نقد جلاییپور به انتقاد زیدآبادی از «تقلای بیهوده برای حضور در قدرت»
حمیدرضا جلاییپور، فعال سیاسی اصلاحطلب در هفتهنامهی صدا نوشت:
«دوست عزیزم جناب دکتر احمد زیدآبادی در پست جدیدشان نوشتهاند: «اگر اصلاحطلبان در طول ۲۵ سال گذشته آموخته بودند که “اصولگرایان در سیاستهای کلان نظام اگر موافق کاری باشند، آن را خودشان هم انجام میدهند و اگر مخالف کاری باشند، محال است اجازه دهند اصلاحطلبان آن را به انجام رسانند” این همه تقلای بیهوده برای حضور در قدرت نمیشد و دست از سر من هم برمیداشتند!»
از این جملهٔ کلیدی که به تعبیری خلاصهٔ بسیاری از مواضع ایشان است برمیآید که:
یک، در سیاست ایران صرفا اصولگرایان عاملیت دارند و جامعهٔ ایران و نیروهای غیراصولگرا و فعالان اصلاحطلب هیچ گونه نقش مثبتی در تصمیمات حاکمیت ایفا نکردهاند و نخواهند کرد.
دو، اصولگرایان فعال ما یشاء اند، یعنی هر چه را بخواهند اجرا میکنند و هر چه را نخواهند میتوانند مانع اجرایش شوند.
سه، تلاش برای کسب قدرت توسط اصلاحطلبان (برای اهداف اصلاحطلبانه و تامین منافع مردم) امر مذموم و بینتیجهای است.
چهار، تلاش اصلاحطلبان در بیست و پنجساله گذشته برای اصلاح حکمرانی نهتنها مطلقا بیفایده بوده، که حتی مضر و مانع یکپارچهسازی حاکمیت در دست اصولگرایان و حل مسائل به دست آنها بوده است.
پذیرش نکات بالا عملا به معنای تعطیلی سیاست اصلاحطلبانه و تماشای بدتر شدن وضعیت جامعه و کاهش کیفیت حکمرانی نیست؟
اگر این نگاه آقای زیدآبادی درست میبود، دستاوردهای دورههای حاکمیت اصولگرایان باید بیشتر از دورههای مشارکت اصلاحطلبان در حاکمیت میبود. آیا اینچنین بوده؟ دستاوردهای دولتهای خاتمی و دولت اول روحانی (قبل از برآمدن ترامپ) به وضوح بیشتر از دولتهای احمدینژاد و دولت کنونی رئيسی نبود؟ آیا از هر نظر (اقتصادی، سیاست داخلی، فرهنگی و سیاست خارجی) در دولتهای خاتمی و دولت اول روحانی گشایشها بیش از دولتهای اصولگرای بعدش نبود؟ آیا نمیشد با تقویت بازوهای نهادی اصلاحطلبان، ائتلاف با پرنسیبتر و تغذیه و رصد بهتر عملکرد لیستهای امید و دولتهای میانهرو را حتی بهتر و دستاوردهایش را بیشتر کرد؟ آیا در صورت عدم حضور اصلاحطلبان و نیروهای میانه در مجلس و دولت قبل همین طرحهای صیانت از اینترنت و حمایت از خانواده و انتصاب افراد در مشاغل حساس و … چندین سال زودتر اجرا نمیشد؟ آیا مثلا پیشگیری از جنگ، امضای برجام، گسترش پوشش و سرعت اینترنت و گشایشهای نسبی در اقتصاد و سیاست و فرهنگ در دولت قبل از نظر آقای زیدآبادی دستاورد نیست؟ چطور میتوان تفاوت عملیِ پرشمارِ دستاوردهای ظریف با باقری کنی، جهرمی با عیسیزارعپور، فرجی دانا با زلفیگل، مولاوردی با خزعلی و روسای قبلی دانشگاهها با روسای کنونی را ندید؟
فرض دیگر نوشتهٔ آقای زیدآبادی این است که اصلاحطلبان نمیتوانند نقشی در تغییر نظر اصولگرایان و ائتلافسازیهای حل مسالهای برای بهبود شرایط کشور ایفا کنند. آیا برجام محصول تلاش اصلاحطلبان و همراه کردن هیات حاکمه نبود؟ آیا رشد اقتصادی دولتهای خاتمی و دولت اول روحانی محصول تلاش اصلاحطلبان نبود؟ آیا بسط شفافیت در شورا و شهرداری یا پایگاه اطلاعات رفاه ایرانیان و تابعیت مادرانه با پیشنهاد و تلاش اصلاحطلبان عملا محقق نشد؟
پیشفرض دیگر دکتر زیدآبادی این است که اصولگرایان یکپارچهاند و حاکمیت یکدست دستیافتنی است. آیا مثلا نمیبینند در شهرداری تهران تعارض زاکانی با تیم قالیباف حتی بیشتر از تعارضش با تیم اصلاحطلبان بوده؟ آیا تعارضات درونی و شدید تیم اقتصادی رئيسی را نمیبینند؟ حاکمیت یکدست اساسا دستنیافتنیاست، گذشته از اینکه نامطلوب هم هست.
آیا با دولت و مجلس غیراصلاحطلب کنونی مسائل و بحرانهای ایران رو به حل و کاهش است یا تشدید و افزایش؟ عملکرد تیم ضعیف دولت و مجلس کنونی در همین ماههای گذشته هم نگرانکننده بوده است و متاسفانه به نظر میرسد همچون دورهٔ احمدینژاد در مابقی دورهشان هم لطمات جدی به توسعه، ظرفیت حکمرانی و توانایی جامعهٔ ایران خواهند زد. مایهٔ تعجب است که این میزان جامعهآزاری مجلس کنونی و ضعفهای دولت در نگاه دکتر زیدآبادی به چشم نمیآید و تفاوتی با دولتها و مجلسهای توسعهگراتر و اصلاحطلبتر ندارد.
برای افزایش دستاوردهای اصلاحطلبان باید بنیهٔ اصلاحطلبی را بیشتر کرد و خطاهایش را کاست و تواناییهایش را افزود، نه اینکه به کلی اصلاحطلبان را تشویق به کنارهگیری و تماشا و سپردن کشور به اقتدارگرایان توسعهگریز کرد».
انتهای پیام