شکار کارآفرینان، فاز جدید مقابله
حسن کیارسلان در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز با عنوان «شکار کارآفرینان، فاز جدید مقابله» نوشت:
اخیراً به مطلبی مربوط به چند ماه پیش، یعنی ۳۰ شهریور ۱۴۰۰، با عنوان “ویزای کارآفرینی فرانسه” توسط “حمزه غالبی” در “پایگاه خبری تحلیلی انصاف” برخورد شد.
به نظر میرسد که ماجرا وارد فاز پیشرفتهتری شده و از جذب نخبگان به شکار کارآفرینان رسیده است. در آن مطلب سعی شده بود که از سویی کارآفرینان مستعد و موفق ایرانی را شناسایی و برای مهاجرت به فر انسه ترغیب کند و از سوی دیگر مانع از ورود مهاجرین کمخاصیتتر شود.
بعد مشخص شد که آن فرد در جای دیگری خودش گفته که در فرانسه مسئول موسسهای با مأموریت “همراهی و تسهیل کارآفرینی تازه واردها (مهاجر، پناهنده و…)” است. صحبتی از جذب نکرده بود ولی از فحوای کلامش مشخص بود که ماموریتش فراتر از “همراهی با تازه واردها” است و بیشتر به شناسایی و جذب از کشورهای هدف در منطقه ما مربوط است.
این موضوع از منظر دیگری هم جلب توجه کرد. در سال 1387 هیأتی از روسای دانشگاههای اصلی آمریکا به دعوت رئیس جمهور به ایران آمد و از جهاد دانشگاهی هم بازدید داشت. به عنوان مسئول ارتباطات بین الملل جهاد دانشگاهی، در هماهنگی جلسه و مذاکره با آن هیات شرکت داشتم.
اعضای هیات افراد مسن، جا افتاده و شناخته شده علمی و آکادمیک بودند ولی حضور یک جوان کاملاً متفاوت جالب توجه بود و بر اساس قرائن و با بررسی بیشتر به نظر میرسید که مأمور اطلاعاتی همراه هیات و نه یک رئیس دانشگاه باشد. در جستجوی اینترنتی نام ایشان به نکات جالبی برخورد شد.
از جمله سمتهای وی، مدیر اجرایی و دبیر یک بنیاد “خیریه” آمریکایی با مأموریت اعطای بورسیه با هدف تقویت توان ملی در زمینههای سیاستگزاری علوم و آموزش و ارتقاء روابط بین المللی و همچنین رئیس شورای ارتش رستگاری (Salvation Army) در یکی از ایالات آمریکا بود. کسانی که در تاریخ استعمار مطالعاتی دارند با این نهاد مسیحی آشنا هستند.
بر خلاف سایر اعضای هیات که بحثهای موضوعی علمی و پژوهشی با ما داشتند، این شخص اصرار عجیبی بر ارتباط مستقیم با نخبگان جهاد داشت و از لزوم حضور و جذب بیشتر دانشمندان ایرانی و جهاد در آمریکا، آشنایی و نشر فرهنگ آمریکایی، تلطیف روابط از طریق دانشگاهها و سپس سرایت به سیاستمداران صحبت میکرد.
البته رفتار آن فرد عجیب نیست. به عنوان یک مأمور در حال انجام وظیفه خود بود. با جذب نخبگان هم توان ملی کشور خود را بالا میبرد و هم توان ملی دشمن مفروض، یعنی ما، را کاهش میداد.
حتی اینکه بعضی ایرانیان شناسنامهای در خدمت دولتها و سرویسهای اطلاعاتی متخاصم در آیند هم عجیب نیست.
جای سؤال از میزان حساسیت رسانهها در رساندن این پیامها و میزان حساسیت مسئولان کشور و نظام اطلاعاتی و امنیتی در این زمینه است.
و صد البته، تاکید بر این مساله نافی آن نیست که باید دنبال ریشههای سرخوردگی و مهاجرت نخبگان و درمان آن بود، و این که متاسفانه فساد، تبعیض، ناشایسته سالاری، رانت و … کم نداریم.
ماجرای ما مانند بدن ضعیف و نا ایمنی است که در معرض ویروسها و میکربهای موذی قرار دارد. درست است که راه حل اساسی عبارت از واکسیناسیون، تقویت و ایمن سازی است، ولی تا رسیدن به آن مرحله باید منافذ ورود میکروبها را هم سد کرد.
در فوتبال به بعضی مسابقات “6 امتیازی” میگویند. یعنی هدف از مسابقه علاوه بر کسب سه امتیاز، محروم کردن حریف از سه امتیاز نیز هست. این در خصوص جذب نخبگان سایر کشورها هم مناسبت دارد، ولی در شکار کارآفرینان، ضریبها افزایش مییابد. مثلاً اگر یک کارآفرین باعث اشتغال مفید 10 نفر میشود، میتوان این مسابقه را “60 امتیازی” تلقی نمود.
انتهای پیام