تاملی در «ندامتنامه» آذری قمی به رهبری
حجتالاسلام احمد حیدری در یادداشتی با عنوان «تأملی در «ندامتنامه» مرحوم آذری قمی به رهبری» که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، دربارهی مباحث مطرح شده پیرامون عذرخواهی مرحوم آذری قمی از آیتالله خامنهای و اصرار برخی افراد بر غیرواقعی بودن آن نامه، اصل موضوع مورد بحث را دارای اهمیت بالایی نمیداند و همه چیز را به حال فعلی و کارنامه مرتبط میداند. متن این یادداشت در پی میآید:
متعاقب نشر ندامتنامه مرحوم آذری قمی خطاب به رهبری در کتاب «روشنبینی امام خمینی» تألیف آقای ریشهری و تشکیک بعضی افراد در صحت و اصالت آن نامه، چند موسسه فعال در حوزه مطالعات تاریخی از «دفتر حفظ و نشر آثار رهبری» خواستار توضیح در باره اصالت آن ندامتنامه شدند و دفتر مزبور طی جوابیهای بر صحت و اصالت آن و ندامتنامهای دیگر از آن مرحوم با همین مضمون تصریح کرد. احراز صحت اسناد تاریخی برای تاریخنگاری لازم است ولی به نظر میرسد در این مورد فراتر از صحت سند، اثبات «تقدّس، محبوبیت و تالی تلو معصوم بودن رهبری» مدّ نظر است حال آن که اصولا این هدف با این نامهها و تأییدها اثبات شدنی نیست!
رهبری نظام 32 سال «سکاندار و مرد اول» نظام بوده و محصول رهبری 32 سالهاش در مرأی و منظر همگان است و قضاوت مردم بر اساس این محصول خواهد بود؛ نه تأیید شخصیتها هر چند هم بلند مرتبه یا محبوب باشند. اصولا تأیید یک شخصیت از جانب «غیر خدا و معصوم»؛ هر چند تأیید کننده مقام بالای علمی و معنوی هم داشته باشد، به هیچ وجه نمیتواند ملاک معتبری باشد زیرا اولا تأیید کننده، عالم به باطنها و خفایا نیست و چه بسا تحت تأثیر اغواگری یا ناآگاهی از مسائل و زوایایی پنهانی شخصیت فرد، او را تأیید کرده و اگر بر آن اغواگری یا زوایای پنهانی علم داشت، همان وقت هم قضاوتش را 180 درجه تغییر میداد. ثانیا قضاوت او بر اساس رویه، عمل و شخصیت فرد تا زمان تأیید است و چه بسا فرد تأیید شده بعد از آن، تغییر رویه داده و شخص دیگری شود. بنا بر این تأیید غیر معصوم از یک شخص نمیتواند ملاک معتبری برای اثبات وجوه مثبت یا منفی آن شخص باشد و به همین جهت امام (قدس سره) در انتخاباتها میفرمودند: «فرض بكنيد كه اگر همه كسانى كه در رأس [هستند] بروند پيشنهاد بكنند كه فلان آدم را شما وكيل كنيد لكن شما به نظرتان درست نباشد، جايز نيست بر شما تبعيت كنيد. بايد خودتان تشخيص بدهيد كه آدم صحيحى است تا اينكه بتوانيد رأى بدهيد». (صحیفه امام 18/284)
خدا و معصوم هم اگر خبر از شخصیت فرد به طور مطلق یعنی از زمان صدور خبر تا آخر عمر و آینده بدهند، در این صورت ملاک قطعی و اثباتکننده شخصیت واقعی مثبت یا منفی فرد است، مثلا رسول خدا در باره شخصیت ابوذر به طور مطلق فرمود: «آسمان بر راستگوتر از ابوذر سایه نیفکنده است» (علل الشرایع 1/176) یا اشخاصی را جهنمی و اشخاص دیگری را بهشتی شمرد، که با توجه به علم ایشان بر باطنها و خفایا، مطابق حق بوده و خللی در آن راه ندارد. از آنجا که بعد از رسول خدا جماعتی سرکار آمدند که سخنان بسیاری از رسول خدا در مذمت آنان رسیده بود و جماعتی از صحنه طرد شدند که رسول خدا بارها بر ایمان و شخصیت متعالی آنان تأکید کرده بود، حاکمان قدرتمدار در حقانیت و ناظر به حقیقت ثابت بودن سخنان پیامبر تشکیک کردند و از ایشان به دروغ نقل کردند که «من هم انسانی هستم که گاهی از اشخاص غضبناک و گاهی خرسند میشوم و در آن زمان سخنی علیه یا له آنان میگویم. بنا بر این اگر کسی را مثلا لعن کردم، خداوند این لعن را کفاره گناهان او قرار میدهد». (نوادر اشعری/170 و الدیباج علی مسلم از سیوطی/528).
