سیاست آیتالله صافی در مذاکرات وین
چهل روز قبل بود که اظهارنظر متفاوت یکی از مراجع تقلید در دیدار با رئیس «مجلس انقلابی» خبر ساز شد و واکنشهای بسیاری را برانگیخت؛ چالشی که همچنان در آستانهی مذاکرات وین در بین صاحب نظرات وجود دارد.
بهگزارش انصاف نیوز، آیتالله صافی گلپایگانی در واپسین روزهای مهر ۱۴۰۰ در دیدار با محمدباقر قالیباف با بیان اینکه تحمل گرانیها و مشکلات اقتصادی برای مردم بسیار سخت شده است، راهحل برطرف شدن خیلی از مشکلات را «تعامل سازنده» دانست.
بنابر آنچه از سوی دفتر این مرجع تقلید در گزارشی با عنوان «بیانات مهم مرجع عالیقدر شیعه درباره اوضاع اقتصادی کشور» اعلام شده بود، آیتالله صافی در دیدار با قالیباف گفت:
«گرانی برای مردم طاقت فرسا شده و تحمل آن برای مردم عزیزمان بسیار سخت و مشکل شده است. بنده بسیار نگران وضعیت اقتصادی و مشکلات مردم هستم. مردم نجیب و شریف کشور ما مستحقّ این وضعیت نیستند.
توصیه حقیر این است که باید با تمام کشورهای دنیا با عزّت و اقتدار رابطه داشته باشیم. اینکه با بسیاری از کشورها قهر باشیم صحیح نیست و به ضرر مردم عزیزمان است. شما باید با عقلانیت و تعامل سازنده، حقوق ملت را احقاق کنید. امروز یکی از راههای اصلاح امور این است که با حفظ منافع کشور و با عزّت، با جهان در ارتباط باشیم که خیلی از مشکلات برطرف خواهد شد».
«تعامل سازنده با جهان» که در سخنان این مرجع تقلید بر آن تاکید شده است مهمترین شعار حسن روحانی در دولتهای یازدهم و دوازدهم بود. رئیسجمهور پیشین که در سالهای ۱۳۸۲ تا ۱۳۸۴ رهبری مذاکرات هستهای را بر عهده داشت و در آن سالها توانسته بود با توافق با اروپاییها از انتقال پروندهی هستهای به شورای امنیت جلوگیری کند، در سال ۱۳۹۲ با شعار «تعامل سازنده» در انتخابات پیروز شد و با گذشت صد روز از آغاز به کار دولت توانست با همراهی جواد ظریف با ۵+۱ به توافقی موقت دست پیدا کند که در نهایت به برجام ختم شد.
دیدگاههای مراجع تقلید پس از اجرایی شدن برجام حاکیداز آن است که دیگر مراجع نیز همچون آیتالله صافی از «تعامل سازنده» استقبال میکنند. نمونهای از این گونه نظرات:
- آیتالله وحید خراسانی: شما [ظریف] هم اهل خدمت هستید و هم اهل فکر. هنر شما قابل تقدیر است مردم هم باید از شما تشکر کنند. من لم یشکر المخلوق لم یشکر الخالق». بالاخره آنهایی که اهل فهم هستند ارزش کار شما را درک می کنند.
- آیتالله موسوی اردبیلی: در فضای آرام و بدون التهاب همه چیز به نتیجه میرسد، اما فضای ملتهب نتیجه معکوس میدهد.
- آیتالله جوادی آملی: باید همواره با رعایت و حفظ ادب مسائل کشور را حل و فصل کنیم و در برخورد با دیگر کشورها هم همین گونه رفتار کنیم، [با اشاره به دست دادن ظریف با اوباما] دست دادن نشانه ادب است اما پس از دست دادن انگشتان خود را میشماریم، این نیز نشانه هوشیاری ماست.
- آیتالله مکارم شیرازی: زحمات شما [ظریف] در تاریخ ثبت خواهد شد. هرچند بعضی ها شاید حق شناس نباشند. شما کار غیر ممکن را ممکن ساختید. مناقشه کردن و نفی برجام، با هیچ عقل و حکمتی سازگار نیست.
«تعامل سازنده» شعاری در مقابل سیاستهای هستهای در دولت احمدینژاد بود. مذاکرات هستهای ایران و طرفهای مقابل در دولتهای نهم و دهم به رهبری سعید جلیلی انجام میشد که نتیجهی آن مذاکرات صدور قطعنامههای شورای امنیت، قرار گرفتن نام ایران ذیل فصل هفتم منشور ملل متحد بهعنوان «تهدید علیه صلح و امنیت جهانی» و همینطور تحریمهای نفتی و بانکی بود.
حالا و با فراز و نشیبهای گوناگون در پروندهی هستهای ایران رهبری مذاکرات بر عهدهی علی باقریکنی از همراهان نزدیک سعید جلیلی و معاون او در مذاکرات هستهای سالهای ۱۳۸۶ تا ۱۳۹۲ نهاده شده است و تا کمتر از ۲۴ ساعت دیگر نخستین دور مذاکرات با طرفهای دیگر توافق هستهای در دولت سیزدهم آغاز خواهد شد و باید دید که «تعامل سازنده» مورد تاکید آیتالله صافی در مذاکرات وین مورد توجه قرار میگیرد یا «دولت انقلابی» راهی دیگر را انتخاب خواهد کرد.
