گفتوگو با یک کارشناس دینی درباره تتو: حرام است
اگر امروز از تتو حرف میزنیم، شاید بهنظر تکراری و کمی دیر باشد، چراکه جامعه از این پدیده چنان انباشته شده که دیگر نمیتوان یک طبقه یا گروه خاصی را از طالبان و علاقهمندان تتو به حساب آورد منتها برخی تتوها که بر تن هنرمندان و ورزشکاران حک شدهاند، به دلیل برخی سوءاستفادههای سیاسی و صنفی، به کانون توجه رسانهها بدل شدهاند. دراینمیان این سؤال برایمان پیش آمد که آیا تتو حرام است و اگر حرام است، برخورد شرع با خالکوبیهای قدیمی در نسلهای پیشین چه بوده است. از سوی دیگر، این سؤال که جامعه تا چه حد با موارد شرعی تتو و خالکوبی آشناست، هم یکی دیگر از محورهایی است که باید آن را در گفتوگو با یک کارشناس مذهبی به بررسی مینشستیم. حجتالاسلام محمد فراهانی، کارشناس مذهبی، در گفتوگو با «شرق» ضمن پاسخ به این سؤالات، نگرانی خود را از گسترش این پدیده و پدیدههایی اینچنینی بیان کرده است:
آیا شرع مقدس اسلام به طور مشخص حکمی درباره تتو و خالکوبی دارد و آیا انجام این عمل حرام است؟
اگر به پدیده تتو یا خالکوبی توجه کنیم، اولین نکتهای که به ذهن میرسد این است که در قدیم بعضی مردها روی بدنشان خالکوبی میکردند و حتی امروز هم گاهی خانمها بهعنوان زینت یا وسیلهای که موجب آرایش صورتشان میشود، تتو یا همان خالکوبی انجام میدهند. شایعشدن چنین پدیدهای لزوم بررسی شرعی و فرهنگی آن را روشنتر میکند. در حوزه نگاه شرعی، هر چیزی که به خودیخود، ضرر قابل توجه و آسیبرسان باشد، بابت ضرری که به فرد وارد میکند، حرام شده، بنابراین تتو به دلیل رنگدانههای شیمیاییای که به زیر پوست تزریق میکنند اگر به سلامتی فرد آسیب وارد کند، حرام است. اما ممکن است فردی بگوید من بررسی کردهام و شیوه اعمال تتو، رنگدانههای شیمیایی و نحوه انجام خالکوبی، مشکلی نداشته و آنوقت تکلیف چیست؟ در اینجا باید به ماهیت تتو و درواقع شکل یا کلماتی که توسط خالکوبی روی بدن فرد نقش میبندد، مراجعه کرد. اگر نمادها و نشانههایی که روی پوست تتو میشوند، نمادهای شیطانپرستی، موهن و ترویج افکار شیطانی یا ترویج فرهنگ غرب است، بنابراین از جهت ترویج این نماد، فعل موردنظر حرام خواهد بود.
اما بسیاری از خالکوبیها به دلیل جایی که روی پوست قرار گرفتهاند و عموما دیده نمیشوند، نمیتوانند درواقع مروج فرهنگ بیگانه و مضمون غرب باشند، آیا باز هم با تتو آنها در نقطهای که دیده نمیشود، مرتکب عمل خلاف شرع شدهایم؟
اگر از نوع حرام باشد در صورت پنهانبودن باز حرام است، زیرا همراهداشتن نماد باطل مطلقا حرام است چه خانم یا مرد. اما اگر ضرر قابلتوجه ندارد و نماد باطلی هم نیست، در این صورت خانمها به دلیل زینتبودن باید بپوشانند و مردها هم مناسب است بپوشانند چون از لحاظ فرهنگی مناسب نیست.
