بازخوانی دیدار عباس عبدی و باری روزن در پاریس
گزارش وبسایت «تاریخ ایرانی» دربارهی دیدار عباس عبدی و باری روزن، از دیپلماتهای گروگان گرفتهشده در ماجرای اشغال سفارت آمریکا که در سال ۸۹ منتشر شده را در ادامه میخوانید:
در جستوجو میان نامهای گروگانهای آمریکایی که در سال 1359 پس از 444 روز اقامت اجباری در ایران در پی امضای بیانیه الجزایر به کشورشان بازگشتند، برخی نامها بیش از دیگران به گوش ایرانیان آشنا هستند. یکی از این افراد باری روزن، افسر مطبوعاتی سفارت آمریکا در زمان گروگانگیری است.
روزن 19 سال پس از آن ماجرا با یکی از گروگانگیران خود دیدار کرد. دیداری که هرچند در رسانههای جهانی بازتاب داشت و در فضایی شفاف برگزار شد اما برای طرف ایرانی ماجرا تبعات خوبی به همراه نیاورد. طرف ایرانی کسی نبود جز عباس عبدی؛ دانشآموخته دانشگاه صنعتی امیرکبیر که در آبان 1358 به همراه گروهی از دانشجویان دانشگاههای تهران با شعار مرگ بر آمریکا از دیوار سفارت آمریکا در تهران بالا رفتند و انقلاب دوم را رقم زدند.
دیدار عبدی و روزن در شرایط خاصی برگزار شد. 18 سال پس از قطع روابط ایران و آمریکا در حالی که هنوز دیوار بلندی از بی اعتمادی میان دو کشور وجود داشت، در ایران دولتی بر سر کار آمد که در عرصه دیپلماسی شعار تنشزدایی را سرلوحه خود قرار داده بود. محمد خاتمی، رییس دولت هفتم در گفتوگو با رسانههای داخلی و خارجی پیوسته بر گسترش روابط با کشورهای دیگر تاکید میکرد و حامیان وی که خود علاقهمند بودند به عنوان «اصلاحطلبان» شناخته شوند، در آن سالها این سیاست را پیگیری میکردند.
رسانههای بینالمللی هم که از روی کار آمدن “میانه روها” در تهران استقبال کرده بودند، همه منتظر بودند تا ببینند دولت تنشزدا میخواهد با گره کور دیپلماسی ایران یعنی «رابطه با آمریکا» چگونه روبرو شود. سفر خاتمی به ایالات متحده و نیز گفتوگویی که با کریستین امانپور خبرنگار شبکه سیانان داشت، امیدها را برای گشودن راهی تازه در روابط ایران و آمریکا بیشتر کرد. اما در این میان گروههای دیگری نیز دست به کار شدند تا شاید از این فضا استفاده کنند و به گفته جان لیمبرت، دیپلمات سابق و از گروگانهای سفارت آمریکا «شبح گروگانگیری» را از فراز سر دو کشور محو کنند.
اینچنین بود که روز جمعه 9 مردادماه سال 1377 به دعوت حسین عالیخانی* جلسهای در پاریس برگزار شد تا در آن عباس عبدی و باری روزن از گذشته و آینده روابط ایران و آمریکا سخن بگویند. این برنامه در مقر سازمان آموزشی و تربیتی سازمان ملل متحد – یونسکو- ، با همکاری این سازمان و به مدیریت اریک رولو دیپلمات فرانسوی، سهامدار مجله لوموند ترتیب داده شد.
همان زمان روزن و عبدی در گفتوگو با مجله «تایم» گفته بودند که ایده برگزاری این نشست پس از آن تقویت شد که محمد خاتمی و بیل کلینتون رییسان جمهور وقت ایران و آمریکا هر یک به نحوی درباره گسترش مبادلات فرهنگی میان دو ملت سخن گفتند و به آن تمایل نشان دادند. طراحان این جلسه، پس از برگزاری کنفرانسی با عنوان «اسلام سیاسی و غرب» از سوی «بنیاد گفتوگوی جهانی» در قبرس به این صرافت افتادند که برای اجرای ایده گفتوگو میان افراد میانهرو در ایران و آمریکا از باری روزن و عباس عبدی دعوت کنند. عبدی و روزن وقتی به عنوان مدعو پای به نشست پاریس گذاشتند، با گذشت حدود دو دهه هنوز هم در دو قطب متفاوت فکری قرار داشتند. با این حال آنها به عنوان دو طرف ماجرای گروگانگیری در سال 58، این شانس را داشتند که با گذر از گذشته، به آینده روابط کشورهایشان کمک کنند.
باری روزن اولین بار در سال 1967 به عنوان عضو ارتش صلح به ایران آمد. او سه سال بعد تحصیلات تکمیلی خود در رشته «فرهنگ ایرانی» را در دانشگاه کلمبیا پی گرفت، سپس به تهران آمد و به عنوان وابسته مطبوعاتی سفارت آمریکا آغاز به کار کرد. کمتر از یکسال بعد از آنکه روزن در سفارت مشغول به کار شد، در چهارم نوامبر 1979 دانشجویان پیرو خط امام سفارت آمریکا در تهران را اشغال کردند و او و همکارانش را 444 روز به گروگان گرفتند. عبدی یکی از این دانشجویان بود. وی 19 سال بعد وقتی در مقابل روزن نشست، روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی بود که سابقه 11 ماه زندان را در کارنامه داشت. عبدی در آن زمان به عنوان عضو بزرگترین حزب حامی رییسجمهور وقت (خاتمی) چهرهای اصلاحطلب شناخته میشد که قرار است نماد سیاست تنشزدایی دولت جدید باشد.
اریک رولو، بانی این جلسه در گفتوگویی که آن زمان با بیبیسی داشت، درباره اولین برخورد عبدی و روزن با یکدیگر میگوید: «اولین برخورد آنها زمانی بود که پیش از نشست در هتلی واقع در پاریس به یکدیگر معرفی شدند. آنها حدود یک دقیقه در سکوت به یکدیگر نگاه کردند.» شاید این سکوت و نگاهها برای آن بود که این دو نفر یکدیگر را به یاد بیاورند اما آنطور که بعدها عبدی در جلسه مطرح کرد او به طور شخصی هیچ خاطره مشخصی از باری روزن در ذهن ندارد.
هرچند در آن زمان بسیاری از افراد برای کمک به عادیسازی روابط میان ایران و آمریکا فعالیت میکردند اما برگزاری این نشست چندان هم بدون مانع نبود. ابتدا قرار بر این بود که این نشست در لندن برگزار شود اما به دلیل عدم صدور ویزا برای عبدی این نشست به پاریس منتقل شد. همزمان با گفتوگوی عبدی و روزن در داخل مقر یونسکو، برخی مخالفان نیز بیرون از محل برگزاری نشست تظاهرات کردند. اکثر این افراد وابسته به سازمانهای سیاسی مخالف دولت ایران بودند که عبدی را تروریست خطاب میکردند.
در سالن کنفرانس فضا آرامتر بود اما با این حال تداوم جو «بیاعتمادی» هنوز هم در رفتار دو طرف به چشم میخورد. اسکات مکلئود، نویسنده مجله تایم در گزارشی که همان زمان از این نشست منتشر کرد نوشته است: «باری روزن هرچند هنوز هم آنچنان که میگوید ایران را دوست دارد اما به زمانی بیشتر احتیاج دارد تا بتواند بر نگرانیهای ناشی از ماجرای گروگانگیری فائق بیاید. این موضوعی بود که در رفتارهای او نسبت به عبدی به چشم میآمد. مثل زمانی که عبدی با آسودگی آماده میشد تا با وی دست بدهد اما روزن از انجام این کار اکراه داشت. روزن امیدوار بود که دیدار و گفتوگو با عبدی بتواند پرونده آن 444 روز را در ذهنش ببندد و بار دیگر او را به کشوری که هنوز هم با وجود مصیبت گروگانگیری دوستش دارد، نزدیک کند.»
