عوامل و مشخصه هاى ايجاد انحراف و بيمارى نفاق!
محمدرضا سقائیان فرد، فعال سیاسی در شیراز در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده، نوشت:
برای پرداختن به سؤال «عوامل و مشخصههای ایجاد انحراف و بیماری نفاق؟!» لازم است به شاخصهها و ویژگیهای جریان مجاهدین خلق (محاربین ضد خلق) پرداخته شود به مواردی چند در ذیل اشاره میشود:
1 . خود حق پنداری:
آن دسته از جوانان جذب شده در این سازمان به دلیل قرار گرفتن در یک مسیر آموزشی و اطلاعاتی کاملاً بسته و کانالیزه شده و نیز تحت نظارت و مراقبت کامل سبب ایجاد القای این مهم در ذهن مخاطبین و اعضای سازمان میشدند که تنها مرجع صحیح فکری و اطلاعاتی مطالب این سازمان هست و لاغیر. ازاینرو به منظور جلوگیری از تشویق و ترغیب آنان به سمت مطالب سایر گروهها ناگزیر بودند که مجموعههای مخالف نظر خویش را تحت جنگ روانی و خرابکاری روانی مورد حمله قرار دهند و رهبران آنها را مورد ترور شخصیت قرا دهند و با پخش شایعات و دروغ و… علیه آنان اعتبارشان را زیر سؤال ببرد و بالتبع رجوع به مطالبشان را نیز در ذهن نیروهای خویش زیر سؤال و بیفایده تلقی میکردند و معرفی میکردند.
ازسویی دیگر ارسال و بمب باران اطلاعات بر روی اذهان نیروهای خود سبب میشد که احساس تشنگی و مطالبه و نیاز به سایر مطالب در این افراد فروکش کند و عملاً تمام نیازمندیهای خود در دسترسی به اطلاعات را درمجموعههای خود و مجلههای در اختیار کسب کنند و علی القاعده رجوع به سخنان دیگران و شنیدن سخنان آنان کمتر اتاق میافتاد خاصه اینکه از آنها شخصیتهایی علیه تفکر سازمان ساخته بودند.
این مهم را میتوان در خاطرات آنانکه طی جلسات مختلف تحت تأثیر کلام اگاهی بخش خواص و بزرگان انقلاب قرار گرفتهاند و تغییر مشی دادند و از سازمان بسته خود را رها ساختند به خوبی مشاهده کرد.
2 . برداشت انحرافی از اسلام و آموزههای اسلامی:
ازانجا که جامعهی ایرانی از آموزههای اسلامی بهره میبردند و عملا سازمان در یک بستر اسلامی میبایست رشد و نمو و یارگیری کند از اینرو با بدل زدن به اسلام سعی کردند که به دیل تعلقات مارکسیستی رهبران خود به ارائهی تفاسیر مارکسیستی از اسلام به اعضای خود مبادرت کنند. اسلام التقاطی این سازمان اگرچه توسط خواص انقلاب همچون شهید مطهری برملا شد و هشدار جدی داده شد و آگاه سازیهای اساسی در این باره صورت پذیرفت که توانست منجر به جداشدن تعدادی از این سازمان شوند اما به دلیل بسته بودن این سازمان عملاً شاهد اثرگذاری قوی در آن و ریزش عظیم نیرو در آن نبوده باشیم.
اقبال و گرایش جوانان نا آگاه به این برداشت التقاطی و با نگاه چپ به دلیل اینکه در اوج انقلاب و اقدامات احساسی و هیجانی مقتضای فضای جوانی روی میداد، خود موضوعی اثرگذار میتوان قلمداد کرد که از آن به سوء استفاده از نیرو و نشاط جوانی در راستای اهداف شوم سازمان تعبیر کرد.