انصاف نیوز در ادامه مروری خواهد داشت به واکنشهای مختلف به توصیهی آیتالله صافی گلپایگانی برای توجه بیشتر مسئولان نظام به موضوع تعامل سازنده با جهان.
سخنان آیتالله صافی با واکنش منفی جریان تندرو اصولگرا همراه شد. وبسایت رجانیوز در یادداشتی با عنوان ««هشتسال عبرت» کافی نیست؟!» که برخی آن را توهین به مرجعیت خواندند نوشت:
«۱. آیتالله صافیگلپایگانی گفتهاند: گرانی برای مردم طاقتفرسا شده و اینکه با بسیاری از کشورها قهر باشیم، به ضرر مردم است.
۲. عبارت ایشان، دلالت بر همان معنایی دارد که رهبر انقلاب در بیانیۀ گام دوّم انقلاب از ان با تعبیر «تحلیل سراپا غلط» یاد کرده است؛ اینکه مشکلات معیشتیِ مردم را نه به اراده و توانمندیِ مسئولان و ظرفیّتهای وطنی و بومی، بلکه به مناسبات خارجی متصل کنیم و در اقتصاد برونزا باشیم.
۳. جالب است که این حرف را حسن روحانی، «هشت سال پیش» مطرح کرد و به واسطۀ آن، عوام ظاهربین و بیتحلیل و سطحینگر را فریفت و از آنها رأی گرفت. البتّه غلطبودن این تحلیل، در «عمل» ثابت شد، و هشت سال مذاکره و بازی با سند ننگین برجام، هیچ حاصلی برای سفرۀ مردم نداشت. امّا امروز پس از هشت سال، همین سخن ناصواب را از زبان یک «مرجع تقلید» میشنویم. هم تقلیدِ سیاسیِ ایشان از نیروهای سکولار بسیار مذموم هست، هم تأخیرِ سیاسیِ ایشان در تکرار این تحلیل سراپا غلط. نمیدانم «تقلیدِ» ایشان را مذمّت کنم یا «تأخیر»ش را.
۴. صدق گفتۀ ایشان، از حامیان سخنش پیداست؛ علی مطهری و مهدی نصیری و فرید مدرسی. ورشکستگان سیاسی، در کمین نشسته بودند که لقمهای را از دهان ایشان بربیایند و بر آن، موجسواری رسانهای کنند.
۵. استاد مطهری، بسیار نسبت به «بیوت مراجع»، حسّاس بود. ایشان زمانی به حاج احمدآقا گفته بود: مراقب باشید بیت آقای خمینی، مانند بیت آقای بروجردی نشود. اغلب اینگونه است که مراجع به دلیل «ارتباطات محدود» و «محیط بسته»ای که در آن هستند، با واسطه با «واقعیّت» تماس دارند و این واسطهها، همان «اعضای دفتر» هستند. در واقع، اعضای دفتر، «مهندسان مواضع» و «طرّاحان ذهن» این بزرگان هستند. این وضع، خاص آیتالله بروجرودی نبود، بلکه آیتالله شریعتمداری و آیتالله منتظری نیز دچار این آسیب بودند. برخی دیگر نیز چنین هستند که لازم به نامبردن نیست.
۶. اینکه بعد از هشت سال «سرافکندگیِ ملّی» و «فقر عمومی» که حسن روحانی با فریبکاری رسانهای و خطابههای دروغین بر مردم تحمیل کرد، بدانیم این بیراهه به مقصد نمیرسد، محتاجِ بصیرت نیست. امروز مردم کوچه و بازار هم از غرب ناامیدند و میدانند و مشکل اصلی، «کفایت حاکمان» بوده است نه «سیاستهای کلّیِ نظام». مشکل این بوده که حسن روحانی، «تنبلی» و «ناکارآمدی» و «بیکفایتیِ» خویش را بر ایران تحمیل کرد و سرمایههای ملّی را به باد داد و آتشِ «فساد دولتی» را شعلهور ساخت. امّا افسوس که «مرجع تقلیدِ شیعه»، چنین برداشتی ندارد و همچنان چشم به «بیرون» دارد.
۷. عالِم راستین و محقّقِ طالبِ نفسالامر، در این اندیشه نیست که سخن و داوریاش، با چه کسی اصطکاک مییابد و منزلت و اعتبار چه جریانی را میخراشد، بلکه دل و جان در گروی «حقیقت» دارد و آن را «محافظهکارانه» در پای «بزرگان»، قربانی نمیکند. در عمل مشخص شد که این تحلیل، «سراپا غلط» است. مهمّ نیست چه کسی به آن معتقد است: بنده یا یک مرجع تقلید. آنان که محقّق هستند نباید اشخاصِ هر چند بزرگ را بر «حقیقت» ترجیح دهند.
۸. باب «نقادی»، به دو صورت بسته میشود: یکی با «استبداد آشکار» و دیگری با «قدیسسازی از اشخاص». دوران قرون وسطی و کلیسای کاتولیک و سلطنت پاپها گذشته و نمیتوان نفهمید و نگفت و نخواست.
