سه نکته دربارهی مذاکرات وین و توافق با آژانس
هادی خسروشاهین، پژوهشگر مسائل بین الملل در یادداشتی تلگرامی درباره توافق ایران و آژانس بینالمللی انرژی اتمی و مذاکرات احیای برجام در وین نوشت:
یکم- به نظر ميرسد توافقات اخير ميان تهران و آژانس بين المللي انرژي اتمي در دولت رييسي بيشتر جنبه تاكتيكي دارد؛ در واقع ايران براي ايجاد اختلال در روايت غرب از واقعيت كه در كانون آن اتهام سازي نسبت به تهران قرار دارد و اينكه ايران در پروسه مذاكراتي و همكاري با آژانس همكاري هاي لازم را انجام نمي دهد، به اين توافقات تاكتيكي دست مي زند. تمام تلاش تهران اين است كه با اين توافقات محدود با آژانس روايت خود را از واقعيت بر كرسي بنشاند كه مبتني بر حسن نيت و همكاري لازم جمهوري اسلامي است. خاصيت اين رويكرد تاكتيكي تلاش براي به تعويق انداختن اجماع ميان قدرت هاي بزرگ براي مواجهه با ايران در شوراي امنيت است. در عين حال ايران تلاش مي كند با اين توافق از ميزان اسيب پذير شدن استراتژي اش در همكاري دوفاكتو با اژانس بكاهد و كماكان امكان همكاري دوژوره با آژانس را به عنوان اهرم فشار در نزد خود حفظ كند؛ چرا كه در صورت بحراني شدن روابط ميان ايران و آژانس اين كارت ايران مي تواند خاصيت اهرم بودن خود را در چارچوب استراتژي لغو تحريم ها از دست بدهد و به آن در يك چارچوب ديگر بار معنايي دهد؛ يعني زمانه اي كه بازي بر لبه پرتگاه آغاز مي شود و شرايط به سمت عصر تنش هاي فزاينده شيفت كامل مي كند. يكي از ويژگي هاي عصر تنش هاي فزاينده دور شدن از ميز مذاكره است اما در هنگامه اي كه مذاكره در جريان است و شما با ٦طرف روبرو هستيد، عقلانيت حكم مي كند كه براي استفاده از اختلاف نظرهاي احتمالي طرفين رويكرد محتاطانه اي در پيش بگيريد؛ بخصوص در زمينه اي كه مي تواند بهانه هاي حقوقي لازم را براي ارسال پرونده ايران به شوراي امنيت بدهد و در عين حال زمينه صدور قطعنامه جديدي در اين شورا را براي رژيم بازرسي هاي شديدتر فراهم كند. بر اين اساس تهران ميان اين همكاري تاكتيكي خود و درخواست هاي فراگير در مذاكرات پارادوكسي نمي بيند و اتفاقا تصور مي كند چنين همكاري هاي تاكتيكي (ايران كماكان به بازرسان اژانس امكان دسترسي به محتواي دوربين ها را نمي دهد) مي تواند زمان بيشتري به مذاكرات جهت حصول حداكثري امتيازات بدهد و در عين حال در بستر به تعويق انداختن بازي بزرگ غرب عليه تهران زمينه را براي پيشرفت برنامه هسته اي ايران فراهم كند.
