جبار آذین ممنوعالقلم شده است؟!
ایرنا، خبرگزاری دولت، نوشت: «جمعه شب در بخش ویژه مراسم اختتامیه جشنواره مردمی فیلم عمار، آیین پاسداشت مسعود جعفری جوزانی، نویسنده، کارگردان و فیلمساز باسابقه کشورمان و خالق آثاری مانند سریال ماندگار در چشم باد برگزار شد. جوزانی نیز در این مراسم با بیان اینکه اینکه ممنوع القلم کردن اهل دل کار خوبی نیست، گفت که چرا نمیگذارید جبار آذین حرفش را بزنید، چرا یک فرد تحصیل کرده نباید حق بیان اعتقادات خود را داشته باشد.
برای بررسی ماجرای ممنوع القلمی جبار آذین به سراغ این منتقد سینما رفتیم و درباره اظهارات مسعود جعفری جوزانی گفت: مسعود جعفری جوزانی میخواست تذکری داشته باشد به کسانی که اهل عدل و انصاف نیستند و به جای فرهنگ به منافع شخصی فکر میکنند. من میگویم در حوزه فرهنگ و هنر باید عدالت حاکم باشد. ولی برخی با کلمه عدالت مشکل دارند. پایههای اصلی اکثر هنرهای جمعی مسائل اقتصادی است. وقتی اقتصاد سینما بیمار است، فرهنگ هم دچار بیماری میشود. وقتی من این چیزها را مینویسم به بعضیها برمیخورد.
جبار آذین در پاسخ به این سوال که ماجرای ممنوع القلم شدنش چیست؟ گفت: در ماههای قبل مرتب از جاهای مختلف در فضای مجازی هک میشدم و صفحاتم در تلگرام و اینستاگرام بسته میشد. به تدریج فهمیدم از یک جایی این اتفاق میافتد. افرادی هم زنگ میزدند و تهدید میکردند که قلمت را غلاف کن و این چیزها را ننویس. بعضیها هم شماره حساب می خواستند.
وی افزود: در مجامع فرهنگی که صحبت میکردم همیشه به من تذکر میدادند که تند صحبت نکن در حالی که من حق را میگویم و بیاحترامی نمی کنم.
این منتقد سینما درباره مطالب گفته شده در مراسم اختتامیه جشنواره عمار نیز توضیح داد: آقای جعفری جوزانی هنرمندی است که مطالب من را پیگیری میکند. من یک بار مطلبی نوشتم که چرا شرایط را برای اهالی قلم میبندند تا نتوانند حرفها و درد دلهایشان را مطرح کنند. ایشان با من تماس گرفت و پرسید قصه چیست. من جواب دادم روزی من در کلی نشریه مطلب مینوشتم. آنها زنگ می زدند و از من مطلب می گرفتند. ولی من چون عدالتخواهانه مینویسم چند وقتی است کسی با من تماس نمیگیرد. معلوم است که از یک جایی گفتهاند از آذین مطلب نگیرید. این حرف من گوشه ذهن آقای جعفری جوزانی بود و جمعه شب در اختتامیه بیان کرد».
انتهای پیام
انصاف نیوز عزیز سلام
بنده اساسا با ممنوع القلم کردن اهالی قلم و هر آزاد اندیشی مخالفم ولی نقدی بر یک قسمت از بیانات ” آقای جعفری جوزانی “دارم و آن اینکه : “چرا یک فرد تحصیل کرده نباید حق بیان اعتقادات خود را داشته باشد ” (از متن بالا )
چرا می آیید مردم را از همدیگر جدا می کنید و بدعت گذاری می کنید آیا یک فرد تحصیل نکرده حق بیان دیدگاهش را ندارد ؟ یا نکند خدای نکرد باعث وهن جامعه است اگر بیسوادی نظر دهد ؟!!!
هیتلر فوق لیسانس و یا دکترا نداشت ولی طی 6 سال از 1933 تا 1939 اقتصاد و زیر ساختهای کشور آلمان را به گونه ای دگرگون کرد که حیرت همگان را برانگیخت و تاریخ نیز از آن به نیکی یاد می کند ( به تصمیمات حوزه ی جنگی اش وارد نمیشوم) ، زمانی در آلمان پیش از صدارت آدولف هیتلر برای خوردن یک ساندویچ کالباس بدون خیارشور باید چندین میلیارد مارک می دادند و مارک پول ملی آلمان آنقدر بی ارزش شده بود که آنرا درون بخاری ها می سوزاندند ، اما پیشوای آلمان نازی آدولف هیتلر شرایط را به گونه ای تغییر داد که حیرت جهانیان را حتی امروزه در قرن 21 برانگیخته است . از این نمونه ها در تاریخ فراوان داریم .
چرا از تاریخ مثال زدم برای اینکه تا زمانی که باسواد و بیسواد یا بهتر بگویم جامعه تحصیلکرده و جامعه عقب مانده و دور مانده از موهبت تحصیل در کنار یکدیگر ننشسته و به یک فهم مشترک درباره حقوقشان نرسند اینگونه ممنوع القلم کردن ها ادامه دارد .
مرحوم دکتر مصدق پیشوای نهضت ملّی شدن صنعت نفت ایران دکترای حقوق داشت اما هیچگاه از همنشینی و همکلامی با اشخاص بزرگی چون مرحوم شمشیری (صاحب چلوکباب شمشیری بازار تهران و از یاری کنندگان صدیق ملّی شدن نفت و مرحوم دکتر مصدق) دست بر نداشت و همان شد که مرحوم شمشیری بیشترین اوراق قرضه ملی را خرید و به دولت ملی دکتر مصدق اعتماد کرد و یاری رساند .یا مرحوم دکتر محمد قریب که یکی دیگر از نمونه های بارز است اماچرا ؟ چون به آن فهم مشترک درباب حقوقشان دست یافته بودند و آن شخص محروم از موهبت تحصیل را غیرخودی و فاقد حق نپنداشتند .
ولی جامعه امروز ایران در یک تاریکی و بهت وحشتناک و تاریخی به سر می برد که غیر از همت خود ما مردم برای گذار تاریخی از این شرایط و عنایت خداوند متعال و تلاش اهل علم در یاری رساندن به مردم مظلوم ایران چاره دیگری نمی بینم .
اسلام و همه ادیان با محدودیت قلم و اساسا با محدودیت آزادی در اندیشه و بیان مخالف هستند کما اینکه می بینید خداوند متعال یک سوره بنام قلم آفریده و می فرماید :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
ن ۚ وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ﴿١﴾
به نام خدا که رحمتش بیاندازه است و مهربانیاش همیشگی
نون ، سوگند به قلم و آنچه می نویسند، (۱
قلم آقای آذین را کسانی ممنوع کردند که مبلغان دین اسلام هستند .
در حکومت شاه سابق ، صادق هدایت ها ،جلال آل احمدها ، شهید مطهری ها ، شهید باهنرها ، شهید بهشتی ها ، علامه طباطبایی ها و نهایتا احمد کسروی ها قلم میزدند و کسی مانعشان نشد و آزادی بیان آنان را مخدوش نکرد می دانید چرا ؟ چون در آن زمان روحانیت ناظر بر حکومت بود نه حاکم بر حکومت ، باز در دل این نظارت افراطی هایی بیرون آمدند و با رای و فتوای خودشان کسروی را اعدام کردند و امروز فرزندان همان افراطی ها از کتاب تاریخ کسروی بهره می برند!!!!
سخن بسیار است ولی هیچگاه راضی به پراکنده کردن و طبقه سازی فرهنگی در جامعه نشوید که بسیار خطرناک است .