۹. بعضی دوستان، هر گاه ناخشنود میشوند، پای «ادب» و «ادبیات» و «اخلاق» را به میان میکِشند و در قالب تذکرِ اخلاقی، «نسبت ناروا» میدهند. همین که کسانی نسبت به خطای بزرگ یک مرجع تقلید، حسّاس نیستند و برآشفته نمیشوند، امّا این قبیل یادداشتهای انتقادی را برنمیتابید و وظیفۀ شرعیِ خویش میدانند که بیدرنگ، موضعگیریِ منفی کنند و بر کرسی موعظه بنشینند یا جوّسازی کنند، نشان میدهد که پای «سوگیری سیاسی» در میان است.
۱۰. اگر برای اثبات سخنم، به «آیتالله خامنهای» استناد کنم و نظر ایشان را به عنوان «ولیّفقیه» به میان آورم، متهم به «دخالتدادن اقتدار سیاسی در بحث» و «مواجهۀ متعبّدانه و متعصّبانه با ایشان» میشوم، و اگر به «واقعیّتهای عقلی یا تجربی» استناد کنم و «مجتهدانه» و «محقّقانه»، نظرورزی نمایم، متهم به «خودمحوری» و «خویشمرکزبینی» میشویم. مسأله را به حاشیه نرانیم: نه اینکه انقلاب با بسیاری از کشورها، قهر است، صحیح است؛ و نه اینکه راهحل مشکلات معیشتیِ مردم، ارتباطات خارجی و اقتصاد برونزا است. هر دو پیشفرض ایشان ناصواب هستند و این ناصواببودن، متّکی به هشتسال تجربۀ عینی است: «هشتسال خسارت محض» و «هشتسال عبرت». کافی نیست؟! میخواهید به عنوان مرجع تقلید، دوباره مردم را سرگردان «مذاکره» و «برجام» و «غرب» و «تعلیق» و «شرطیشدن اقتصاد» و … کنید؟!».
پس از انتشار این یادداشت در رجانیوز که واکنشهای بسیاری را برانگیخت دادستان کل کشور از صدور دستور پیگیری خبر داد و گفت: «از آنجایی که شخص منتشرکننده این مطلب، طلبه و مرتبط با حوزه علمیه است، رسیدگی به موضوع، درحوزه صلاحیت دادسرا و دادگاه ویژه روحانیت است که به آن مرجع ابلاغ شده که ماجرا را در دستور رسیدگی و پیگیری قرار دهد».
حسین شریعتمداری، مدیرمسئول روزنامهی کیهان نیز در یادداشتی به انتقاد از اظهارات آیتالله صافی و واکنشها به یادداشت رجانیوز پرداخت و نوشت: «متاسفانه بیان نه چندان دقیق حضرت ایشان در سوءاستفاده شبکه عنکبوتی دشمن بیتاثیر نبوده است».
متن کامل یادداشت آقای شریعتمداری به این شرح است:
۱- «عملیات فریب» همانگونه که از اسمش پیداست به عملیاتی گفته میشود که هدف اصلی آن با آنچه به ظاهر اعلام شده و یا نشان داده میشود، متفاوت است. عملیات فریب منحصر به جنگ سخت و آوردگاه نظامی نیست بلکه کاربرد آن در جنگ نرم بارها بیشتر و گستردهتر از جنگ سخت است. در این وجیزه اما، برای مثال به نمونهای از عملیات فریب در عرصه نظامی اشاره داریم. فرض کنید که دشمن قصد حمله به یکی از نقاط حساس و استراتژیک جبهه خودی را دارد و برای فریب نیروهای خودی و دور کردن ذهن آنها از فلان نقطه حساس و استراتژیک به نقطهای حمله میکند که هدف اصلی نیست! در این حالت، اگر نیروهای خودی از اهمیت فلان نقطه استراتژیک غافل باشند و از مقایسه بین نقطه مورد حمله دشمن و فلان نقطه حساس ارزیابی دقیقی نداشته باشند، این احتمال وجود دارد که حساسیت خود را از نقطه استراتژیک دور ساخته و عملیات فریب را واقعی تلقی کنند و همه توان خود را برای خنثی کردن آن به کار گیرند. حالا تصور کنید که دشمن دست به یک عملیات فریب زده و شما به مقابله برخاسته و در حال تعقیب دشمن هستید. همین جا صبر کنید و از بالا به صحنه نگاه کنید! تصور شما این است که حمله را دفع کرده و درحال تعقیب دشمن هستید! ولی این سکه روی دیگری نیز دارد و آن، اینکه دشمن شما را فریب داده و به دنبال خود کشانده و از هدف اصلی دور کرده است !.
۲- این روزها، سخنان حضرت آیتالله صافیگلپایگانی در دیدار آقای قالیباف با ایشان به موضوعی پُر تنش تبدیل شده است. آیتالله صافی در این دیدار فرموده بودند « توصیه حقیر این است که باید با تمام کشورهای دنیا با عزّت و اقتدار رابطه داشته باشیم. اینکه با بسیاری از کشورها قهر باشیم صحیح نیست و به ضرر مردم عزیزمان است. شما باید با عقلانیت و تعامل سازنده، حقوق ملت را احقاق کنید… امروز یکی از راههای اصلاح امور این است که با حفظ منافع کشور و با عزت، با جهان در ارتباط باشیم که خیلی از مشکلات برطرف خواهد شد».
