فرش قرمز ما برای «دریای سرخ»

رضا سالیانی در یادداشتی با عنوان «فرش قرمز ما برای «دریای سرخ»» نوشت:

شاید اگر چهار، پنج سال پیش به خوشبین‌ترین آدم‌ها هم می‌گفتی قرار است چند سال بعد، چهره‌های سرشناس سینمای دنیا با ظاهر و پوششی که مخصوص مجالس پر زرق و برق هالیوود است در سرزمین حجاز دور هم جمع شوند و جشنواره فیلم برگزار کنند، به تو می‌خندیدند! ولی امروز آن اتفاق افتاد! این اتفاق در شرایطی افتاد که اخبار نگران‌کننده‌ای از فردای سینمای ایران به گوش می‌رسد. «بهره‌گیری کارآمد از دیپلماسی سینمایی با ارتقای جایگاه بین‌المللی و افزایش سهم سینمای ایران از بازارهای جهانی» راهبرد مورد تاکید معاون وزیر ارشاد و رییس سازمان سینمایی کشور در حکم انتصاب «سیدمهدی جوادی» به مدیرعاملی بنیاد سینمایی فارابی بود که در اواخر مهر جانشین «علیرضا تابش» شد. نگاهی که بر مبنای آن «محمد خزایی» در دیدار با سخنگوی وزارت خارجه بار دیگر با تاکید بر نقش سینما در دیپلماسی عمومی گفت: «سینما شاخص فرهنگی بین‌المللی ایران در جهان است.» در حال شنیدن این حرف‌های زیبا بودیم که ناآگاه با انتشار خبر حذف بخش موفقِ بین‌الملل جشنواره فیلم «فجر» و ادغام آن در بخش ملی، آب سردی بر پیکر سینمای ایران ریخته شد. انتظار می‌رفت پیوست اجرایی چنان مواضعی، توجه به پتانسیل‌های گرانبهای صنعت سینما یعنی هنرمندان، نهادهای مردمی و رونق فستیوال‌های بین‌المللی باشد. اما دریغ آنکه در نقطه مقابل آن دیدگاه‌ها، تصمیمی بدون مشورت با صاحب‌نظران و چهره‌های شاخص سینما گرفته شد که بیشتر رنگ و بوی سیاسی دارد تا فرهنگی! و از بد حادثه در زمانه‌ای گرفته شد که ما بیش از پیش به گفت‌وگو با جهان و تقویت کریدورهای دیپلماسی فرهنگی نیاز داریم. «دیپلماسی فرهنگی» از چنان ظرفیت افزوده‌ای برخوردار است که در سال‌های اخیر مورد توجه ویژه کشورهای در حال توسعه جهان واقع شده است.

طی این سال‌ها سرمایه‌گذاری‌های خیره‌کننده‌ای توسط برخی کشورهای متمول منطقه در حوزه فرهنگ صورت گرفته که در این میان صنعت جذاب و پرمخاطب سینما جایگاه ویژه‌ای دارد. هر چند جشنواره بین‌المللی فیلم «دبی» پس از چند دوره برگزاری با آن ریخت و پاش‌های مالی، تحت تاثیر جایگاه و نفوذ جشنواره جهانی فیلم « فجر» از ادامه کار بازماند ولی در ادامه آن تلاش‌ها، عربستان که سابقه‌ای در صنعت سینما ندارد، این روزها اولین جشنواره بین‌المللی خود را با نام «دریای سرخ» و با میزبانی فیلم‌ها و چهره‌های شاخص بین‌المللی برگزار می‌کند، رویاهای بزرگی برای حوزه فرهنگی خود دارد. کشوری که تا سال ۲۰۱۸ فعالیت سینماها در آن ممنوع بود با تغییری شگرف در حکمرانی خود قصد دارد با سرمایه‌گذاری بالغ بر شصت و چهار میلیارد دلار در صنعت سینما و سرگرمی، به قطب سینمایی خاورمیانه و چه بسا جهان بدل شود. جالب آنکه آنها با یک نگاه راهبردی و برای سود بردن از ظرفیت‌های اجاره‌ای، یک غیرعربستانی یعنی «ادوارد وینتروپ» مدیر سابق بخش دو هفته کارگردانان جشنواره «کن» را به عنوان اولین مدیر هنری جشنواره به‌ کار گمارده‌اند. دوری جستن از تعصب برای رسیدن به اهداف بزرگ به خوبی در این تصمیم استراتژیک هویداست. آنان به درستی متوجه شده‌اند که این تغییر، دنیایی جدید، بزرگ و شگرف را به روی‌شان گشوده و بیشتر نیز خواهد گشود و با پیشتازی در این دیپلماسی مدرن است که می‌توانند در رقابت‌های تاریخی سیاسی و ایدئولوژیک خود با کشورهای بزرگ منطقه همچون ایران دست بالا داشته باشند. کاری که سال‌ها پیش به نحوی دیگر چین آن را پایه‌ریزی کرد.

در قیاس با موقعیتی که عربستان و سایرین در حال خلق آن هستند، ما سال‌هاست که صاحب این سرمایه هستیم و سینمای ایران، مسیر گفت‌وگوی فرهنگی، اجتماعی و حتی سیاسی ما و جهان را با وجود همه تلاطم‌های سیاسی سالیان گذشته در عرصه بین‌الملل، با موفقیت حفظ کرده است. یکصد‌و بیست سال قدمتِ بهره‌مند از استعداد و نبوغِ فرهنگی که سرمایه‌ای شگفت و درخشان برای هر ملتی است، موجب شده است ما در صنعت سینمای جهان با داشتن سبک و گفتمانی متفاوت و خاص و به واسطه ارایه فیلم‌های فاخر و موفق در جشنواره‌های بین‌المللی، جایگاه ممتاز و سزاوار احترام کسب کنیم و تبدیل به مرجعی برای سینمای منطقه‌ای به وسعت آسیای میانه، شرق آسیا و به خصوص خاورمیانه شویم.

بی‌شک تداوم جشنواره جهانی فیلم «فجر» به عنوان باسابقه‌ترین جشنواره فیلم منطقه این فرصت بزرگ را در اختیار ایران می‌گذارد تا کماکان کانون مبادلات فرهنگی ما با ملل مختلف جهان باشد و دروازه‌های دیپلماسی و گفت‌وگو را به روی ما باز نگهدارد. تصمیم اخیر متاسفانه این فرصت را از ما دریغ خواهد کرد.

انتهای پیام

بانک صادرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا