خرید تور تابستان

بیانیه مشاوران میرحسین و کارمندان نخست‌وزیری در آستانه چهارهزارمین روز حصر او

قربان بهزادیان‌نژاد، سیدعلیرضا بهشتی‌شیرازی، سیدعلیرضا حسینی‌بهشتی، سیدمحمدرضا حسینی‌بهشتی، اردشیر امیرارجمند، علی عرب‌مازار‌یزدی، ابوالفضل فاتح و فرشاد مؤمنی، مشاوران میرحسین موسوی در آستانه‌ی چهارهزارمین روز حصر او بیانیه‌ای صادر کردند.

آنها در این بیانیه ضمن تاکید بر ضرورت رفع حصر و ابراز عقیده‌ی خود درباره‌ی مسایل پیش آمده، نوشته‌اند: اینک زمانه سامان‌دادن به خانه است تا اهلش در آن آسودگی را تجربه کنند، از چرخه فلاکت و برطرف کردن نیازهای روزمره برهند و فرصتی برای رشد کمالات انسانی خود بیابند تا در پی آن، موجب برانگیختن تحسین مستضعفان سراسر دنیا شوند و آنان را به چاره‌اندیشی برای رهایی از توسعه‌نایافتگی خویش وادارند. آیا جز این می‌توان به پیشبرد اهداف بلند انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ و شهدای گرانقدر آن اندیشید؟

به گزارش انصاف نیوز به نقل از سایت کلمه، متن این بیانیه در پی می‌آید:

به‌نام خدای عدالت‌گستر

در آستانه چهارهزارمین روز حصری غیرقانونی، غیراخلاقی و ظالمانه قرار داریم؛ چهارهزار روز حبس خانگی سه سرمایه ملی‌ و چهره شناخته‌شده این انقلاب و آب و خاک. غیرقانونی‌اش می‌دانیم چون بر پایه حکم هیچ دادگاه قانونی و عادلانه‌ای نیست؛ غیراخلاقی‌اش می‌دانیم چون حق دفاع از خود در مقابل هجمه تبلیغاتی یک‌سویه از آنان سلب شده؛ و ظالمانه‌اش می‌دانیم چون به انجام فعلی فرمان داده شده که بیش از آن که محصوران را آماج ستم قرار دهد، ظلمی آشکار بر اراده یک ملت است.

درخواست رفع حصر، درخواستی برای احقاق حقوق شخصی نیست؛ محصوران را روحی بس بلندتر از آن است که در دیوارهای خانه‌ای در بند بماند یا تمنایی شخصی داشته باشند. تداوم تراژدی بن‌بست اختر و بن‌بست ۱۱۰، نشانه بن‌بست سیاسی و حقوقی یک حاکمیت است. حصر محصوران، حصر یک ملت: محرومیت از حق تعیین سرنوشت؛ و چه ظلمی بالاتر از این می‌توان بر یک ملت روا داشت؟ حاصل حصر منتقدان مشفق، که بیش از یک دهه قبل با بصیرتی بی‌نظیر نسبت به وقوع وضعیت اسفبار کنونی کشور هشدار دادند و متأسفانه لجوجانه مورد توجه قرار نگرفت، سرزمینی است که نابسامانی جای‌جای آن را در بر گرفته و مردمانی که زیر بار تلاش برای زنده ماندن، از نفس افتاده‌اند. حصر و حذف منتقدان مشفق، راه را برای تاخت و تاز چاپلوسانی باز کرده و می‌کند که جبران ناشایستگی‌های خود را در تملق و ابراز وفاداری به هر قیمت جستجو می‌کنند.

