عماد باقی: پیشاپیش حوادث حرکت کنید تا بکتاشها بمانند
عمادالدین باقی، حقوقدان و فعال حقوق بشر در روزنامهی شرق نوشت: سه شنبه ۲۱ دی۱۴۰۰ در همان ساعاتی که در دادگاه انقلاب محاکمه می شدم و بخشی از پرسش و پاسخ ها مربوط به فعالیت های حقوق بشری بود و از قضا در گفتگوها چند بار ذکر خیری از انجمن دفاع از حقوق زندانیان و انجمن پاسداران حق حیات شد «بخشنامه سازمان زندانها در رابطه با حقوق زندانیان» منتشر شد و پس از خروج از دادگاه آن را در رسانه ها و مشخصا در ایسنا دیدم. چند روز پس از درگذشت بکتاش آبتین و موج رنجش و اعتراضی که برانگیخته شد این بیانیه صادر شد. بدون شک کسی چون نگارنده که سالهاست دغدغه اصلی اش حقوق زندانیان و محکومان به اعدام است از این خبر خشنود خواهد شد. هرچند دیر هنگام اما از همین جا هم اگر به این بخشنامه عمل شود جلوی فجایع بیشتری گرفته خواهد شد. اگر در گذشته هم به قوانین و مقررات مصوب عمل می شد بسیاری از وقایع تلخ و دردناک رخ نمی دادند.
با توجه به اینکه مصایبی که برای مجتهد عالیقدر شادروان احمد قابل، دکتر علیرضا رجایی و نویسنده گرانقدر بکتاش آبتین و تعداد زیاد دیگری از زندانیان به وجود آمده است ناشی از تاخیر در اعزام برای درمان بود در بند اول بخشنامه یاد شده به مسئولین زندانها این اجازه داده شده که در شرایط حاد و اورژانسی، معطل اجازه واحد قضایی نشده بلکه ابتدا متهم به مراکز درمانی داخل یا خارج از زندان جهت مراقبت و نگه داریهای پزشکی فرستاده شده و در حین یا پس از آن، وضعیت وی به مقام قضایی اطلاع داده شود. همچنین مسئولان زندان موظف به نظارت بر عملکرد رفتار ضابطین با زندانیان و صورتجلسه و گزارش نمودن موارد خلاف (نظیر استخفاف متهم، ضرب و جرح، بستن چشم یا سر و صورت متهم و…) شده اند.
بند دیگر این بخشنامه که جزو مبسوط ترین و جامع ترین بخش های آن است به موضوع رعایت کرامت انسانی متهمان و محکومان داخل زندان پرداخته و هر گونه شکنجه یا رفتار غیر انسانی و تحقیرآمیز و هر گونه تبعیض ناروا و اعمال سلایق شخصی و خودسرانه بر پایه نژاد، جنس، زبان، مذهب، باورهای سیاسی و یا تمکن مالی، ممنوع کرده است.
«ممنوعیت تندخویی، دستنبند و پابند و کوتاه کردن موی سر و صورت» از دیگر فرازهای بخشنامه است که ماجرای دستبند و پابند به امید کوکبی، دانشمند جوان زندانی و بکتاش آبتین و چندین نفر دیگر از زندانیان را در ایام بستری در بیمارستان به یاد می آورد. ضمنا تصریح شده که: ارتکاب رفتارهای سوء از قبیل تندخویی ، رفتار و گفتار موهن و هر گونه آزار و شکنجه روانی و جسمی زندانیان و متهمان بازداشتی، مطلقاً ممنوع بوده و موجب پیگرد انضباطی، انتظامی و کیفری خواهد بود.