نشست پاریس در چنین شرایطی برگزار شد و باری روزن در این نشست با اشاره به نگرانیهایی که درباره شرکت در چنین جلسهای داشته، گفت که «من از روی سادگی و عدم اطلاع از شرایط ایران به این نشست نیامدهام و از آنچه گذشت دلخوری ندارم اما فکر میکنم مهم است که ما از احساسات یکدیگر در آن زمان مطلع شویم.» عبدی هم با بیان اینکه “بسیار خوشحالم که اکنون پس از دو دهه کدورت و دشمنی، امکان آن فراهم آمده است که فارغ از احساسات کینهتوزانه، بتوانیم به نقد و تحلیل گذشته روابط ایران و آمریکا بپردازیم و به اندازهگیری سهم عوامل به وجود آورنده وقایع گذشته و تأثیر آنها بر شرایط کنون و آینده بپردازیم”، تاکید کرد: «گفتوگو درباره گذشته روابط ایران و آمریکا، خارج از حوزه رسمی و سیاسی میان دو دولت، میتواند در محیطی علمی و آرام، میان اهل فکر دو ملت انجام شود. من به سهم خودم سعی میکنم در این جایگاه وقایع گذشته را بیطرفانه تحلیل و بررسی کنم و مطمئن هستم که آقای روزن هم در این کوشش موفق خواهد شود. در کنار این واقعیت حضور ما دو نفر جنبه سمبلیک گفتوگو را تقویت میکند، و زمینهساز گفتوگوهای علمی و انسانی بیشتری را فراهم خواهد کرد.»
عبدی برخلاف آنچه بعدها از سوی مخالفانش در ایران با عنوان «تجدیدنظرطلبی» از آن یاد شد، به هیچ عنوان در این نشست تلاش نکرد تا از آنچه در سال 58 و 59 رخ داده بود عذرخواهی کند، بلکه وی بیشتر تلاش کرد زمینههای شکلگیری واقعه را توضیح دهد و تاکید کند که برای رسیدن به آینده باید از گذشته عبور کرد.
وی در این نشست با بیان تاریخچهای از اتفاقات پیشآمده در روابط ایران و آمریکا پیش و پس از انقلاب گفت: «آنچه را که باید در اینجا بگویم این است که با توجه به احساسات آن موقع مردم ایران علیه شاه و شناختی که از رابطه شاه و آمریکا داشتند، تصرف سفارت آمریکا، مسالمتآمیزترین و کمهزینهترین اقدامی بود که علیه ایالات متحده در ایران انجام شد و اگر آن واقعه رخ نمیداد، دیر یا زود گروههای دیگری به صورت مسلحانه به آنجا حمله میکردند و کمترین نتیجهاش قتل تعداد زیادی آمریکایی بود.»
روزن در این نشست گفت: «فارغ از آنچه در رسانهها مطرح میشود و آنچه طی این دو دهه درباره گروگانگیرها مطرح شده من، او (عبدی) را تنها به عنوان فردی میشناسم که به صدمه دیدن زندگی شخصی عدهای بیگناه کمک کرده است. نکتهای که باید به آن اشاره کنم این است که ما برای بخشیدن و فراموش کردن چیزی اینجا نیستیم. من شخصاً برای این به اینجا آمدم که برگ گروگانگیری 444 روزه را در تاریخ ورق بزنیم و برگی تازه را در روابط ایران و آمریکا بنویسیم.»