بسیاری از خالکوبیها و تتوها حاوی پیامی غیراخلاقی نیستند و مثلا حتی از کلمات متبرکی مانند نام ائمهاطهار (ع) یا واژههایی چون «خدا»، «مادر» و… استفاده میکنند، آیا در این موارد هم خالکوبی مشکل شرعی دارد؟
بله، ممکن است شخص بگوید خالکوبیای که من کردهام از روی انحراف و ترویج انحراف نیست، مثلا مینویسند «مادر». خب خودِ کلمه مادر ترویج و اشاعه هیچ گروه و مکتبی نیست، منحرفکننده و تحریککننده هم نیست، آفتی هم برای سلامتی فرد ندارد، بنابراین از این جهت کارشان حرام نیست. اما اگر از نظر عرف و فضای عمومی جامعه کار آنها هنجارشکنی باشد، باز مناسب نیست.
درباره نام ائمهاطهار و بهویژه نام مبارک حضرت علی(ع) هم باز وضع به همین منوال است؟
درباره نام مبارک اهلبیت و هر کلمه مقدس دیگر، بیوضو دستزدن به این نامها حرام است و اشکال دارد. بنابراین وقتی که این نامها خالکوبی شوند، فعل فرد، حرام یا خلاف احتیاط خواهد بود، چون در شرایطی، مثلا در دستشویی، بیوضو این نامها لمس میشوند.
بااینحساب، شرع در مواردی که فرد در کودکی روی پوستش خالکوبی کرده و اکنون به حرامبودن آن اطلاع یافته، چه نگاهی دارد؟ مثلا چند سال پیش یکی از بازیکنان تیم ملی فوتبال کشور که کودکی خود را در آلمان گذرانده بود، به دلیل تتوهایی که آن زمان روی پوستش انجام شده بود، از سوی کمیته انضباطی فوتبال فراخوانده شد. شرع در چنین مواردی چه راهکاری پیشپای فرد قرار میدهد؟
اگر خالکوبی فرد از نوع حرام باشد، یعنی مظهر افکار و کلمات مبتذل باشد، باید هرچه زودتر به متخصصان مراجعه کند و با عمل زیبایی آن را از بین ببرد به عبارت دیگر، باید در صورت وجود راهحلی برای پاککردن آن خالکوبی، هرچه سریعتر آن را پاک کند تا زمینه ترویج انحراف تا حد امکان از بین برود اما اگر امکان زدودن آن از روی پوست فراهم نبود، واجب است آن خالکوبی را از انظار بپوشاند و سعی کند کسی آن را روی پوست او نبیند.
به نظر شما وقتی که چنین احکام جدی و دقیقی در حوزه موضوعی کوچک مانند تتو وجود دارد، چرا این احکام در جامعه رعایت نمیشود یا به عبارت بهتر، فکر میکنید چرا دستگاهی در این زمینه متولی نیست که بشود به خاطر شایعشدن این پدیده، از این دستگاه توقع پاسخگویی داشت؟
واقعیت این است که من مایل به پاسخگویی در حوزه احکام شرعی هستم و بررسی دلایل ضعف سازمانها و نهادهایی که مسئول مسائل فرهنگی جامعه هستند، از حیطه نگاه من بیرون است، اما بهعنوان کسی که مایل به بررسی فعالیتهای فرهنگی در جامعه هستم، باید بگویم مسائل فراوانی از این دست وجود دارد که هیچ تشکیلات پاسخگویی در قبال آنها نیست. مسئله بدحجابی، امروز در جامعه بهقدری نمایان شده که بسیاری بدون رعایتکردن مقدار واجب پوشش، در جامعه حاضر میشوند یا برخی دیگر از محرمات مسلم دیگر که در عیان انجام میشوند و نهادی خود را مسئول برخورد با آن نمیداند. این ضعف نهادها و مسئولان اجرای قانون در این زمینه است و باید آنها پاسخگو باشند که چرا روبهروی چنین هنجارشکنیهای عیانی هیچ نیروی مقاومتکنندهای وجود ندارد و اجازه میدهند گروهی از قوانین عمدا یا سهوا تمرد کنند. در این زمینه باید آگاهیرسانی شود.