درپی انتشار این خبر، یک جریان سیاسی بدنام که سابقهای سیاه در مقابله با مرجعیت و برخی از مبانی اسلام و انقلاب دارد به گونهای هماهنگ با رسانههای غربی و عبری و عربی، ضمن تقدیر از حضرت آیتالله صافی (که از جانب آنها باور کردنی نبوده و نیست) اعلام کردند که نظر ایشان برقراری ارتباط با آمریکا (و حتی اسرائیل) است! بدیهی است که این اتهام با مواضع و عملکرد ایشان فاصلهای پر ناشدنی دارد مخصوصاً آنکه حضرت آیتالله صافی در سخنانی که از ایشان نقل شده نیز بر حفظ منافع کشور، عقلانیت، عزت و تعامل سازنده تاکید داشتهاند.
آیتالله صافی به خوبی میدانند که ساز مخالفت با جمهوری اسلامی ایران از جانب دشمنان تابلودار اسلام و انقلاب کوک شده و با کینهتوزی و باجخواهی ادامه یافته است. دشمنان ایران اسلامی بارها به صراحت اعلام کردهاند که تنها در صورت تسلیم کامل و تمام عیار ایران اسلامی و تحویل کشور به آنان از دشمنی با ایران اسلامی دست برمیدارند. از اینروی، به یقین میتوان گفت حضرت آیتالله صافی که عمری را در خدمت به اسلام گذراندهاند هرگز نمیتوانند با تسلیم کشور به دشمنان اسلام و مردم مسلمان این مرز و بوم موافق باشند و بیتردید نه فقط قهر، بلکه دشمنی و خصومت ایران با دشمنان یاد شده را ضروری میدانند.
۳- ایران در سیاست خارجی خود از رابطه با آمریکا که صدها نمونه از قتل و غارت و خونریزی و توطئه علیه ایران را در کارنامه خود دارد، پرهیز کرده و میکند و نابودی و محو رژیم جعلی، کودککش و جنایتکار صهیونیستی از جغرافیای سیاسی جهان را، ضروری میداند. بدیهی است که حضرت آیتالله صافی با این دو فقره از سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران نیز کمترین مخالفتی ندارند. و اما از سوی دیگر، سیاست خارجی ایران نسبت به سایر کشورهای جهان تابع قوانین و روال تعریف شده بینالمللی است و مانند هر کشور دیگری در برخی از موارد تحفظهای خاص خود را دارد. این بخش از سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران هم نمیتواند با دیدگاه حضرت آیتالله صافیگلپایگانی منافاتی داشته باشد. تا اینجای ماجرا هیچ نمونهای را نمیتوان یافت که با روال شرعی، قانونی و منطقی ناسازگار بوده و باعث نگرانی حضرت آیتالله صافی شده باشد. پس ماجرا چیست و از کجا شروع شد؟!
۴- شبکه عنکبوتی دشمن که متاسفانه رشتههای درهم تنیدهای در داخل کشور دارد و کسانی که نتانیاهو از آنها با عنوان «بزرگترین سرمایه اسرائیل» یاد میکرد مدیریت داخلی این شبکه را برعهده دارند بلافاصله بعد از اظهارات آیتالله صافی دست به کار شده و سخنان ایشان را اعتراض به قطع رابطه با آمریکا و بعضاً کنار گذاشتن مخالفت و مقابله با رژیم صهیونیستی قلمداد کردند! یعنی آرزوهای برزمین مانده خود و دنبالههای داخلی خویش را به حضرت آیتالله صافی نسبت دادند! و از حق نباید گذشت و با عرض پوزش از محضر واجبالاحترام حضرت آیتالله صافی باید گفت، متاسفانه بیان نه چندان دقیق حضرت ایشان در سوءاستفاده طیف یاد شده بیتاثیر نبوده است. اگرچه ساحت حضرت آیتالله صافی و سوابق ایشان از این شائبه به دور بوده و هست.
۵- برای معرفی هویت واقعی جریان بدنام مورد اشاره که این روزها به سوءاستفاده از اظهارات حضرت آیتالله صافی روی آورده و به دروغ سنگ دفاع از مرجعیت را به سینه میزند، اشاره به چند نمونه از مواضع صریحاً اعلام شده آنها که فقط اندکی از بسیارهاست ضروری به نظر میرسد و میتواند از چهره واقعی این جریان هرزه سیاسی پرده بردارد. بخوانید!
« قرآن هم قابل نقد عقلی و تجربی است (!)… اثبات حق حاکمیت به معنای حقوقی آن برای خدا اشکالات فراوان دارد (!) … آدم و حتی معصومین، خود به خود، بدون نظارت مردم و به طور اصولی در معرض انحراف هستند (!) … قلم فقها در طول تاریخ آغشته به خون آزاداندیشان بوده است (!)… روحانیت، قشریگرا و انحصارطلب است. آنها عوامپرور و مقلدپرورند، نه عاقلپرور (!)…. امام
و شهید نوابصفوی خشونتگرا بودند (!)…. آن دسته از جوانان که به مساجد میروند و یا کتب دینی میخوانند از نظر ساختار فکری ضعیف هستند (!) … فرهنگ شهادت خشونتآفرین است (!)… روحانیت در طول تاریخ ایران سرسپرده مراکز قدرت بودهاند(!) … تقلید از مراجع کار میمون است(!) …»! و صدها نمونه دیگر از این دست!