سخنان عبدی در این نشست درباره مخالفت مردم با شاه و حمایت آمریکا از وی همداستانی روزن را در پی داشت. روزن با وجود اینکه اقدام دانشجویان در تسخیر سفارت را همچنان «عبور از مرزهای اخلاقی و خطرناک» میدانست، اما در عین حال با شکایت ایران در مورد حمایت آمریکا از رژیم سرکوبگر شاه ابراز همدردی کرد و گفت: «این یک پرسش اخلاقی است که آمریکاییها با آن روبرو هستند.» وی با اشاره به مواضع کشورش در حمایت از محمدرضا شاه گفت: «این طبیعی بود که به نظر ما آمریکاییها، شاه در راستای ثبات در منطقه نقش مهمی ایفا میکرد اما میپذیرم که ما باید توجه و حساسیت بیشتری نسبت به دیگر اتفاقاتی که در ایران میافتاد نشان میدادیم. چه در زمینه نقض حقوق بشر و چه در زمینه رشد سیاسی.»
گفتوگوی عبدی و روزن هرچند نشان داد هنوز هم هیچکدام از طرفین نمیخواهند به صورت کامل مسئولیت اشتباه را بپذیرند اما توانست اندکی از فضای سنگین میان گروگانها و گروگانگیران سفارت آمریکا در تهران را فروبریزد. عبدی و روزن در پایان این نشست هر دو به آینده روابط ایران و آمریکا امیدوارتر شده بودند.
عبدی در پایان سخنان خود در این نشست چنین به موضوع اشاره میکند: «اکنون گذشتهها گذشته است. ما برای ساختن آینده کوشش میکنیم، آینده نیز قطعاً در گرو اراده ماست. این درست است که نباید خود را به گذشته محدود کنیم، ولی نگاه منصفانه و عادلانه به گذشته میتواند چراغ راه آینده باشد. برای برداشتن این دیوار بلند بیاعتمادی ابتدا باید تصمیم گرفت، سپس برای تخریب آن اقدام عملی کرد. از نظر من به عنوان یک ناظر بیرونی سیاست، گام اول برای اجرای چنین سیاستی، اضافه نکردن ردیفهای دیگر بر این دیوار است، و این امر مستلزم تشنجزدایی از روابط دو کشور است… من معتقدم که این جلسه فارغ از روابط رسمی و دیپلماتیک، محل مناسبی برای کالبدشکافی روابط نیم قرن اخیر ایران و ایالات متحده است و قطعاً چنین کالبدشکافی به اصلاح درک ما از آنچه گذشته است، کمک میکند و این امر ما را در ساختن آیندهای امیدبخش و به دور از تحقیر و سلطه میان دو ملت، تواناتر میسازد.»
به گفته اریک رولو، بانی نشست پاریس، دیدار عبدی و روزن با امیدواری طرفین تمام شد. امیدواری به اینکه گفتوگوهای اینچنینی درکی متقابل میان دو طرف ایجاد میکند و برگی دردناک از تاریخ دو کشور را ورق میزند. با این حال دیداری که پس از آن لوموند درباره آن نوشت: «آشتی گروگان و گروگانگیر، باید اصلاحات سیاسی ایران را باور کرد.» در آینده، دو طرف ماجرا بهویژه عبدی را، با انتقاداتی در کشورهایشان مواجه کرد. از آن جمله مخالفان دولت محمد خاتمی بودند که عبدی را به دلیل دیدار با باری روزن به عدول از مواضع انقلابی متهم کردند و او را «انقلابی پشیمان» لقب دادند.
سه دهه بعد از بحران گروگانگیری در سفارت آمریکا، هنوز هم روابط ایران و آمریکا تیره و تار است. شاید بتوان گفت دیدار عبدی و روزن آنچنان که دو طرف امیدوار بودند نتوانست به بهبود روابط دو ملت ایران و آمریکا کمکی کند، چرا که به نظر میرسد درها هنوز بر همان پاشنههای قبلی میچرخد و اشباح همچنان بر فراز تهران و واشنگتن در پروازند.