این تجربه‌ای است که در این آب و خاک، سلطنت خودشیفتگانی که خود را محبوب‌ترین حاکمان سیاسی دنیا تصور می‌کردند، به شاهراه زوال و دره انهدام رهنمون ساخت. منتقدان دلسوز، حتی اگر انتقادهایشان به مذاق صاحبان قدرت خوش نیاید، چراغ فروزنده‌ای است که به‌کار اصلاح شیوه‌های غلط حکمرانی می‌آید، تصمیم‌گیرندگان را از اتخاذ تصمیماتی شتابزده و نسنجیده باز می‌دارد، و آنان را به تأمل و آینده‌نگری دعوت می‌کند. از همین روست که اقتدار یک نظام سیاسی را نه به بنیه نظامی و اندازه و ابعاد زرادخانه‌های آن و نه در پیمان‌های بلندمدت با قدرت‌های جهانی، که در بهره‌مندی از پشتوانه مردمش و حضور آگاهانه و مسئولانه یکایک شهروندانش باید جست.

رفع حصر، صرف برداشتن محدودیت‌های غیرعادلانه‌ای که بر زندگی شخصی چند نفر تحمیل شده نیست، بلکه پیامی است به شهروندان که حقوق‌شان زین پس محترم شناخته خواهد شد، و به جهان، که تحریم‌های ظالمانه‌ای که بر علیه مردمی مظلوم وضع شود، در هیچ جا به ثمر نخواهد نشست. اگر به‌ حق، خواستار رفع بی‌قید و شرط و کامل تحریم‌هایی هستیم که زندگی یکایک ما را تلخ کرده است، رفع بی‌قید و شرط و تمام‌عیار حصر منتخبان همین مردم نیز به حق است. اگر اعمال فشارهای اقتصادی که دامنه‌اش به نقض حقوق مرتبط با بهزیستی انسان‌ها از جمله برخورداری از حق بهداشت و درمان کشیده شده است مایه مباهات سیاست‌پیشگان نظام‌های قدرتمند جهان نمی‌شود، تداوم یکی از طولانی‌ترین حصرهای سیاسی تاریخ این مرز و بوم نیز افتخاری برای آمران و عاملان آن به ارمغان نخواهد آورد. رفع حصر نه حل یک مسئله شخصی، بلکه نشانه‌ای است که می‌تواند به گره‌گشایی از یک معضل ملی بینجامد: شکاف عمیق بی‌اعتمادی میان حاکمان و شهروندان، که باعث سلب امید از صندوق‌های رأی و پشت کردن به شرکت فعالانه اکثریت مردم در انتخابات و کاهش سرمایه اجتماعی شده؛ احساس بی‌ثباتی و عدم اطمینان به آینده که باعث فرار سرمایه‌های اقتصادی از میدان سرمایه‌گذاری‌های معطوف به رشد اقتصاد ملی شده؛ و نومیدی نسبت به داشتن یک زندگی آبرومندانه که باعث کناره‌گیری یا مهاجرت کرورکرور سرمایه‌های انسانی این آب و خاک شده است. و کدام کشور را سراغ می‌توان کرد که بدون سرمایه‌های اجتماعی، اقتصادی و انسانی، خواب پیشرفت ببیند؟

حاکمان خود نیز اعتراف دارند که بازسازی اعتماد از دست‌رفته مردم، بر هر کار دیگری اولویت دارد. ما خود را در غم همه مظلومان عالم شریک می‌دانیم، اما دیگر حنای ترفندهای تبلیغاتی فتنه‌گر خواندن منتقدان مشفق توسط کسانی که خود آغازگر فتنه بوده‌اند، تشبث به اقدامات نمایشی منتهی به اقتصاد صدقه‌ای که جز رشد نقدینگی و افزایش نرخ تورم ارمغانی در پی ندارد، ‌و در این حال سر دادن داعیه نجات مستضعفان جهان در حالی که بر لشکر زباله‌گردها و کارتن‌خواب‌های وطنی روز به روز افزوده می‌شود، رنگ باخته است.

