به یاد «آقا سیروس»
فارس نوشت: «برای کسانی که از نزدیک سیروس فوتبال بندرانزلی را ندیدهاند تا مجذوب لبخندهای دلنشین و مرام بینظیرش شوند، درک اینکه چرا او پسازاینهمه مدت از ذهن و یاد مردم این دیار نرفته کار آسانی نباشد.
مردی که تا زمانی که حضور داشت عشق دوران نوجوانی و جوانی مردمان دیارش بود و وقتیکه رفت اسطوره بیبدیل آنها (حتی آنهایی که سالها پس از پر کشیدنش پا به این دنیا نهادند) شد.
آری امروز زادروز مرد از یاد نرفتنی فوتبال گیلان و ایران، کاپیتان پیشین تیم ملی مرحوم سیروس قایقران است، مردی که ستاره کاغذی نبود تا نامش بعد اتمام زمان دوران فوتبالش از خاطرات برود بلکه در قلب تمام گیلانیها و مردم انزلی خواهد ماند تا وقتیکه یک ملوانی زنده باشد.
شخصی که نهفقط به خاطر بازیهای زیبایش برای ملوان و تیم ملی، بلکه به خاطر مرام و معرفتش در خاطرات ماندگار شد، درست مثل آقا تختی، اما این بار در فوتبال که سالهاست پهلوانی در زرقوبرق و هیاهوهایش از یادها رفته ست.
در روزگاری که یک عده تازه به دوران رسیده سعی دارند با راه انداختن دعواهای بچگانه و به جان هم انداختن مردم دو شهر نامی برای خود دستوپا کنند، نام و عکسشان در رسانهها منتشر شود، سیروس قایقران نماد اتحاد و همدلی بین گیلکها بود و بهترین رفیقش در اردوهای تیم ملی یک رشتی بود که در اردوهای تیم ملی با هم به زبان گیلکی صحبت میکردند و پشتهم درمیآمدند، اما حالا چه شده که اینهمه عشق تبدیل به کینه و نفرت تبدیل شده است.
یک عده میخواهند با تفرقه از آب گلآلود ماهی بگیرند، البته تا حدود زیادی هم موفق به این کارشدهاند، در دهههای گذشته استان گیلان دو تیم در سطح اول فوتبال ایران داشت و یک تیم از رشت و یک تیم از انزلی، اما این حسادتها و تفرقهها باعث نابودی و سقوط تیمهای این دو شهر از لیگ برتر شد و سالهاست که دست پا میزنیم تا به جایگاه اصلیمان بازگردیم، این بازگشت ممکن نخواهد بود تا زمانی که رفاقت و اتحاد در سراسر فوتبال استان گیلان وجود داشته باشد.
محمد پنجعلی یک از دوستان همبازیهای مرحوم قایقران با درباره شخصیت وی گفته بود که اگر بخواهم مرحوم قایقران را در یک جمله تعریف کنم باید بگویم که او پسری با حجب و حیا بود و رفیقبازی او زبانزد همه بازیکنان تیم ملی بود.
به گفته پنجعلی سیروس بچه مردمی بود که خودش را از مردم میدانست و هیچگاه خودش را از آنها جدا نمیدانست، مرحوم قایقران از ساکتترین و بیحاشیهترین فوتبالیستهای تاریخ فوتبال ایران بود.
مجید نامجو مطلق بازیکن اسبق، استقلال، پرسپولیس و کشاورز تهران با اشاره به شخصیت مرحوم قایقران میگوید که سالهای زیادی در کنار مرحوم قایقران فوتبال بازی کردم، او ازنظر فنی استثنای فوتبال ما بود و قابلیتهای بسیار زیادی داشت اما اگر بخواهم ازنظر اخلاقی به ایشان اشاره کنم باید بگویم که سیروس از بامعرفتترین فوتبالیستهایی بود که من دیدهام.
علی پروین، سیروس قایقران را یکی از بهترین شاگردانش دانسته و گفته که سیروس بچه با حجب و حیایی بود و هرچه به او میگفتیم سرش را بالا نمیکرد و جواب به کسی نمیداد، امثال سیروس در فوتبال ما کم بودند. البته غفور جهانی که همبازی خود من هم بود ازنظر اخلاقی شباهت زیادی به سیروس داشت.
مجتبی محرمی نیز از سیروس قایقران به عنوان یکی از نوابغ و نوادر فوتبال ایران یاد میکند و میگوید «سیروس از بامعرفتترین فوتبالیستهایی بود که من دیدم، سیروس یک انسان بهتماممعنا بود و من حدود ۱۰ سال در کنار او بازی کردم و شیرینترین خاطره فوتبالی من هم همراه با مرحوم قایقران رقم خورد چراکه در بازیهای آسیایی پکن در سال ۹۰ میلادی با پاس من یک گل فوقالعاده زد و با همان گل کره جنوبی را بردیم و به فینال رفتیم که درنهایت قهرمان شدیم.»