گاهی هم خبر خدا و معصوم از شخصیت زمان صدور فرد است و به آینده او نظر ندارد و چه بسا در آینده 180 درجه فرق کند مثلا امامان راجع به افرادی تأییدهای صریح داشتند و آنان را به عنوان وکیل خود منصوب کردند و مردم را به آنان ارجاع دادند ولی بعد، آن افراد منحرف شدند؛ از جمله «علی بن ابی حمزه بطائنی» که از وکلای مورد اعتماد امام کاظم(ع) بود و بنا بر قول معروف بعد از ایشان به جهت گرایش به دنیا از ایمان آوردن به امامت امام رضا(ع) خودداری کرد و ملعون شد و بالاتر از همه، شخصی [بلعم بن باعور] که به صراحت قرآن، در بندگی خدا به درجهای رسید که خداوند بعضی از آیات خود را به او بخشید ولی بعد در اثر دنیاگرایی، از لباس عبودیت به درآمد و از جهنمیان شد(اعراف/175). بنابراین ضمن لزوم دقت در صحت اسناد تاریخی، باید اذعان کنیم تأیید مطلق یا موقت دیگری از جانب هیچ شخصیت غیرمعصومی نمیتواند ملاک حقانیت فرد دیگر باشد و ملاک فقط کارنامه و به قول امام حال فعلی آن فرد است.
انتهای پیام
شماها دیگه چه جونورهایی هستید !!!! سلام ما رو به نفتالی برسونید
تو دیگه چجور احمقی هستی که می خواهی فردی غیرمعصوم با هزار و یک خطای آشکار و پنهان را معصوم جا بزنی؟!
ظاهرااصلا وابدا به اصل موضوع مطروحه نویسنده توجه نکرده ای…دوباره بخوان…
ندامت آقای قمی واقعا موضوع بی اهمیتی است؛ مخصوصا اینکه منتشر کننده مطلب، ری شهری است! ری شهری خودش در مظان اتهامه و سابقه بازجویی های بی ضابطه اش در اوایل انقلاب را همه می دانند! ملاک بررسی رهبری، عملکرد فعلیشه و هر کس هم عقل داره و خودش می تونه قضاوت کنه. نیاز به قمی و غیر قمی نیست.
سلام، اولا فرض در نظر گرفته شده توسط نویسنده جای بحث دارد و برداشت شخصی ایشان از انتشار نامه می باشد. ثانیا شما که به خود حق ارائه نظرتان را می دهید اجازه دهید دیگران چون مرحوم آذری قمی هم نظر خود را داشته باشند اگرچه نظر ایشان بر تالی تلو بودن معصوم بوده باشد و یا تغییراتی در زمان های مختلف داشته باشند. ثانیا درست فرموده اید ملاک، حال فعلی افراد است و البته در زمان معصومین صلواه الله علیهم اجمعین هم افرادی مخالف بزرگواران بودند و حتی گروهی هم بخاطر فهم خود خوارج شدند و نسبت به امیرالمومنین علیه السلام هم آن کردند که میدانید. القصه به قول مولوی “مردم اندر حسرت فهم درست”. لذا رهبری معظم با امکان خطا و در نظامی که در آن هر فرد باید پاسخگوی خطای خویش باشد(از رییس جمهور و وزیر و نماینده و مسئولین دیگر تا مردمی که به آنها رای داده اند)، می تواند در جهت خط اسلام ناب حرکت نماید همچنانکه که تا کنون حرکت نموده است. اگر حرکت در صراط مستقیم در زمان غیر معصوم ممکن نبود که خود حضرات معصومین امر به تبعیت از ” من کان من العلما ….” نمی نمودند.