اینک، زمانه سامان‌دادن به خانه است تا اهلش در آن آسودگی را تجربه کنند، از چرخه فلاکت و برطرف کردن نیازهای روزمره برهند و فرصتی برای رشد کمالات انسانی خود بیابند تا در پی آن، موجب برانگیختن تحسین مستضعفان سراسر دنیا شوند و آنان را به چاره‌اندیشی برای رهایی از توسعه‌نایافتگی خویش وادارند. آیا جز این می‌توان به پیشبرد اهداف بلند انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ و شهدای گرانقدر آن اندیشید؟ مردم این کشور بیش از هر چیز به امید نیاز دارند، اما نه امیدی واهی: نه تن دادن به وعده‌های تحقق‌نایافتنی بی‌پایه و اساس تبلیغاتی بسیاری از دولتمردان، نه افتادن در دام افسوس بر گذشته‌هایی خیالی که تصویری بزک‌کرده از دیکتاتوری گذشته تحویل‌شان دهد، نه انگشت اتهام به سوی یکدیگر نشانه رفتن و آتش خصومت میان اقشار و اصناف مردم برافروختن برای طفره رفتن از تعهد و مسئولیت جمعی، نه طمع به کمک بیگانگان کردن، و نه چشم‌انتظار معجزه‌ای از سوی آفریدگار مدیر و مدبر (که پیامبر درونی (عقل) و پیامبر بیرونی (وحی) را ارزانی‌مان کرده تا سرنوشت خویش را به دست خویش تغییر دهیم) ماندن، هیچکدام درمان دردی نیست که این سرزمین نیک‌بنیاد را به همه‌گیری خود مبتلا کرده است. اینک، زمان اصلاح بنیادین و ساختاری این نابسامانی است؛ کوششی فراگیر که سخت نیازمند به فراگیرترین اجماع ممکن میان مردمان این سرزمین است.


روز خداحافظی مهندس موسوی با همکاران دفتر؛ از باغبان‌ها و خدماتی‌ها تا محافظین و مسئولین و کادر دفتر

همچنین جمعی از کارمندان دفتر آخرین نخست‌وزیر ایران در آستانه ۴هزارمین روز حصر او پیامی مشترک منتشر کردند که در پی می‌آید:

بنام خدا

امروز مصادف است با چهارهزارمین روز زندان خانگی سرکار خانم دکتر زهرا رهنورد، آقای مهندس میر حسین موسوی و جناب حجت الاسلام مهدی کروبی، که هر سه از شخصیت‌های بزرگ و از روحانیون و روشنفکران مبارز با سابقه و شناخته شده در جامعه ما و نزد افکار عمومی دنیا هستند. مدیران ارشد چهار دهه گذشته کشورمان و بلکه همه مردم ایران و آنهایی که از دور و نزدیک کمترین آشنایی و معاشرت با این بزرگواران داشته‌اند، بر صداقت آنان گواهی می‌دهند و به یاد دارند چه خدمات ارزشمند تاریخی و به یاد ماندنی در دوران هشت سال جنگ و بعد از آن برای این کشور انجام داده‌اند. سیاستمدارانی مومن، مردمی، و‌طن‌دوست و خیرخواه که تنها آرزویشان عزت و سربلندی ملت کشورمان بوده و هست. درسال ۱۳۸۸ نیز به خاطر همین صفات ارزشمندشان بود که استوار و قاطع پای حفظ حقوق ملت و ارزش‌های اسلامی و ملی و میهنی ایستادند.