- حسین عالیخانی، که نامش به عنوان دعوتکننده عباس عبدی و باری روزن به نشست پاریس مطرح است، یک تاجر ایرانی مقیم قبرس است. وی در سال 2006، در جریان دادگاهی توانست حکم دریافت 500 میلیون دلار غرامت از ایالات متحده آمریکا را دریافت کند که احتمال مصادره ساختمان سفارت آمریکا در تهران مطرح شد. نشریه «کریسیتین ساینس مانیتور» روز 4 دسامبر 2006 گزارش مفصلی در این باره منتشر کرد. در این گزارش آمده بود: «بیم ﺁن می رود که آمریکا سفارت خود در تهران را از دست بدهد. یک تاجر ایرانی از مأموران گمرک آمریکا شکایت کرده است و دادگاهی در تهران، حسین عالیخانی را به مبلغی بیش از 500 میلیون دلار ذیحق خوانده است. آمریکا 10 روز وقت دارد که این مبلغ را بپردازد و یا معادل ﺁن از داراییهایی که در ایران دارد، پرداخت شود. مهمترین دارایی آمریکا در ایران سفارتخانه او است. عالیخانی، تاجر ایرانی که مقیم قبرس است، ارزش این ساختمان را 120 میلیون دلار برﺁورد میکند. در سال 1992، عالیخانی 105 روز را در زندان آمریکا گذراند. او در باهاماس، بخاطر نقض تحریم لیبی از سوی آمریکا دستگیر شده بود. او میگوید: تحریم آمریکا، در خارج از مرزهای این کشور معتبر نیست. حکومت باهاماس عصبانی است و کنگره آمریکا از ماجرای عالیخانی بهت زده است. عالیخانی میگوید هنوز تصمیم نگرفته است هرگاه سفارت به او داده شود، با ﺁن چه خواهد کرد. ممکن است ﺁن را به مدرسه، دانشگاه و یا باغی عمومی تبدیل کند. آمریکا میگوید: بنا بر کنوانسیون وین درباره روابط دیپلماتیک، سفارتخانه و دیگر بناهای خاص فعالیتهای دیپلماتیک یک کشور در کشور دیگر، از هرگونه دادرسی مصون هستند. اما عالیخانی میگوید: آمریکا کنوانسیون وین را با تصویب قانون ضد تروریسم نقض کرده است. بنابراین قانون، کشورهایی، که وزارت خارجه آمریکا ﺁنها را در فهرست کشورهای حامی تروریست قرار داده است، از مصونیت برخوردار نیستند و دادگاههای آمریکا بخاطر عملیات تروریستی بر ضد آمریکا، میتوانند ﺁنها را تحت تعقیب قرار دهند. از ﺁن زمان به بعد، دادگاههای آمریکا زیاندیدگان از تروریسم را بر صدها میلیون دلار غرامت ذیحق دانسته است. حال به چه حقی آمریکا میگوید بنا بر کنوانسیون وین، سفارتخانه آمریکا و دیگر داراییهایش در ایران، مصون از دادرسی هستند؟ ماجرای عالیخانی از سال 1990 شروع میشود. او میخواست از فلوریدا کمپانی قطعات یدکی ژنراتور برق، به مبلغ 1.6میلیون دلار بخرد. او بنا داشت این قطعات را از راه ﺁلمان برای استفاده شرکت نفت لیبی، به این کشور بفرستد. شرکت اعلام کرد این قطعات را نمیتواند به او بفروشد زیرا لیبی بخاطر حمایت از تروریسم، تحریم شده است. عالیخانی نیز از معامله منصرف شد. با وجود این، شرکت او را به اداره گمرک معرفی کرد و کار به توقیف عالیخانی کشید. عالیخانی میگوید: بهمدت 30 روز، در چند هتل فلوریدا مورد بازجویی قرار گرفت. شبها در رختخواب نیز آرام و قرار نداشت. بعد او را به زندانی در میامی بردند. عالیخانی مدتی را در زندان گذراند و به جریمه محکوم شد. وی جریمه را پرداخت و ﺁزاد گردید.» عالیخانی همچنین از مخالفان سرسخت تحریم ایران و فعالان حامی بهبود روابط میان ایران و آمریکا است. وی در همین زمینه مقالات گوناگونی منتشر کرده است که بخشی از آنها در کتاب «تحریم ایران، شکست یک سیاست» به ترجمه محمد تقینژاد که توسط دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی منتشر شده، قابل دسترسی است.
