خاطرات هاشمی | «راه درست این است که دست از افراط بردارند»

بهکوشش ناصر غضنفری، انصاف نیوز:
چهارشنبه ۳ آذر ۱۳۷۲
به ملاقات رهبرى رفتیم. قبل از رسیدن میهمانان، خلاصه مذاکرات را به ایشان گفتم و در ملاقات، حرفهاى خوبى رد و بدل شد. آقاى سوهارتو زیرکانه مقدارى از دین و آخرت گفت و آیتالله خامنهاى هم برخلاف ملاقاتها حرفهاى عادى را گفتند و از جملههاى تند به آمریکا خبرى نبود.
جمعه ۵ آذر
شب آقاى شیخ حسین هاشمیان آمد و گفت، جناح آنها مىخواهند در مجلس در جهت سیاستهاى دولت، در مقابل افراطىهاى جناح راست فعال شوند؛ نگران اعمال فشار از طرف وزارت اطلاعات یا دادگاه ویژه و یا شوراى نگهبان در مورد انتخاباتاند. گفتم اگر حرکت صحیح باشد، جاى نگرانى از اینها نیست.
یکشنبه ۷ آذر
آقاى اسدالله بادامچیان آمد. گزارشى از برنامه کار هیأت مؤتلفه داد و از گروههاى دیگرى که تقابل دارند، با خط شبیه خودشان، مثل گروه رىشهرى و احمد توکلى به نحوى انتقاد کرد.
شب میهمان آیتالله خامنهاى بودم. درباره وضع ارز، نفت، مصوبه مجمع تشخیص مصلحت در مورد کشت موقت، محل سابق حزب جمهورى اسلامى و نتایج سفر رییسجمهور اندونزى مذاکره کردیم. بارش باران، امروز هم خوشبختانه ادامه دارد.
دوشنبه ۸ آذر
امروز یک منافق، هواپیماى فرندشیپ شرکت نفت را در خوزستان ربوده و به بصره برده است. وزارت امورخارجه براى استرداد، پیگیرى مىکند.
پنجشنبه ۱۱ آذر
جمعى از سران جناح چپ دانشگاه، از دفتر تحکیم وحدت و انجمن اسلامی آمدند. از فشارهاى جناح راست براى حذف آنها و فشار اطلاعات و دادگاه ویژه بر آنها و بر روزنامه سلام گله داشتند و سئوالاتى در مورد برنامه دوم براى آموزش عالى پرسیدند. آقایان محسن رهامى، سیدهاشم آقاجرى و… صحبت کردند. از من حمایت خواستند؛ گفتم سیاست من، حفظ همه جناحهاى موجود در کادر انقلاب است و برنامه حذفى را خودشان در دوره قبل شروع کردند که به ضررشان تمام شد و راه درست این است که دست از افراط بردارند.
سهشنبه ۱۶ آذر
شب براى عیادت آیتالله سیدمحمدرضاگلپایگانى، به بیمارستان قلب رفتم. حالشان بهدلیل سن زیاد و کسالت قلب و پروستات و اخیراً عفونت شدید ریه به خاطر سرماخوردگى، خطرناک است. گروه پزشکان معالج و فرزندش آقای سیدباقر توضیحات دادند.
چهارشنبه ۱۷ آذر
گزارشها از بیمارستان قلب حاکى است که حال آیتالله گلپایگانى از نیمه شب گذشته رو به وخامت رفته و امشب با تنفس مصنوعى، حیات دارند. آیتالله خامنهاى پیغام به ما دادند که براى تجلیل خوب از ایشان در صورت فوت آماده باشیم.
پنجشنبه ۱۸ آذر
آقاى کمالى از وزارت اطلاعات آمد و توضیحاتى درباره کارهاى تجارى و اقتصادى در داخل و خارج براى پوشش اطلاعاتى داد.
خبر آمد که آیتالله گلپایگانى فوت کردهاند. یک هفته عزاى عمومى اعلام کردیم و پیام تسلیتى به رهبرى ارسال کردم.
جمعه ۱۹ آذر
از آنجا براى مراسم تشییع جنازه آیتالله گلپایگانى به بیمارستان قلب رفتیم. به بازماندگان تسلیت گفتم. جمعى از علما و شخصیتها جمع بودند. قرار بود آیتالله خامنهاى هم بیایند، ولى ساعت یک بعد از ظهر که وقت اعلان شده شروع تشییع بود، خبر شدیم که هنوز از فرودگاه سارى پرواز نکردهاند؛ ناچار جنازه را حرکت دادیم. قرار شد که اگر آمدند، در میدان راهآهن در مراسم شرکت کنند. مقدارى با فرزندان مرحوم، درباره ادامه کارهاى نیمه تمام ایشان صحبت کردیم.
شنبه ۲۰ آذر
با اینکه به خاطر فوت آقاى گلپایگانى تعطیل عمومى بود، به دلیل کارهاى از پیشمشخص شده، به دفتر رفتم.
یکشنبه ۲۱ آذر
جمعى از روحانىهاى سازمان تبلیغات اسلامى که در ادارات انجام وظیفه مىکنند، آمدند. آقاى محمود محمدى عراقى، رییس سازمان تبلیغات اسلامی گزارش داد. من هم برایشان صحبت کردم و نصیحت نمودم که از طریق منطق و استدلال و تقویت ایمان مردم، خدمت کنند و نه از راه تهدید و دعوا.
براى شرکت در مراسم فاتحه آیتالله گلپایگانى که از طرف رهبرى برقرار شده است، به مدرسه شهید مطهرى رفتیم. قبل از آمدن ایشان، به ملاحظات امنیتى، من برگشتم که دو نفرمان در یکجا نباشیم.
مطابق معمول ساعت هفتونیم شب به دفتر آیتالله خامنهاى رفتم. درباره مرجعیت و مسایل حوزهها و ادعاى وقف خانم صُغرى اناری در مورد منطقه وسیعى از رفسنجان مذاکره کردیم. ایشان هم به این نتیجه رسیده که دستخط منسوب به امام، جعلى است و از دفتر امام هم نقل شده که دستخط جعلى است. به خانه آمدم. کسى نبود. خاطرات را نوشتم و خوابیدم.
چهارشنبه ۲۴ آذر
آقاى فلاحیان آمد و پیشنهاد یک شرکت آمریکایى براى سرمایهگذارى در صنایع نفت ایران را آورد؛ به وزیر نفت گفتم رسیدگى کند. ناراحتى رهبرى را از اقدام وزارت اطلاعات در آوردن بدرى خانم، همشیره رهبرى و بچههایش را به ایران گفتم. گفت شرایط را پذیرفته است. گفتم گزارش کاملى بدهد.
یکشنبه ۲۸ آذر
شب میهمان رهبرى بودم. درباره مرجعیت و وصیتنامه آیتالله گلپایگانى و وضع بیت ایشان، مسأله خانم بدرى خامنهای، مسایل ترکیه و اربکان، سفر من به مازندران، مسایل امارات، کردستان، تهدیدهاى آمریکا و اوضاع روسیه بعد از انتخابات صحبت کردیم.
منبع: خاطرات هاشمی در سال ۱۳۷۲
انتهای پیام




