامه حضور او را بر کرسی ریاست، امری بعید نشان داده شود.
این داستان در هر دوره با استراتژی جدید و از سوی طیف خاصی پیگیری می شود، چه آنکه بودند مخالفانی که از بدنه دولت اصلاحات عبور از خاتمی را طرح کردند و چند سال بعد هم قرعه به نام احمدی نژاد زده شد، تا طبق روال گذشته،در سال 87 نیز علاوه بر مخالفان احمدینژاد، صدای عبور از رئیس دولت نهم، در بدنه اصولگرایی نیز به گوش برسد.
اکنون نیز نوبت به شیخ دیپلمات رسیده است، تا در برابر زمزمههای عبور از روحانی، صبوری کرده و ادامه مسیرش را تنها وابسته به رأی مردم بداند، نه حاشیهسازی مخالفان.
استارت پروژه عبور از رئیس دولت اصلاحات
رئیس دولت اصلاحات، اولین رئیس جمهوری بود که در روزهای آخر ریاستش بر راس دولت هفتم، با طرح جدیدی در تاریخ سیاسی کشورمان، به نام «عبور» مواجه شد.
«عبور از خاتمی» واژه جدیدی بود که نقش تابلوی «ایست» سیاسی را برای خاتمی ایفاء میکرد. تابلویی که نشان از تلاش مخالفان برای توقف حضور سیاسی او پس از یک دوره ریاست دولت داشت. مخالفان او میخواستند تا با بررسی گزینههای دیگر و به روی صحنه آوردن آنها، مانع حضور خاتمی برای دور بعدی انتخابات ریاست جمهوری یعنی انتخابات سال 80 شوند.
ماجرا اما آنجا جالبتر شد که مخالفان خاتمی و طراحان این پروژه، از میان طیف رقیب نبودند و رئیس اصلاحات، صدای شعار«عبور از خاتمی» را از میان اصلاح طلبان شنید. او با صبوری اهل کویر، به این سخنان گوش سپرد و حضور دوبارهاش را در ساختمان پاستور، منوط به رأی مردم دانست.
در آن زمان برخی جبهه مشارکت را منبع طرح این پروژه دانستند، تا جایی که اسدالله بادامچیان از طیف اصولگرا در همان سالها گفت: «در حاليكه احزاب مقابل، خاتمي را به عنوان دبيركل آينده سازمان ملل، معرفي كردند، مشارکتیها پروژه عبور از خاتمي را مطرح كردند.»
اما از سویی دیگر، افرادی همچون شکوری راد عضو شوراي مركزي جبهه مشاركت، «عبور از خاتمی» را طرحی از سوی طیف تندروی اصلاح طلبان دانست و با بیان این که «این طرح هرگز از سوي جبهه مشاركت حمايت نشد و حتي نسبت به مطرحكنندگانش نيز به انتقاد پرداختيم» تلاش کرد تا دامن جبهه مشارکت را از این پروژه پاک کند. اتفاقی که محمدرضا تاجیک پس از گذشت سالها آن را عاملی برای خدشه دار کردن چهره اصلاحات ميداند.
«عبور از خاتمی» در انتخابات سال 80، بینتیجه ماند تا رئیس دولت اصلاحات پس از عبور از میان مخالفان اصلاحطلبش، برای 4 سال دیگر ریاست دولت را برعهده بگیرد.
نامزدهای متعدد اصولگرا و طرح وحدت ملی؛ مسیری برای عبور از احمدینژاد
پس از دولت اصلاحات، ریاست قوه مجریه به چهره نه چندان آشنای عرصه سیاست، یعنی«محمود احمدینژاد» واگذار شد.
این مرد برخواسته از طیف اصولگرایی که با حمایت طيفی از راست گرایان وارد گود شده بود، همچون رئیس دولت اصلاحات در سال 87 یعنی سال پایانی دوره اول ریاست جمهوریش، در مقابل واگویههایی مبنی بر«عبور از احمدینژاد» قرار گرفت.
برخلاف رئیس دولت هفتم و هشتم که در دوره اول ریاستش با مخالفانی سرسخت و ملزم به «عبور از خاتمی» از بدنه اصلاحات مواجه شد، احمدینژاد از اقبال بیشتری برخوردار بود. تا جایی که اصولگرایان جرقههای شعار «عبور از احمدینژاد» را در نطفه خاموش کردند، تا آینده سرمایه سیاسیشان از هر گونه گزندی در امان بماند.