نیم نگاهی به مواضع و نظرات علناً اعلام شده این جریان کاسهلیس غرب، به وضوح نشان میدهد که ادعای نگرانی آنها برای مرجعیت! دروغی شاخدار و در تضاد کامل با هویت این طیف آلوده و وطنفروش است و این ادعا قبل از آنکه تعجبآور باشد مضحک و خندهدار است!
۶- در دیگر سوی این ماجرا، شماری از فرزندان دلسوز و پاکباخته اسلام و انقلاب را میتوان دید که پای از رکاب انقلاب بیرون نکشیده و در همه روزهای بد حادثه به دفاع از اسلام و انقلاب و مردم این مرز و بوم در صحنه حاضر بودهاند. این طیف که در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران غیراز دو مورد یاد شده نمونه دیگری از عدم تعامل خارجی سراغ نداشته و نمیدیدند با این تلقی که سخنان یاد شده همان دو نمونه را شامل میشود، به نقد اظهارات ایشان روی آوردند و با توجه به غیر دقیق بودن بیانات حضرت آیتالله صافی، برای طیف یاد شده که دشمنیهای پیدرپی و جنایات بیامان آمریکا و متحدان غربی و عبری و عربی شیطان بزرگ را نه فقط دیده و شنیده بلکه با گوشت و پوست خود لمس کرده و داغ برادران و پدران شهید خود را در سینه داشتند، بیانات ایشان قابل هضم نبود و البته در مورد یا مواردی از نوشته خویش اندازه نگاه نداشتند که دیروز طی یادداشتی خاضعانه از محضر جناب ایشان پوزش طلبیدند. اما در این میان اقدام دادستان محترم در شکایت از آنها تعجبآور و غیرقابل توجیه به نظر میرسد! به عنوان مثال، چندی قبل رکیکترین ناسزاها به ساحت مقدس یکی از عالمان برجسته و به رحمت خدا رفته حوزه علمیه نثار شده بود ولی نه جامعه محترم روحانیت مبارز به دفاع از آن مرحوم اطلاعیهای داد و نه نیازی به شکایت احساس شد و نه …
خوشبختانه چند دقیقه قبل از پایان یادداشت پیشروی، از بیت شریف حضرت آیتالله صافی خبر آمد که ایشان از هیچ فرد و نهاد و جریانی گله و شکایتی ندارند.
۷- اکنون نوبت به طرح این سؤال میرسد که جریان آلوده و هرزه مورد اشاره که نه فقط کمترین ارادتی به مرجعیت ندارد بلکه به شدت با این کانون دشمنی ورزیده و میورزد، چرا و با کدام انگیزه، به صحنه آمده و سنگ دفاع از مرجعیت را به سینه زده و میزند؟! پاسخ این پرسش را باید در بند اول یادداشت پیش روی دنبال کرد. جریان سیاسی مورد اشاره و قدرتهای بیرونی حامی آنها چه در سطح منطقه و چه در داخل کشور با شکستهای سخت و شکنندهای روبهرو بودهاند تا آنجا که غرب آسیا به ویترین شکستهای پیدرپی آمریکا و اسرائیل تبدیل شده است. در داخل کشور، عمر جریان غربگرا به سر آمده و مدعیان اصلاحات با کارنامهای سراسر فاجعهبار و مشکلآفرین ناچار به ترک کانون قدرت شدهاند. قدرتهای بیرونی و دنبالههای داخلی آنها در چنین حال و هوایی برای فرار از پاسخگویی به حاشیهسازی نیاز داشته و دارند و این هدف نامبارک را در طرح فریب تعریف کرده و دنبال میکنند».
در ادامهی واکنشها جامعه مدرسین و همچنین مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم که به عنوان دو تشکل اصولگرا و اصلاحطلب در حوزه شناخته میشوند با انتشار بیانیههای جداگانهای به حمایت از آیتالله صافی گلپایگانی و اعتراض به انتقادات از اظهارات این مرجع تقلید پرداختند.
متن بیانیهی جامعه مدرسین:
«فی التوقیع الشریف عن خاتم الاوصیاء(عجل الله تعالی فرجه): «وَ اَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَةِ فَارْجِعُوا فِیهَا اِلَی رُوَاةِ حَدِیثِنَا فَاِنَّهُمْ حُجَّتِی عَلَیکُمْ وَ اَنَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَیهِمْ»
مرجعیت در قاموس سیاسی و اجتماعی شیعه دارای جایگاهی رفیع میباشد و پاسداشت آن، تجلیل از مقام انبیای عظام و تکریم علم و دین است «العلماء ورثه الأنبیاء» و «الفقهاء امناء الرسل».