3 . تعصب تشکیلاتی:
از جمله نکات بسیار منفی در این سازمان که در اعضای ان ریشه دوانده شده بود تعصبات چشم و گوش بسته سازمانی و تشکیلاتی بود و اینکه سازمان هیچگونه نقطهی منفی در اهداف، عملکرد و روش و… ندارد و اگر نقدی بر آنها ارائه میشد سریع نقاد مورد ترور شخصیتی و یا بعضاً ترور فیزیکی قرار میگرفت تا جایی که عملاً باب نقد درون سازمانی بسته شده بود و تعصبات تشکیلاتی جای خود را به تعقل تشکیلاتی داده بود. این حمیت جاهلانه انقدر رسوخ کرده بود که افراد سازمان را به رباتهای فرمانبردار تبدیل کرده بود که هر دستوری که از سوی ردههای بالای سازمان بدانها رسیده میشد بدون هیچگونه کم و کاست خود را ملزم به انجام دادن آن میکردند بدون اینکه حتی از عواقب و نتایج ا سوالی بپرسند. البته آن دسته از افرادی که در ضمیر ناخود آگاه خویش دچار تزلزل و سستی میشدند توسط سایر نیروهای سازمان سریع مورد شناسایی قرار میگرفتند و ابتدا نسبت به رفع ذهنیت وی اقدام میکردند و اگر موفق نمیشدند اقدام به حذف فیزیکی وی میکردند.
4 . غرور و خود شیفتگی:
نزدیکی سازمان با رییس جمهور وقت و کسب رأی بالا توسط وی سبب شده بود این برداشت انحرافی در آنان شکل گیرد که رأی مردم به آنان یک چک سفید امضا خواهد بود که تا هرچه میتوانند از آن خرج کنند. این مساله سبب شده بود که عملاً در جانب حق به جانب و از سوی مردم با اعضای خود مواجهه داشته باشند و روشها و اقدامات خود را خواست مردم تلقی کنند و البته باب توجیه رهبران سازمان با استفاده از هنر عوام فریبی به کمک این موضوع میآمد. این مساله بخاطر این بود که عملاً ارتباط گیری با متن مردم در دستور کار این سازمان و اعضای ان قرا نگرفته بود و همین دور بودن از متن جامعه و اکتفا کردن به خانههای تیمی بسته و محدود زمینهی انحراف از نظر مردم را فراهم میساخت و آنان را همچنان متوهمانه در پذیرش نظراتشان توسط مردم نگه میداشت.
5 . استفاده و مانور از طریق تمایلات و تعلقات
از ویژگیهای بارز رهبران این سازمان شناخت نقاط آسیب و نقطه ضعف اعضای تحت مدیریت خود و نیز آشنایی به تعلقات و علاقهمندیهای آنان میتوان نام برد. این رهبران به خوبی میدانستند که علاقه به ثروت، مقام، پست، زن و شهوت رانی و…. در میان کدام بخش از نیروهای خود فعال هست و کدامیک بهتر میتواند زمینهی جذب را برایشان فراهم سازد. ازاینرو با در اختیار گذاشتن و فراهم کردن این بسترها سبب جذب و نگهداری نیرو و بالتبع بالا بردن سطح اطاعت پذیری وی میشدند. بدیهی بود چنانچه مقاومتی از سوی اعضای خود مشاهده میکردند با پرونده سازیهای انجام شده وی را وادار به تمکین خواستههایشان میکردند و زمینهی غرق شدن بیش از پیش را فراهم میساختند.
6 . جمود اندیشه:
سطحی نگری، عدم تفقه و تحقیق در دین و نیز عدم مراجعه به نخبگان اصیل برای دریافت آموزههای اسلامی از اعضای این سازمان افرادی با اندیشههای غیرقابل تغییر و منجمد و با برداشتهایی انحرافی و صفر و صدی از اسلام ساخته بود که این مهم در کنار آموزشهای اسلام التقاطی سبب شده بود که اعضای سازمان دچار چنان جمودی شوند که راه هرگونه تغییر و انعطاف در آموزههای دریافتیشان را به صفر برسانند، انسانهایی متعصب کنج اندیش غیرقابل تغییر پرورش دهند که فقط و تنها فقط یک کانال دریافتی را باورمند بوده باشند.
با در نظر گرفتن این ویژگیها و نیز شرایط زمانی آن دوره اعم از:
1 – تعدد زیاد گروهها و احزاب مبارز علیه رژیم شاه و مخلوط شدن و ناشناخته شدن خطوط فکری و اندیشهای آنان در مسیر مبارزه برای مردم.