به مسئله خوبی اشاره کردید، فکر نمیکنید برای مثال همین شایعشدن مسئله تتو، نشانهای از این باشد که جامعه نسبت به حرامبودن این فعل، بیاطلاع است؟ اصلا آیا معیاری در این زمینه داریم که دریابیم چه کسی آگاهانه و چه کسی ناآگاهانه به سمت خالکوبی میرود؟ و آیا نباید بین این دو گروه تفاوتی قائل شد؟
در این زمینه خطکشی برای بررسی نمیتوان گذاشت! الان در فضایی قرار گرفتهایم که گروههای مثبت و منفی، در حال عرضه تفکر و کالای خود در جامعه هستند. پا که در کوچه و خیابان میگذارید، میبینید راههای یادگیری فراوان شده، کتاب هست، سایت هست، مراکز فرهنگی هستند و همه اینها در دسترساند، شما اگر بخواهید میتوانید اطلاعات موردنیاز خودتان را از همین مجاری پیدا کنید. از آنسو، تبلیغ سوء دشمن هم هست، هر دو این گروهها دارند کالای فکری و عقیدتی خود را عرضه میکنند و این فرد است که خودش باید انتخاب کند چه میخواهد و در جستوجوی چیست. در چنین جامعهای، دیگر نمیتوان گفت کسی نمیداند تتو حرام است. بههمیندلیل است که در شرایط کنونی من نمیدانم بیاطلاعی از برخی مسائل دینی چه معنایی دارد، البته قبول دارم گاهی با افرادی مواجه میشویم که ناآگاهند اما بهطورکلی خطکشگذاشتن در این زمینه سخت است، اگرچه فکر میکنم مشکل اینجاست که این افراد نمیخواهند بدانند، حتی اگر با آگاهی هم مواجه شوند، اهل تدبر و تفکر نیستند. جامعه امروز ما آنقدر تحتتأثیر ماهواره، بعضی سایتها و صداوسیما (برنامههای غیرعلمی-آموزشی) و برنامههای جذاب دنیای مجازی واقع شده، که فضای ذهن جوانان را انباشته و کمترکسی به سوی افکار عمیق جلب میشود. درواقع ذائقهها عوض شده است.
دراینمیان فکر میکنم نمادهای مذهبی نیز بعضا مورد سوءاستفاده قرار میگیرند، خالکوبی نام ائمه فقط یکی از این موارد است، مثلا امروز انگشترهایی با نام خدا و از جنس طلا فروخته میشود؛ به طور کلی چنین رفتاری را با نشانههای دینی چطور میبینید؟
به شکل طبیعی از قدیم اینطور بوده که شیاطین هر گاه خواستهاند دسیسه کنند، به سوی مذهب رفتهاند. همیشه انحراف از مذهب شروع میشود و شیطان، مذهب حق را ابزاری برای انحراف میکند و این کار را با تحریف معنوی انجام میدهد. اگر امروز میبینیم تهاجم نظامی را شیطان کنار گذاشته و رو به تهاجم فرهنگی آورده، درست بههمیندلیل است. در چنین شرایطی، اعتقاد خود مردم مورد سوءاستفاده قرار میگیرد تا کالای فرهنگی شیطان به خورد مردم داده شود. شیطان میبیند در مذهب ما، انگشتر بهدستکردن، فعل خوبی است، انگشتر را از طلا میکنند تا همین فعلِ نکو به گناه بدل شود. ارادت ما ایرانیها به اهلبیت نیاز به اثبات ندارد، اما از همین ارادت سوءاستفاده میشود و نام متبرک آنها را روی پوست خالکوبی میکنند تا دو گناه توأمان را انجام دهیم. وقتی توانستیم آدمها را از فکرکردن، تعمق و تفکر دور کنیم، آن زمان است که میتوانیم هر طور خواستیم با آنها رفتار کنیم.
مورد خطاب شما بیشتر نسل جوان هستند؟
طبیعتا. درست است که تحصیلات دانشگاهی افزایش پیدا کرده اما این آموزش، محتوایی نیست. حتی مطالب روزانه هم که در جامعه جریان دارد، از جنس علوم تجربی است تا بیشتر تفکر عمیق علوم انسانی. در چنین شرایطی است که تهاجم فرهنگی با سلاح سوءاستفاده از مذهب وارد میشود و شما بهناگاه انگشتری با اسم خدا و از جنس طلا را در دست جوان مسلمانی میبینید.
انتهای پیام