یادداشت انتقادی یکی از نویسندگان در نقد سخنان حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی «دامت برکاته» تحلیلی غیرمنصفانه بود. مرور مواضع قاطع و انقلابی آن مرجع معظم این حقیقت را آشکار میسازد که ایشان فراتر از اختلافات و نگاههای سیاسی جناحی موضع میگیرند و با شناخت و بصیرت انقلابی در راستای اهداف انقلاب اسلامی به مسائل جامعه ورود پیدا میکنند، بیشک تنزل دادن سخنان مرجعیت معظم، به پایینترین سطح کنشهای سیاسی جفا به اسلام، انقلاب و مرجعیت دینی است.
آیت الله العظمی صافی گلپایگانی«دامت برکاته» با سوابق درخشانی همچون حضور در مبارزات سیاسی ضد رژیم منحوس پهلوی، حضور در حلقه اصحاب خاص حضرت آیتالله العظمی بروجردی«اعلی الله مقامه»، همراهی با حضرت امام خمینی«قدس سره» در مبارزات نهضت اسلامی و پس از انقلاب نیز با عضویت در مجلس خبرگان قانون اساسی و دبیری شورای نگهبان، حمایت و همراهی همیشگی خود را با نظام و انقلاب اسلامی نشان داده است.
امروز نیز ایشان با شناخت از اقتضاءات و نیازهای کشور به رفع مشکلات معیشتی اشاره داشته و میفرمایند: «باید با تمام کشورهای دنیا با عزت و اقتدار رابطه داشته باشیم، شما باید با عقلانیت و تعامل سازنده، حقوق ملت را احقاق کنید، با حفظ منافع کشور و با عزت با جهان در ارتباط باشیم.»
جامعه مدرسین حوزه علمیه قم با تأکید بر حفظ احترام مرجعیت دینی و پاسداشت جایگاه آن مرجع عالیقدر که همواره مورد تأکید رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیت الله العظمی خامنهای(دام ظله العالی) نیز بوده است، اعلام میدارد:
لازم است اصحاب قلم در هر فعل و قولی، شأن عظیم مرجعیت را ارج نهاده و با عدالت، انصاف و تقوا قلم بزنند. مراجع بزرگوار ما با ویژگی «صائنا لنفسِهِ حافِظا لِدینِهِ مُخالِفا علی هَواهُ مُطِیعا لأمرِ مَولاهُ» هستند و با بصیرت و علم سخن میگویند و بر اساس تکلیف الهی و خیرخواهی برای نظام اسلامی قدم بر میدارند.
سخنان آیت الله العظمی صافی گلپایگانی«ادام الله بقائه»، تأکید بر سیاست نظام در ارتباط حکیمانه، عزتمندانه و بر اساس مصالح کشور و منافع مردم با دنیاست. امید داریم همگان با رعایت اخلاق رسانهای و آداب اسلامی در راستای حفظ منافع کشور قلمزده و از تکمیل پازل دشمن و ایجاد اختلاف و دودستگی در جامعه بپرهیزند».
متن بیانیهی مجمع مدرسین:
«بسم الله الرحمن الرحیم
قل الحق من ربکم (الکهف:۲۹)
به دنبال درخواست بجا و خردمندانه مرجع بزرگوار حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی، مبنی بر گشودن باب مذاکره و تعامل با جهان جهت حل مشکلات معیشتی مردم در ملاقات با رئیس مجلس، جریانی از سخن حق و اظهار نظر خردمندانه معظم له سخت برآشفت و این مرجع بزرگوار را مورد تنقیص قرار داد و تعابیری دور از ساحت علم و اخلاق بکار برد. بدیهی است بسیاری از مراجع وعالمان دین همواره ملجا و مرجع مردم بوده و در برابر هرگونه بی عدالتی و آسیبی که مردم را تهدید نماید، بی تفاوت نبوده اند؛ حال چه آسیبی مهلک تر از فقر و مشکلات معیشتی که دامن کثیری از افراد جامعه را گرفته و نظام و ملت را تهدید میکند.آیت الله صافی، برحسب وظیفه دینی، از این تهدید و آسیبی که مردم را نشانه گرفته، سخت نگران و بیمناک است و براساس وظیفه ای که به فرمایش امام علی (ع) به عهده عالمان دین است و خدا از علما پیمان گرفته است که در برابر پرخوری و سیری ظالم و گرسنگی مظلوم آرام و قرار نداشته باشند (نهج البلاغه، خطبه ۳)، حاکمان و مسئولان را انذار و اندرز داده است. در مورد مظلومان افغانستان نیز این مرجع بزرگوار فریاد برآورد، و نجات آنان را از چنگ ظالمان وظیفه همه دانست.
مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم، حمایت از سخنان و مواضع این مرجع بزرگوار شیعه را وظیفه خود دانسته و از همه علما و مراجع محترم می خواهد تا در برابر انحرافات و مشکلاتی که مردم و نظام را تهدید می کند، بی تفاوت نبوده و سخن حق را بر زبان آورند؛ چراکه وانهادن امر به معروف و نهی از منکر، به تعبیر مولا علی (ع) موجب سلطه بدان و بدیها در جامعه می شود.
مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم».