منابع:
1- ایران و آمریکا؛ گروگان گذشته / عباس عبدی / سایت آینده
2- آیا میتوان ایران را بخشید؟ / اسکات مک لئود / مجله تایم
3- تهران بهدنبال حل و فصل مساله سفارت / گزارش بیبیسی از دیدار عبدی و روزن
تاریخ ایرانی در مطلب دیگری که در سال ۹۰ منتشر کرده است، دربارهی این دیدار نوشت:
«۳۲ سال گذشته اما هنوز هم کشمکشها پیرامون درستی یا نادرستی روایتها، استدلالها و در یک کلام «قضاوت» درباره آنچه در ۱۳ آبان ۵۸ اتفاق افتاد، ادامه دارد. گفتوشنود کم نبوده در این سالها، چه در میان ایرانیان و چه در میان غربیها. برخی هنوز هم حرکت دانشجویان مسلمان پیرو خط امام در آبان ۵۸ را میستایند و آن را پاسخی طبیعی و ناگزیر به سیاستهای استعماری ایالات متحده طی ربع قرن پس از کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ میدانند؛ برخی دیگر اگر با همین نظر همراه باشند دستکم تداوم طولانی مدت گروگانگیری را اشتباه میدانند. محسن میردامادی، از طراحان تسخیر سفارت آمریکا نیز در گفتوگویی که چند روز پیش منتشر شد، انتشار اسناد سفارت علیه برخی چهرههای سیاسی را اشتباه دانسته و برخی به طور کلی موضوع را از اساس نفی کرده و اشغال سفارت را بر اساس موازین بینالمللی رد میکنند.
در این میان برخی نیز در پی عذرخواهی هستند، گروهی از آمریکا میخواهند به خاطر اقداماتش طی تاریخ روابط دو کشور عذرخواهی کند و برخی نیز از دانشجویان پیرو خط امام میخواهند به خاطر اقدامشان پوزش بطلبند. با این حال وقتی باری روزن، گروگان سابق و وابسته مطبوعاتی سفارت امریکا در دوران تسخیر، مدعی عذرخواهی عباس عبدی یکی از دانشجویان پیرو خط امام میشود، عبدی این موضوع را عاری از حقیقت دانسته و تکذیب میکند.
باری روزن و عباس عبدی اولین افراد از میان گروگانگیران و گروگانهای ماجرای تسخیر بودند که چند سال قبل در کنار هم قرار گرفتند تا با مروری بر آنچه در فاصله ۱۳ آبان ۵۸ تا ۳۰ دی ۱۳۵۹ اتفاق افتاد، به واکاوی موضوع بپردازند. جمعه ۹ مردادماه سال ۱۳۷۷ جلسهای در پاریس برگزار شد تا در آن عباس عبدی و باری روزن از گذشته و آینده روابط ایران و آمریکا سخن بگویند. این برنامه در مقر سازمان یونسکو، با همکاری این سازمان و به مدیریت اریک رولو دیپلمات فرانسوی و سهامدار مجله لوموند ترتیب داده شد.
باری روزن ۱۳ سال پس از این دیدار در گفتوگو با تاریخ ایرانی، اظهار داشت: «من سال ۱۹۹۸ در پاریس با یکی از دانشجویان رده بالای خط امام ملاقات کردم. او عباس عبدی بود. هنگامی که کارهای بسیاری بود که ما میتوانستیم با هم انجام دهیم او از من، همسرم و دخترم که در آن دیدار همراه من بودند، عذرخواهی کرد. او گفت وقتی به عقب نگاه میکند، گروگانگیری را اشتباه میپندارد و متاسف بود که بخشی از آن است. بله، آقای عبدی حقیقتا یک انسان است.»