2 – عدم گسترش وسایل ارتباط جمعی اعم از تلویزیون و …. و تکیه بر روشهای موجود اعم از چاپ اعلامیهها و…
3 – فقر فرهنگی حاکم بر جامعهی ایرانی و نیز آمار بالای بیسواد و کم سواد در این جامعه
4 – فاصلهی طبقاتی بین مردم و وجود فقر شدید اقتصادی در بین عامهی مردم
5 – ارایهی نسخههای آرمانی از تحقق روزهای خوش بدون پشتوانهی عملی
6 – نفوذ جریانها و نحلههای انحرافی فکری و آزادی کامل آنان در ارائهی نظرات و اندیشههای خود در سطح جامعه
7 – عدم مواجهه و نقد کافی با اندیشههای انحرافی و نیز عدم گسترش این نقد در پیکرهی جامعه به نحو کافی
8 – وجود جوانان با نشاط و دارای انگیزه و عدم راهنمایی کافی توسط نخبگان جریان اصیل
9 – بمباران شایعات، دروغ پردازیها، تخریبها در سطح جامعه علیه بزرگان و خواص
10 – ایجاد تشکیک و بدبینی و تردید در بین مردم و خواص تاثیرگذار توسط جریانات مخالف
11 – سطحی نگری و عوام زدگی جامعهی ایرانی در مواجهه با افراد و جریانات
… سبب شد که سازمانهای انحرافی من جمله منافقین (محاربین ضد خلق) بتوانند در موجهای ایجاد شده سواری کرده و برنامههای خود را پیش ببرند و بالتبع نزدیکی به دولت و شخص رییس جمهور وقت و برخی دیگر از افراد تاثیرگذار در انقلاب سبب شده بود تا عملا خود را صاحب انقلاب قلمداد کرده و برای آیندهی خود برنامههای طولانی مدتی را بسترچینی کنند که با کم رنگ شدن موانع و معضلات پیشگفته و ارتقای سطح آگاهی مردم از طریق نخبگان و خواص جامعه از جریانات انحرافی و بدلی سبب کنار رفتن پردهی نفاق این گونه جریانات شد.
با در دستور کار قرار گرفتن بررسی عدم صلاحیت رییس جمهور حامی این جریان عملاً آخرین تیرهای مانده در کمان این جریان به سنگ خورده بود و چارهی کار را در اعلام یک خیزش مسلحانه دیدند تا بتوانند با مثلاً عقبهی مردمی در اختیار خود (به زعم خود و به خاطر توهمات سازمانی شکل گرفت) یک براندازی مسلحانه را پیش بیاورند و با ناکام گذاشتن جریان حزب الهی اصیل در تحقق برنامههای خود من جمله بررسی عدم صلاحیت رییس جمهور محبوب خود، زمینهی به دست گرفتن کامل و قطعی قدرت را برای همیشه برای خود ثابت کنند که البته این کار در همان آغازین لحظات شروع خود با خیزش مردمی علیه آنان ناکام شد و جریان مذکور با دوشاخه شدن برای بقای خود یکی به خانههای تیمی و مخفی برای انتقام از مردم و نخبگان و خاص انقلاب روی آورد و دیگری به صورت جریانی خزنده با حفظ همان پوششهای قبلی در مصادر و موقعیتها نفوذ کرده و با اتخاذ همان روشهای منافقانه در صدد تطهیر و آزادسازی و رهاییدن همپیمانان محارب مسلح خود این بار در پوشش نهادیهای نفوذ یافته انجام وظیفه کردند.
لازم به ذکر است که جریان اول به دلیل ورود در فاز مسلحانه و برداشتن نقاب از چهره در بین خواص به محاربین مسلح شناخته شد و جریان دوم که همان منافقین اصلی هستند برای انحراف در افکار و مثلاً نشان دادن این که برای همیشه منافقین از بین رفتهاند تابلوی منافقین خلق را بر دوش همپیمانان خود قرار دادند تا خود در سایهی آن بدون مزاحمت ادامه دهندهی راهشان باشند.