جواد زرینچه نیز با اشاره به اخلاق اسطوره گیلانی فوتبال کشور این گونه سخن میگوید«درباره قایقران باید بگویم که اگر بخواهم او را خیلی کوتاه و مختصر معرفی کنم میگویم او مرد اخلاق فوتبال بود و با آنکه یکی از بزرگترین بازیکنان فوتبال بود اما رابطهاش با مردم را قطع نمیکرد.
زرینچه به حضور پنج ساله خود در تیم ملی در کنار مرحوم قایقران اشاره میکند و میگوید که قایقران را یکی از دوستداشتنیهای تیم ملی میدانستم که بسیار با ادب بود و به کسی بیاحترامی نمیکرد و باور کنید همه دوست داشتند با او صحبت کنند چراکه بسیار خوشبرخورد و دوستداشتنی بود و هر بازیکن جوانی که به تیم ملی میآمد قایقران او را کمک میکرد.
سیروس تشت آذر هم با انتشار عکسی به همراه مرحوم قایقران در صفحه شخصیاش نوشت: عکسی زیرخاکی از اردوی تیم کشاورز در بوداپست مجارستان که در کنار زندهیاد سیروس قایقران و فریدون برقی عزیز بودیم.
همبازی قدیمی مرحوم قایقران با اشاره به شخصیت اسطوره فوتبال گیلان نوشته که سیروس آبای به معنای واقعی یک مرد بهتماممعنا بود، بامعرفت، صداقت، دوستداشتنی و تکرار نشدنی، جایش همیشه در فوتبال ایران خالی است.
بخشی از زندگی فوتبالی آقا سیروس
سیروس قایقران از همان ابتدای کودکی به فوتبال در زمینهای خاکی کلویر روی آورد و بااستعداد درخشانش، به عضویت تیم فوتبال منتخب آموزشگاهها درآمد.
وی در ۱۶ سالگی، در سال ۱۳۵۶ موفق شد بهعنوان یکی از مهرههای اصلی در تیمهای نوجوانان و جوانان ملوان استعدادهای خود را به نمایش بگذارد و با مهارتهای منحصربهفردش، ملوان را به رتبه قهرمانی باشگاههای گیلان رساند.
وی در سالهای ۵۷ تا ۶۳ افتخارات زیادی را برای ملوان و گیلان به ارمغان آورد، مانند دو گلی که به پرسپولیس زد و یا گل زیبایی که وارد دروازه تیم منتخب مازندران کرد.
سیروس در سال ۱۳۶۳ به تیم ملی دعوت شد و در سال ۶۶ تنها فوتبالیست شهرستانی بود که پرویز دهداری بازوبند کاپیتانی تیم ملی ایران را به بازوان او بست.
در سال ۶۷، در جام ملتهای آسیا در قطر، تیم ملی ایران با رهبری سیروس به مقام سومی دست یافت و در سال ۶۹ تیم ایران را با گلهای زیبایش پس از ۲۰ سال به قهرمانی در بازیهای آسیایی پکن رساند.
قایقران پس از حضور در تیم ملوان و استقلال بندرانزلی، به الاتحاد قطر (الغرافه قطر فعلی) پیوست و بعد از مدتی بازی در قطر، مجدداً به تیم اول خود ملوان پیوست و این تیم را قهرمان جام حذفی و راهی مسابقات آسیایی کرد.
سیروس در سال ۷۲ بهعنوان بازیکن و سپس مربی به تیم کشاورز تهران پیوست و نتایج قابلتوجهی با این تیم به دست آورد. وی سپس به تیم دسته دومی مسعود هرمزگان پیوست و مدتی در آنجا مشغول به مربیگری شد.
در سالهای ۷۶ و ۷۷ سیروس بارها تمایل خود را برای بازگشت به ملوان بهعنوان بازیکن یا مربی اعلام کرد اما در اوایل سال ۷۷ که وی برای تعطیلات نوروز همراه خانوادهاش به انزلی آمده بود، در بازگشت و درحالیکه همراه فرزند، همسر و برادر همسرش در اتومبیل رنوی خود عازم تهران بود، در حوالی امامزاده هاشم با کامیون خاور تصادف کرد که منجر به فوت وی و فرزندش، راستین شد، پسری که متولد ششم فروردین ۱۳۶۹ بود.
قایقران ۴۳ بازی، رسمی برای تیم ملی انجام داد که در ۲۱ بازی کاپیتان تیم ملی بود و ۱۴ گل برای تیم ملی به ثمر رساند. بهترین آنها به تیم کرهجنوبی در نیمه نهایی بازیهای آسیایی ۱۹۹۰ پکن بود. اولین بازی ملی را در ۳۰ دیماه ۱۳۶۳ برابر یوگسلاوی و آخرین بازی ملی را در ۲۶ فروردین ۱۳۷۲ برابر بوسنی انجام داد. اولین کاپیتانی تیم ملی را در ۱۱ آذر ۱۳۶۷ برابر قطر به عهده گرفت».
انتهای پیام