بند تسهیلات ویژه برای زندانیان زن، زنان باردار، مادران و اقلیت های دینی و نیز لزوم تمهید برای ملاقات زندانی با اعضای خانواده خود به صورت خصوصی و هفتگی و نیز ملاقات زندانی با وکیل هم از بندهای بسیار مهم بخشنامه است. از دیگر فرازهای بخشنامه ممنوعیت اجبار استفاده از پوشش چادر برای زنان؛ تسهیلات برای متهمین سیاسی و مطبوعاتی است. این ابلاغیه تسهیلاتی برای بانوان و محکومان جرایم سیاسی و مطبوعاتی قائل شده و تصریح کرده است: در موارد اعزام به خارج از زندان، الزام زنان به استفاده از چادر و یا الزام متهمان جرایم سیاسی و مطبوعاتی، متهمان جرایم مالی (حقوقی) و افراد زیر هجده سال تمام شمسی به پوشیدن لباس متحدالشکل زندان، ممنوع است. این بخشنامه زندان انفرادی را برای زنان باردار و مادران همراه فرزند و تسهیلات برای متهمان جرایم سیاسی به کلی ممنوع کرده است.
درباره حقوق متهمان در بند انفرادی یا حین جداسازی آنان نیز تصریح شده که جدا سازیها به علت ارتکاب تخلف و با وجود قراینی دال بر وجود حالت خطرناک (با رعایت ضوابط مفصلی که در متن ابلاغیه آمده) در مرحله اول حداکثر ۱۰ روز و در مرحله دوم حداکثر ۱۵ روز باشد ضمن آنکه لازم است زندانی در این شرایط نیز به صورت روزانه از ملاقات با پزشک یا مسؤل بهداری، استحمام، کتاب خوانی، مشاوره روانشناس یا روحانی مؤسسه و همچنین از هواخوری (حداقل یک ساعت در روز) بهره مند باشد.
این بخشنامه درباره دوره گذراندن محکومیت است اما موضوع زندانیانی چون بکتاش آبتین دو بخش دارد. «محکومیت» و «حبس». بخش اصلی تر و مقدم بر زندان این است که چرا فردی بخاطر کنش هایی هرچند از نظر سیاسی مخالف با حکومت باید محکوم به زندان انهم 5سال حبس شود؟ قضاتی که این احکام تکان دهنده را صادر می کنند اگر یک هفته زندان تحمل می کردند معنای اعداد را بهتر درک می کردند و می فهمیدند 5سال یعنی یک عمر ولی سال هاست برای صدها نفر به همین سادگی احکام سنگین صادر می کنند. بخش دوم درباره دوره حبس است که بخشنامه دیروز ناظر به آن است. درباره بخش نخست همین جا از فرصت استفاده کرده و از مسئولان قضایی می خواهم مناسبت عفوهای سالیانه22 بهمن را بهانه کنند و از همین امروز دهها تن از کنشگران سیاسی و مدنی را از زندان آزاد کنند.
در اینکه صدور بخشنامه یاد شده حرکتی ارزشمند و بایسته است تردیدی نیست. اشکال این است که چرا دیر هنگام؟ چرا در این کشور به جای آنکه پیشاپیش حوادث حرکت کنند همواره دنبالهرو حوادث شده اند؟ چرا همیشه نوشداروی پس از مرگ سهراب می دهند؟ آیا اگر به فریاد و فغان فعالان حقوق بشر که دلسوزانه و بدون رفتارهای اپوزیسیونی، شبانه روز ایرادات و اشکالات را گوشزد کرده و راهکار دادند شنیده می شد و پیش از این چنین دستوراتی صادر و کنترلها انجام میشد بیش از اینکه بکتاش ها از بین بروند و این همه عواطف مردم جریحه دار و کشور آسیب ببیند زودتر چنین اتفاق خجسته ای نمی افتاد؟
از همین موضوع می خواهم استفاده کنم به فرصت را غنیمت بشماریم و باز تاکید کنم که آقایان مسیر گذشته را متوقف کنید و اجازه ندهید بیش از این هزینه آزمون خطا به ملت و کشور تحمیل شود، اجازه ندهید بیش از این هزینه پنبه در گوش کردن ها را بپردازیم، اجازه ندهید بکتاشهای دیگری از بین بروند آنگاه این دستورالعمل ها و کنترلهای ارزشمند مقرر شود.
انتهای پیام