ازاینرودر حال حاضر هر جریانی که شاخصه و ویژگیهای محاربین ضد خلق اعم از:
الف / خودحق پنداری مطلق و کافر و مرتد پنداری سایرین
ب/ ارائهی آموزههای اسلامی انحرافی در قالب اسلام التقاطی با آموزههای مارکسیستی و اسلام ایرانی و حجتیه و تحجر و…
ج / کانالیزه کردن، بمباران اطلاعاتی اخبار آلوده و گمراه کننده بر ذهن و فکر جوانان از طریق گروهها و شبکههای مجازی و مخالفت با گردش آزاد اطلاعات و دسترسی آسان به اخبار و رسانههای بین المللی از طریق پارازیت و فیلتر و…
د / برخورد با جریانات منتقد دلسوز و انگ و تهمت زدن به نقادان به بهانهی مسدود و خاموش کردن صدای منتقد و تبدیل کردن آنان به مخالف
و / تربیت نسل جوان بر پایهی تعصب و جزم اندیشی و جمود فکری و نه آزاد اندیشی و روشنفکری دینی
ه / گسترش بی اخلاقی سیاسی از جمله ترور شخصیت، تهمت زنی و دروغ در جامعه به ویژه بر روی بزرگان نظام
ی / انجام اقدامات عوام پسند بدون عقبه و پشتوانهی علمی و ترویج عوام پروری در سطح جامعه
ن / ناکارمد نشان دادن دولت و نظم اسلامی در تحقق برنامههای رفاهی، اقتصادی مردم
س / ایجا تشکیک و تردید و بدبینی در بین مردم نسبت به مسوولین نظام به ویژه تاثیرگذاران نظام اسلامی
ش / عدم برخورد شفاف با مفاسد و هیاهو و جنجال پراکنی در مواجهه با فساد و…
… را در دستور کار خود قرا داده باشند خواه ناخواه مسیر ایجاد و شکل گیری چنین جریانی (محاربین ضد خلق) را فراهم میسازند و آنوقت است که اگر مردم بحق خواستار برکنارشدن این جریان بدلی باشند و اعلام حضور کنند شاهد حوادثی خونبارتر از 30 خرداد 60 در جامعه خواهیم بود که مسلم با تجربهی کسب کرده شده از گذشته، این جریان خزنده یا منافقین اصلی برای مصادره کردن این خیزش موج گونهی مردم برای پاک کردن این جریان بدلی از نظام اسلامی هیچگاه تمام توان خود را دم تیغ ملت قرار نخواهند داد و مانند قبل با رو کردن چهرههای کاریزماتیک و مورد علاقه سعی در انحراف و مصادره کردن این خیزش خواهند داشت که بدیهی است با رشد آگاهی مردم و خواص میتوان این سلول زنده را برای همیشه از میان برداشت.
طبق آنچه بیان شده از جمله روشهای برخورد و پیشگیرانه برای عدم رشد چنین جریانی را میتوان به شرح ذیل اعلام داشت:
1 – اگاه سازی ملی بر پایهی گردش آزاد اطلاعات
2 – برگزاری کرسیهای آزاد اندیشی در دانشگاهها و حوزهها و ورود نقادانه در موضوعات مبتلابه در سطح جامعه توام با ایجاد امنیت برای مشارکت کنندگان در این مهم
3 – عدم سانسور و فیلتر و… رسانههای خبری و بالعکس آمادگی برای رفع شبهات موجود در جامعه از طریق همان رسانهها
4 – عدم برخورد امنیتی با منتقدین و عدم رواج برچسب زنی در مواجهه با منتقدین و توقف پروژهی پرونده سازی برای به سکوت وادار کردن جریانات منتقد
5 – الزام کردن جریانات و گروهها و… به اینکه عقاید و منویات و… خود را در قالب مانیفست به جامعه ارائه دهند و در بیان مواضع خویش با تابلوی رسمی گروه و… خود در جامعه حضور یابند
6 – عدم استفادهی ابزاری از جایگاههای حکومتی برای القاء و تحمیل یک فکر و نظر خاص
7 – برخورد شفاف و روشن با مفاسد اقتصادی و اطلاع رسانی کامل به مردم
8 – گسترش نظارت برسازمانها و نهادهایی که تاکنون معاف از نظارت و پاسخگویی بودهاند
9 – ایجاد مکانیزم شفافیت مالی سازمانهای دولتی و غیردولتی و پاسخگویی به مجموعههای مرتبط
10 – برخورد قاطع با تهمتزنندگان، برهمزنندگان امنیت روانی جامعه، رسانههای دروغ پراکن
11 – مواجههی فرهنگی با ناهنجاریهای فرهنگی و اتخاذ روشهای بلند مدت در راستای اقناع فکری
12 – برخورد قاطع و بدون اغماض با برهمزنندگان مجالس و … و اخلالگران امنیت جامعه در هر لباس و پوشش
13 – برخرد قاطع با مسوولین متخلف اعم از دولتی و غیردولتی …
14 – ایجاد شبکههای تلویزیونی و رادیویی خصوصی تحت نظارت بر پایهی گردش آزاد اطلاعات
15 – آزادی بیان و نیز تأمین آزادی پس از بیان
انتهای پیام