رجانیوز در پاسخ به انتقادات استادان حوزههای علمیه، از جمله آیتالله حسینی بوشهری و آیتالله رشاد در یادداشت دیگری نوشت:
«اول/ آن چه که شما «اهانت» و «تعرض» میخوانید، در واقع نقدی به مواضع حضرت آیتالله صافی گلپایگانی حفظه الله بوده است که چیزی بیش از تطبیق فرمایشات ایشان با رویکردهای اسلام ناب و آموزههای امام خمینی(ره) نبوده است. بزرگی گوینده همیشه به معنای درستی گفته نیست و این درس اول حقطلبی در مکتب انقلاب اسلامی است.
دوم/ تمام توصیفاتی که از جایگاه مرجعیت داشتهاید صحیح است و کسی منکر اهمیت و وزانت شان مراجع معظم تقلید نیست. لکن در این کشور سالهاست که انقلاب شده و مقام عظمای ولایت وظیفه تعیین خطوط کلی نظام را برعهده دارند و دیگران در هر سطح و جایگاهی «مولیعنه» بوده و شرعا تکلیف دارند در مسیر سیاستهای ولایت امر گام بردارند. نظام اسلامی نیاز به سیاستگذاران متعدد ندارد.
سوم/ مرقوم داشتهاید که «امروز نیز ایشان با شناخت از اقتضائات و نیازهای کشور به رفع مشکلات معیشتی اشاره داشته و میفرمایند: باید با تمام کشورهای دنیا با عزت و اقتدار رابطه داشته باشیم، شما باید با عقلانیت و تعامل سازنده، حقوق ملت را احقاق کنید، با حفظ منافع کشور و با عزت با جهان در ارتباط باشیم.» گویا جناب ایشان نه سخنان آقای صافی حفظه الله را دقیق مطالعه کردهاند و نه نقدهای نگاشته شده به مواضع ایشان را. چه کسی به این جملهای که مرقوم کردهاید نقد کرده است؟
بحث بر سر عبارتی است که به نقل از ایشان در تمام رسانههای داخلی و بیگانه ذکر شده و آن این است: «اینکه با بسیاری از کشورها قهر باشیم، به ضرر مردم است». آیا جمهوری اسلامی با «بسیاری» از کشورها «قهر» است؟ نظام اسلامی بجز آمریکا و اسرائیل که مصداق طاغوت بوده و به امر قرآن و مکتب اسلام ناب باید با آنان «دشمن» بود با کدام کشور «قهر» است؟
آقایان! مشوه کردن اعتقادات انقلابیون با «قهر» نامیدن غیرت ضداستکباری مردم، نامش هر چه باشد بصیرت انقلابی نیست. اگر محکوم نمیکنیم لااقل تمجید نکنیم و حقیقت را وارونه جلوه ندهیم.
چهارم/ فرمودهاید منتقدان باید «از تکمیل پازل دشمنان بپرهیزند»؛ در این باره سخن زیادهای نیست و تنها از حضرات دعوت میکنیم با مراجعه به رسانههای دشمن بررسی کنند که کدام مواضع در روزهای اخیر مورد استقبال رسانههای دشمن دین و مردم ایران قرار گرفت.
پنجم/ فرمودهاید «تعرض به مرجعیت، تعرض به نظام اسلامی است»؛ اولا باید عرض شود که تعرضی در کار نبوده و یک موضع نادرست به نقد کشیده شده است. ثانیا هیچ شخصی در نظام جمهوری اسلامی برابر «نظام» نیست. مدتهای مدیدی در همین حوزه علمیه به نظرات و عملکرد امام(ره) و رهبری نقد وارد شده و کسی ندای تعرض به نظام سر نداده است. راه نقد را با جملات قصار خودساخته نبندیم.
ششم/ در اطلاعیه جناب آقای رشاد، نقدهای این روزها «موضعگیریهای از سر جهل» نامیده شده است. از استاد پا به سن گذاشتهای که به علم و فقاهت و اخلاق شناخته میشدهاند، صدور چنین تعابیری حقیقتا تعجب برانگیز است. ایشان یا آن نقدهای مستند به مبانی انقلابی را ندیدهاند یا در استفاده از نسبتهایی که به افراد میدهند دقت کافی ندارند. هر کدام که باشد، نسبت «جهل» به منتقدان موضع اخیر آقای صافی حفظه الله، حقا و انصافا دور از عدل و انصاف است.
هفتم/ در روزهای نهچندان دور سیل فحاشی و هتاکی به علامه مصباح یزدی(ره) از سوی یک روزنامهنگار و لعن و سبّ و تکفیر علامه حسنزاده آملی(ره) از سوی پرورشیافتگان همین تفکر، فضای مجازی را پر کرده بود. همین عاقبت احتمالا در انتظار سایر علما از جمله آیتالله جوادی آملی حفظه الله نیز باشد. به یاد نداریم شما که امروز در برابر «نقد» این چنین دست به قلم شدهاید در برابر آن «هتاکی و لعن و تکفیر» موضعی گرفته باشید. هنوز هم برای موضعگیری البته دیر نیست، جریان لعن و سب و تکفیر علمای بزرگ به سردمداری برخی بیوت جریان سنتی همچنان در جریان است!».