روزن در حالی مدعی عذرخواهی عبدی شده که خود وی در نشست پاریس تاکید کرده بود: «ما برای بخشیدن و فراموش کردن چیزی اینجا نیستیم. من شخصاً برای این به اینجا آمدم که برگ گروگانگیری ۴۴۴ روزه را در تاریخ ورق بزنیم و برگی تازه را در روابط ایران و آمریکا بنویسیم.»
عباس عبدی هم که بعدها به خاطر شرکت در این جلسه ملامت و به تجدیدنظرطلبی متهم شد، در سخنان خود در دیدار با روزن، بیآنکه اثری از پشیمانی داشته باشد، با دفاع از ماجرای تسخیر به زمینههای وقوع آن اشاره کرد و گفته بود: «آنچه را که باید در اینجا بگویم این است که با توجه به احساسات آن موقع مردم ایران علیه شاه و شناختی که از رابطه شاه و آمریکا داشتند، تصرف سفارت آمریکا، مسالمتآمیزترین و کمهزینهترین اقدامی بود که علیه ایالات متحده در ایران انجام شد و اگر آن واقعه رخ نمیداد، دیر یا زود گروههای دیگری به صورت مسلحانه به آنجا حمله میکردند و کمترین نتیجهاش قتل تعداد زیادی آمریکایی بود.»
حال عباس عبدی در پاسخ کوتاهی که در پی انتشار گفتوگوی باری روزن به تاریخ ایرانی ارسال کرده، ادعای «عذرخواهی» خود را عاری از حقیقت دانسته است. عبدی نوشته است: «متاسفانه آقای روزن مرتکب اشتباهی جدی شده است زیرا هیچگونه عذرخواهی در میان نبوده است، آنچه عقیدهام بود را در سخنرانی خود در مقر یونسکو گفتم و متذکر شدم که مساله اصلا میان اشخاص نیست همچنان که در جبهه جنگ هم هیچ کدام از سربازان دو طرف از یکدیگر عذرخواهی نمیکنند. به همین دلیل هم من در جایگاهی نیستم که موضوع را (اعم از درست یا غلط بودن اینگونه اقدامات) شخصی تلقی کنم تا بر اساس آن عذرخواهی شود همچنان که آقای روزن هم علیرغم اقرار روشن به اشتباه بودن رفتار دولتش نسبت به مردم ایران که در این گفتوگو هم تکرار شده است، خود را موظف به عذرخواهی نمیداند و نباید هم بداند. مشکل این نیست که انجام عذرخواهی کار خوبی است و اگر به کسی حتی به دروغ انتساب دادند اشکالی ندارد، مشکل این است که چنین کاری انجام نشده و اگر هم میشد ماهیت جریان را از طرف گوینده تغییر میداد و نوعی حقانیت برای طرف مقابل ایجاد میکرد و حتی تبعات حقوقی هم دارد. بنابراین مساله به نحوی که از طرف آقای روزن طرح شده عاری از حقیقت است.»
همانطور که دانشجوی سابق پیرو خط امام میگوید در جریان نشست پاریس هیچجا سخنی از عذرخواهی به میان نیامده است و روند جلسه نیز چنین چیزی را نشان نمیدهد. با این حال گروگان سابق ۳ دهه پس از ماجرای تسخیر، با تاثیری که دیدار با عبدی بر او گذاشته، با احترام از دانشجوی گروگانگیر یاد کرده و برای او آرزوی سلامتی میکند: «من خیلی راجع به او فکر میکنم و امیدوارم زندگی برای او بیش از این سخت نشود.» داستان گروگان و گروگانگیر به فصل دیگری رسیده که فراتر از عذرخواهی ادعایی یا تکذیب شده است؛ گروگان نگران گروگانگیر است».
انتهای پیام