امروز چهارهزارمین روز زندان غیرقانونی وغیرشرعی (حصر خانگی) و ظالمانه‌ای است که در سده‌های اخیر این مرز و بوم، طولانی‌ترین مدت حصر خانگی است و به هیچ وجه زیبنده کشورمان نیست. داشتن شخصیت‌هایی چنین خوشنام از افتخارات و سرمایه‌های عظیم فکری و عقبه دانش مدیریت هر کشوری است. متاسفانه علی رغم نیاز شدید کشور به وجود این بزرگواران در سالهای اخیر و عدم دسترسی به چنین سرمایه‌های مهم فکری و مدیریتی، عدم دسترسی به آنها  باعث چه خسارت‌های هنگفت و غیرقابل جبرانی به کشور که نشده است. نه تنها حاکمان قدرشان را نمی‌دانند، بلکه اصرار به ادامه زندان خانگی آنها دارند، و از این راه بزرگترین ضربه را به آبروی کشور در منظر جهانی و ملت ایران وارد کرده‌اند.

ملت خوب کشورمان هزینه‌های بسیار هنگفتی بابت این وضعیت پرداخت کردند، با این که به خوبی می‌دانند اینان انسان‌هایی آزاده، شریف، فداکار، فرهیخته، صادق، و خیرخواه مردم و کشور هستند. آدمی از این همه بی‌توجهی وکوتاهی متعجب و حیرت‌زده می‌شود! چه بلایی باید سر ملت و کشور بیاید تا عده‌ای از خواب غفلت بیدار شوند؟ چرا در این همه سال با این که شناخت خوبی از مواضع سیاسی شفاف و حسن نیت این سه بزرگوار دارید، هیچگونه اقدامی برای رفع حصر خانگی آنها نمی‌کنید؟ حال که امروز حاکمیت تصمیم گرفته برای رفع مشکلات کنونی جامعه با کشورهای خارجی وارد گفتگو شود، آیا بهتر نیست اول این مشکل مهم داخلی را برطرف کند؟ قطعاً و یقیناً اولویت اول حاکمیت باید وحدت داخلی باشد. زمان تغییر اگر در سیاست خارجی فرا رسیده است، مسلماً در سیاست داخلی نیز فرا رسیده است. آزادی این بزرگواران از حصر، می‌تواند بخشی از زخم‌هایی که بر پیکر این ملت خانه کرده است را التیام بخشد. از همین روست که خواستار رفع هر چه سریع‌تر و بی‌قید و شرط و کامل حصر محصوران عزیزمان هستیم.

جمعی از کارمندان دفتر نخست وزیر

۱- احمد آقاجان‌پور ۲- ابراهیم حبیبی ۳- محسن کشاورز ۴- ناصر یوسفی ۵- رضا کنگرلو ۶- ناصر مرزبان ۷-محمد علی بخشی  ۸- مسعود فهیم پور ۹- احد ترابی ۱۰- حسن عشقی ۱۱-سیدکاظم محمدی ۱۲-محسن رضایی ۱۳-علی پایدار مطلق ۱۴- علی امینی ۱۵- حمزه هوشنگ ۱۶-حسین تاجیک (فرزند علی) ۱۷-محسن عباسی ۱۸-محمدجعفر رسولی‌مقام ۱۹- محمد مقصود ۲۰-مجید یزدی ۲۱- صفر لک ۲۲-عبدالرضا عزیزی ۲۳-سید محمود افصح حسینی

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

پیام

  1. … خداوند انسانها را آزاد آفریده و سلب آزادی افراد خداوند را به خشم می آورد .

    امیرالمومنین علی بن ابیطالب علیه السلام خطاب به مالک اشتر در ابتدای فرمان فرمودند :

    ای مالک اسلام منادی آزادی و مساوات است و عموم مسلمانان باید از این ندای آسمانی برخوردار گردند .

    5
    1
  2. حصر مشکلی رو حل نمیکنه. ازنظر حقوقی هیچ وجاهتی ندارد. اگر کسی متهم است برایش دادگاه تشکیل بدید اگر نه حصر هیچ وجاهت حقوقی ندارد. نظام یاد گرفته که از مسائل استخوان برای گلوی خودش استفاده کند و این یعنی خودزنی. مثل تابوی مذاکره با آمریکا که بعنوان یک مشکل لاینحل غامض باقی مانده

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا