ولایت و هدایت مسیح (ع)
مرتضی زارعی، مدرس دانشگاه در یادداشتی با عنوان «ولایت و هدایت مسیح (ع)» که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:
مهمترین وصفی که قرآن درباره عیسی علیه السلام دارد عنوان کلمةاللهی است. خداوند در قرآن عیسی(ع) را کلمه خود میخواند. [همانا ﻣﺴﻴﺢ ﻋﻴﺴﻲ ﺑﻦ ﻣﺮﻳﻢ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻩ ﺧﺪﺍ ﻭ ﻛﻠﻤﻪ ﺍﻭﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻣﺮﻳﻢ ﺍﻟﻘﺎ ﻛﺮﺩ]. (نساء ۱۷۱)
اطلاق کلمه خدا بر عیسی (ع) جایگاهی ویژه به ایشان میبخشد . کلمه در نسبت با انسانها به صوت دارای معنا که از دهان خارج میشود یا لفظ معنادار که نوشته میشود اطلاق میگردد اما درباره خداوند متعال که ابزار انسانی در کار نیست کلمه به معنایی گوهری اشاره دارد و گوهر معنای کلمه همان ظهور باطن و معنا و نیت درونی است و این حقیقت درباره خداوند متعال صادق است. خداوند با کلمه باطن و نیت پنهان خود را آشکار میکند لذا کلمه خدا بودن عیسی (ع) یعنی او سخن خدا و ابزار انتقال نیات الهی به دیگران است. در کلمه مثل اشاره و علامت و نشانها اظهار باطن و نیت محوریت دارد. همچنین خود کلمه هیچ وجود استقلالی ندارد و تمامش برای رساندن محتواست و در انتقال مفاهیم کلمه فانی در معنای خود است. کلمه غذای روح نیز هست و انسان جانش با گفتوشنود و خواندن و نوشتن و در مجموع با به کارگیری کلمات زنده است و کلمه مایه بقا و رشد روح است. با توجه به این ویژگیهای کلمه اطلاق کلمه بر حضرت مسیح (ع) این نتیجه را میدهد که ایشان که فانی در وجود حق تعالی هستند انتقال دهنده نیات الهی و رزقهای روحی به انسانها میباشند و اشتباه مسیحیّت در مقام خدایی دادن به حضرت مسیح(ع) در همین ندیدن وجه فنا و واسطگی حضرت مسیح (ع) بود.
مسیحیان کلمه خدا را که فانی در اوست و از خود هیچ ندارد به خاطر شدت اتصال وارتباط این کلمه با خداوند متعال با خود خداوند اشتباه گرفتند و چون عادت به نگاه استقلالی به پدیدهها داشتند او را مستقل دیدند و در این نگاه و در ندیدن وجه فانی بودن مسیح (ع) او را مقام خدایی بخشیدند اما اهل معرفت و توحید با درک مقام فنای حضرت مسیح (ع) با برقراری ارتباط معنوی با آن مقامِ عین ربط با خداوند جان خود را از فیوضات کلمه الهی بهرهمند میسازند. همچنین از آنجا که کلمه خدا باقیه است عیسی (ع) کلمه ماندگارخداوند در هدایت انسانهاست ونتیجه این بقاء آن است که شخصیت عیسی(ع) هدایتگر معتقدان واقعی او تا قیامت خواهد بود و خود مسیح (ع) در باطن عالم دستگیر حقیقتجویان است و ولایت باطنی دارد. چرا که او کلمه خداست و کلمه خدا برتر است و ولایت دارد [کلمه الله ﺑﺮﺗﺮ ﺍﺳﺖ](توبه /٤٠) و پیروی از عیسی (ع) لازمهاش بر خودداری از ولایت و برتری است. قرآن به این امر اشاره دارد [ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﻱ ﻋﻴﺴﻲ ﻣﻦ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻣﻰﮔﻴﺮم ﻭ ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﺧﻮﺩ ﺑﺎﻟﺎ ﻣﻰﺑﺮم…ﻭ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺗﻮ ﭘﻴﺮﻭﻱ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﺗﺎ ﺭﻭﺯ ﻗﻴﺎﻣﺖ ﺑﺮﺗﺮ ﺍﺯ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﻛﺎﻓﺮ ﺷﺪﻧﺪ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﻰﺩﻫﻢ](آل عمران / ۵۵)
در آیه نفرمود پیروان دین تو را برتر قرار میدهم بلکه به برتری پیروان خودعیسی (ع) اشاره نمود و آیه محوریت حضرت عیسی (ع) در هدایت انسانها را مطرح میکند و این که عیسی ولیّ الهی است که سالکان و حقجویان را تحت ولایت خود میگیرد و به قرب الهی میرساند و گرچه شریعت عیسی (ع) جاودانه نیست و بعد از ایشان پیامبر خاتم (ص) آمده است آن گونه که درانجیل برنابا نیز برآن بارها تصریح شده است از جمله در فصل ۱۱۲ آیه ۱۸ که میگوید (آنگاه که محمّد پیامبر پاک خدا بیاید) امّا عیسی (ع) در عرفان و اخلاق حقیقتجویان را رهبری میکند. همچنین در روایات از آمدن حضرت مسیح (ع) با حضرت مهدی (عج ) در عصر ظهور گفته شده است (طبرسی ،الإحتجاج على أهل اللجاج ، ج1،ص48) واین موضوع نیز دلالت بر ولایت باطنی و نقش هدایتگری مسیح(ع) تا زمان ظهور دارد و در ز مان ظهور ولایت مسیح (ع) مثل ولایت امام عصر (عج) آشکار میگردد وچون هدایت باطنی ایشان قبل از ظهور وجود داشته است ظاهر شدن این ولایت در عصر ظهور ممکن خواهد شد. البته ولایت حضرت عیسی در ذیل ولایت معصومین (ع) تعریف میشود ونه در عرض یا فوق آنها، لذا در زمان ظهور حضرت مسیح پشت سر امام زمان (عج) به نماز میایستد (کمال الدین”صدوق، ص ۱۶۳) واگر در اشعار عارفان عنایت ویژه به مسیح (ع) دیده میشود و مولوی می گوید تادم عیسی تو را زنده کند / همچو خویشت خوب و فرخنده کند و یا حافظ سروده است همیشه وقت تو ای عیسی صبا خوش باد / که جان حافظ دلخسته زنده شد به دمت؛ اینها ازباب توجه به ولایت عیسی (ع) در ذیل ولایت پیامبر اسلام(ص) وائمه اطهار است و اینکه برخی از خاماندیشان ناشیانه خواستهاند به خاطر این ارادتورزیها حافظ را مسیحی معرفی کنند حکایت از عدم شناخت مقام کلمةاللهی حضرت مسیح و نشناختن بزرگان اهل ولایت مثل حافظ دارد، کسی که در باره اهل بیت و امام علی (ع) می گوید:
حافظ اگر قدم زنی در ره خاندان به صدق
بدرقه رهت شود همت شحنه نجف
و درباره ولایت امام حسین (ع) میسراید:
رندان تشنه لب را آبی نمی دهد کس
گویا ولیشناسان رفتند از این ولایت
انتهای پیام