عرض اندام کاندیداهای مختلف اصولگرا در برابر احمدینژاد از یک سو و طرح ایجاد دولت وحدت ملی از جانب اصولگرایان در سوی دیگر، اقداماتی بودند که نشان از تلاش برخی برای یک دورهای شدن احمدینژاد داشتند. اما آنچنانکه گفته شد، این پروژه در همان سال 87 که احمدینژاد هنوز از صفت «رئیس جمهور محبوب اصولگرایان» فاصله چندانی نگرفته بود، با مخالفت قاطع اصولگرایان همراه شد.
برخی همچون محمدنبی حبیبی، شنیدههایی مبنی بر عبور موتلفه از احمدينژاد را از بنیان تکذیب کرده و آن را نادرست دانستند. در مقابل برخی هم مانند علي مطهری با بیان این جمله که «يك عده نبايد بگويند چون آقا از دولت حمايت كردهاند پس اين باب بسته است و هيچ بحث ديگري نبايد مطرح كنيم و بگويند اصولگراها حق تحقيق و بررسي و مقايسه ندارند؛ اين حرف بسيار خطرناك است»، با احتیاط بیشتری از موضوع بررسی گزینه جایگزین احمدینژاد برای انتخابات سال 88 سخن گفتند.
در این میان برخی نیز با تکیه به طرح “دولت وحدت ملی” و معرفی دو گزینه از میان اصولگرایان یکی برای ریاست جمهوری و دیگری برای معاون اولی، خواستند تا درهای پاستور را به روی احمدینژاد ببندند. اما این خواسته هم پس از مخالفت صریح اصولگرایان، هنوز شکل نگرفته از یاد رفت، تا احمدینژاد نیز بدون دغدغه از دالان پر واهمه «عبور از احمدینژاد»، به پایان دوره اول ریاستش رسیده و بر کرسی ریاست دولت دهم تکیه زند.
شعار «عبور از روحانی» از زبان تندروها و حامیان احمدینژاد
اولین روزها سال 95، آغازی برای مخالفان دولت یازدهم بود تا داستان تکراری «عبور» را این بار بازیگرانی جدید به روی صحنه سیاسی کشور بیاورند.
روحانی نه همچون رئیس دولت اصلاحات با زمزمههای رفتنش از زبان نیروهای «خودی» مواجه شد، نه اینکه همچون احمدینژاد، شعار«عبور» را از حامیان اصولگرایش شنید. شیخ دیپلمات در این میدان، با اصولگرایان تندرو و همچنین طرفداران احمدینژاد روبرو است، افرادی که فریاد زدن شعار «عبور از روحانی» را فصل مشترک جديدي برای همکاری در تخريب دولت اعتدال یافتهاند.
از یک سو تندروها پس از آنکه دستشان از تریبونهای رسمی همچون مجلس کوتاه شد، در بوق یک دوره ای شدن روحانی می دمند و حتی براساس آنچه غلامرضا تاجگردون نماینده مجلس دهم گفته است، برای دستیابی به خواسته خود، دست به دامان تریبونهای نماز جمعه شهرستانها برای القای «تک دورهای بودن روحانی» شدهاند. در سوی دیگر میدان نیز حامیان احمدینژاد به جوسازی در شبکههای مجازی و رسانههایشان پرداختهاند و با بیان جملاتی از قبیل اینکه «روحانی اولین رئیس جمهور تک دورهای تاریخ جمهوری اسلامی است»، تلاش دارند پروژه «عبور از روحانی» را پروژه ای پیروز شده، معرفی کنند. چه آنکه هشتک “عبور از روحاني” و “رئيس جمهور تک دورهاي” در فضاي مجازي ايجاد شده است.
این قبیل شعارها آنچنان با شکست در تاریخ سیاسی کشورمان مواجه شدهاند که حتی چهره اصولگرایی همچون علی لاریجانی نیز در مقابل طرح «تک دورهای شدن دولت روحانی» آن احتمالي غير واقعی میداند.
شاید مطرح کنندگان شعار تک دورهای شدن دولت روحانی بد نباشد نگاهی به تجربه تاریخ سیاسی کشورمان در دورههای پیشین کنند، تجربهای که نشان از آن دارد که شعار «عبور» از رئیس جمهوری که تنها یک دوره قبای ریاست را بر تن کرده است، امری دور از ذهن است.
انتهای پیام