با ادامه پیدا کردن واکنشها به اظهارنظر آیتالله صافی و احتمال برخورد قضایی با منتقدان دفتر این مرجع تقلید با صدور بیانیهای اعلام کرد: «به اطلاع میرساند که حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی فرمودند: حقیر از مردم بزرگوار ایران، کمال تشکّر و سپاس را دارم و از هیچ فرد و نهاد و جریانی، گله و شکایتی ندارم و از خداوند متعال مسئلت دارم که بر اعتلا و عزّت و اقتدار مردم و کشور عزیز بیفزاید و نگرانیها و مشکلات به فضل الهی در ظلّ عنایات حضرت بقیّه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف برطرف گردد انشاءالله».
وبسایت اصولگرای رجانیوز در یادداشت پایانی در این باره که در قالب نامهای خطاب به آیتالله صافی منتشر شده بود، نوشت:
«حضور محترم مرجع تقلید جهان تشیع
سلام علیکمروزهای پر التهاب اخیر به گفتگوهایی گذشت که بعضا به رسم مباحثات طلبگی با فراز و فرودهایی همراه بود. ما همواره از بزرگان دین آموختهایم که جز به حق سر خم نکنیم و در اصول اعتقادی جز به راه دلیل و استدلال نرویم. ما با کسانی که در تمام سالهای پس از انقلاب هیچ نسبتی با جریان فقاهت نداشتند، روی سخن نداشته و نداریم. تلخی پرسش ما نه از روی بیاعتنایی به جایگاه فقه و فقاهت در نظام اسلامی، که برخاسته از دغدغهای انقلابی و ناظر بر سوءاستفادههای بیگانگان و دشمنان دین و ملت بود.
حضرت آیتالله صافی؛
طرح پرسش فرزندان معنوی شما ناظر به اصولی بود که میراث گرانبهای امام خمینی و گنجینه بیانات امام خامنهای حفظه الله در اختیار ما قرار داده است.صحبت از این بود که مبادا ستون مستحکم استکبارستیزی ملت مقاوم ایران با هجمه حملات «جریان تحریف» متزلزل شود. خدای متعال در این میان شاهد است که چقدر بر ظرافتها در نگارش و نوشتار مراقبت شد که مبادا طرح پرسشی هر چند انتقادی، خدشهای به حریم حیاتی مرجعیت وارد نسازد.
به هر روی، «جریان تحریف» که در کمین فرصتی برای اختلال در دستگاه محاسباتی ملت ایران نشسته، از گرد و غبار برخاسته از ماجرا به طمع افتاد و رسانههایی که کارنامه سیاه آنان در اهانت به مقدسات و ارزشهای دینی و مذهبی از ذهن مردم پاک نخواهد شد، فرصت را برای ماهیگیری از شرایط ایجاد شده مناسب دیدند.
حضرت آیتالله؛
طی روز جمعه تلاشهای فراوانی شد تا اساتید به نام حوزه علمیه و حتی برخی از مراجع عظام در این ماجرا وارد شده و خوراک چند روزه برای رسانههای دشمن فراهم شود. جریان بدخواه انقلاب اسلامی، حجم زیادی از پیامها را برای تحریک اساتید حوزه و موضعگیری آنان در روز شنبه تدارک دیده است.البته بیان این سخنان در محضر شما زیره به کرمان بردن است و حضرتعالی نیز که از یک سو ستارهای درخشان در علم و فقاهت و از سوی دیگر جزو یاران دیرین نظام اسلامی و عهدهدار مسئولیتهای خطیری چون دبیری شورای نگهبان با حکم حضرت امام(ره) بودهاید، بهتر از ما به این جریانات واقف بوده و بصیرت خود در خنثیسازی این نقشهها را بارها به نمایش گذاشتهاید.
با توجه به شرایط خطیر کشور و به جهت حفظ ثبات روحی و آرامش روانی افکار عمومی، فرزندان معنوی شما در این رسانه ضمن ابراز ارادت خالصانه خود به محضر شما که حقا مصداق بارز مرجعیت انقلابی و زمانشناس هستید، در همین سحرگاه روز شنبه نقطه پایانی بر این گفتگوها قرار داده و همه موافقان و مخالفان را به حفظ انسجام ملی برای عبور از توطئه بدخواهان توصیه میکنیم.
دوام عمر با عزت حضرتعالی را از خداوند متعال خواستاریم.
اللَّهُمَّ إِنَّكَ تَعْلَمُ أَنَّهُ لَمْ يَكُنِ الَّذِي كَانَ مِنَّا مُنَافَسَةً فِي سُلْطَانٍ وَ لَا الْتِمَاسَ شَيْءٍ مِنْ فُضُولِ الْحُطَامِ، وَ لَكِنْ لِنَرِدَ الْمَعَالِمَ مِنْ دِينِكَ وَ نُظْهِرَ الْإِصْلَاحَ فِي بِلَادِكَ، فَيَأْمَنَ الْمَظْلُومُونَ مِنْ عِبَادِكَ وَ تُقَامَ الْمُعَطَّلَةُ مِنْ حُدُودِكَ.
خدايا تو مىدانى كه آنچه انجام داديم نه برای رغبت به قدرت بود و نه برای زيادهخواهى از مال بىارزش دنيا، بلكه خواستیم نشانههاى دين تو را به جای خود بازگردانيم و برنامه اصلاح را در شهرهايت آشكار كنيم، تا بندگان ستمكشيدهات ايمنى يابند و حدود معطّل شدهات اقامه گردد».
انتهای پیام