دوم- واقعيت اين است كه شرايط امروز نه تنها با سال ٢٠١٥ بلكه با جون ٢٠٢١ و پايان دور ششم مذاكرات نيز كاملا متفاوت است. يكي از مهمترين متغيرها كه در دگرگوني شرايط نقش موثري ايفا كرده است،پيشرفت برنامه هسته اي ايران در طول ٦ماه گذشته است؛ همين مساله باعث مي شود كه احتمالا طرف هاي غربي به جاي مهر و موم كردن سانتريفيوژهاي بيشرفته ايران در داخل بر خروج يا معدوم سازي اين دستگاهها پافشاري كنند و همينطور بر بازرسي هاي گستردهتر از تاسيسات غني سازي ايران تاكيد كنند. ايران نيز تقريبا بر اساس تجربه اجراي برجام در سال٢٠١٦ و در دولت اوباما و نه ترامپ احساس مي كند توافق سال ٢٠١٥ در تحقق منافع اقتصادي مورد انتظار به شكل كارامدي عمل نكرده است؛ ضمن اينكه پيش نويس شش دور مذاكرات وين و گنجاندن بند همكاري هاي اينده در آن كه به نوعي نقش منطقه اي و برنامه موشكي ايران را پوشش مي دهد، بر بدبيني مقامات جمهوري اسلامي در مورد به سرانجام رساندن عملي توافق افزوده است؛ چرا كه ايران در مقطع كنوني بدليل ملاحظات امنيت ملي خود امادگي مذاكرات جامع با امريكا را ندارد. علاوه بر اين تهران چشم انداز مبهمي در مورد اينده توافق پس از انتخابات ميان دوره اي در نوامبر ٢٠٢٢ و انتخابات رياست جمهوري امريكا در سال٢٠٢٤ دارد. ايران در مقطع كنوني احتمالا اينچنين مي انديشد كه بازگشت اش به سيستم مالي جهاني و خروج دوباره آن در ژانويه ٢٠٢٥ بدليل بازگشت تحريم ها زير سايه احتمالي يك دولت جمهوريخواه اقتصاد كشور را در معرض اسيب پذيري ها و تكانه هاي جديد قرار مي دهد. شايد مجموع اين عوامل تصميم سازان ايراني را به اينجا رسانده باشد كه احياي برجام در شكل و شمايل گذشته اش ارزش از دست دادن نقطه گريز و اهرم هاي هسته اي را نداشته باشد و از همين رو در تلاش است به توافقنامه اي بهتر دست پيدا كند. علاوه بر اين امكان صادرات نفت ايران به برخي كشورها در مقطع كنوني هر چند در حد محدود تصميم سازان را به اين نقطه رسانده است كه شرايط اقتصاد ايران نسبت به دوره كمپين فشار حداكثري ترامپ از اضطرار خارج شده است. از همين رو شاهد گسترش دامنه اختلافات ايران و غرب در حوزه هسته اي نسبت به ٦ماه پيش هستيم.
سوم– همكاري هاي تاكتيكي براي خريد زمان معمولا امكانات لازم را براي كاهش فشارهاي راهبردي فراهم نمي كند و ايران احتمالا در ماههاي آتي يا بايد همكاري هاي گسترده تري را با آژانس تعريف كند يا خود را براي يك بازي بزرگ و تصاعد بحران اماده سازد. بهدلیل تشديد اختلافات طرفين و تفاوت هاي ملموس در انتظارات متقابل به زودي شاهد دوره تنش هاي فزاينده ميان تهران و غرب خواهيم بود؛ در اين ميان بسيار طبيعي خواهد بود كه امريكا و غرب همچون ايران از حداكثر اهرم هاي خود براي اعمال فشار استفاده كنند و يكي از اين اهرم ها ارجاع به ساز و كارهاي نهادي جهاني و رژيم هاي بين المللي خواهد بود و شوراي امنيت نيز در اين ميان نقش كليدي خواهد داشت. اما با اين همه مي توان از ميانه اين بحران ها به روزنه هايي براي مصالحه نيز رسيد؛ در واقع بحران ها بطور بالقوه مي توانند راهكارهاي خود را نيز بيافرينند و اين ارامش پس از طوفان زماني حاصل خواهد شد كه طرفين احساس كنند كه در وضعيت معما و ابهام استراتژيك قرار دارند و يك سويه اين معما و تداوم تنش ها مي تواند طرفين را وارد بازي هاي بسيار پرريسك و پرهزينه كند؛ با وجود عدم امادگي طرفين براي به سرانجام رساندن يك توافق محدود اعتماد ساز در مقطع كنوني به نظر مي رسد فوران شعله هاي اتش تنش ها در ماههاي اينده همچنان اين گزينه را براي دتانت و تنش زدايي در دسترس طرفين قرار خواهد داد.
انتهای پیام