آیا اصلاحطلبان شانس بازگشت به صحنه ریاستجمهوری را دارند؟
سینا درتاج، انصاف نیوز: پس انتخابات ریاست جمهوری اخیر در ایران و رد صلاحیت کاندیداهای اصلاح طلب و مشارکت کمتر مردم در انتخابات و نتیجتا شکست سنگین کاندیدای مورد حمایت بخشی از اصلاحطبان، بسیاری از تحلیلگران داخل و خارج از کشور سخن از مرگ جریان اصلاحات در ایران میگویند.
در ۲۰ سال گذشته ۶ بار انتخابات ریاست جمهوری برگزار شده که سهم اصلاح طلبان ۳ پیروزی و سهم اصولگرایان ۳ پیروزی بوده. اما همواره این گمان میرود که اصلاحطلبها بخشی از پایگاه رأی خود را با قانع کردن نیروهایی بهدست آوردهاند که اساساً خود را ملزم به شرکت در انتخابات نمیدانند و در صورت احساس لزوم یا خطر و غیره در انتخابات شرکت میکنند و درواقع در پایگاه رأی گروه خاصی قرار نمیگیرند.
رقیب اصلاحطلبان، اصولگراها نیز نقطه قوت اصلاحطلبها را استفاده از این پایگاه رأی میدانند که به گفته آنها اصلاحطلبها میتوانند با استفاده از گفتمان خود و … این افراد را قانع به رأی دادن به کاندیدایشان بکنند. اما این افراد چند درصد از جامعه هستند و آیا پایگاه ثابتی برای اصلاحطلبها باقیمانده است که بتواند با اجماع آرا با این دسته از افراد در انتخاباتهای آینده شانس مجددی برای اصلاحطلبها ایجاد کنند؟
در نمودار زیر درصدی از کل واجدین شرایط هر انتخابات که به نمایندهی مورد حمایت اصلاحطلبها (خط سبز) و یا اصولگراها (خط قرمز) رأی دادهاست را مشاهده میکنید. فرض بر این است که اصلاحطلبها توانستهاند در ۴ انتخابات افرادی که در حالت طبیعی رای نمیدهند را به پایگاه رأی خود اضافه کنند: انتخاباتهای سالهای ۸۰، ۸۸، ۹۲ و ۹۶. با محاسبهی تعداد افرادی که در این ۴ انتخابات نیز رأی ندادهاند، میتوان شمار افرادی را تخمین زد که تحت هیچ شرایطی به پایگاه اصلاحطلبان اضافه نمیشوند و همچنین به شمار افرادی رسید که امکان ملحق شدن به پایگاه رأی اصلاحطلبان را دارا هستند. حال اگر تعداد این افراد را به تعداد رأی اصلاح طلبان در هر سال اضافه کنیم به عددی میرسیم که میتواند نشاندهندهی تمامی پتانسیل اصلاحطلبان برای انتخابات ریاستجمهوری باشد. شما این افراد نیز با خط بنفش رنگ نشان داده شدهاست.
با بررسی این پتانسیل نهایی، و مقایسهی آن با میزان آرا در انتخاباتهای مختلف نتایج جالبی به دست میآید. مثلاً این نمودار نشان میدهد که در انتخابات ۱۳۸۰ اصلاحطلبان بدون استفاده از رایدهندگان بیرون پایگاه خود در انتخابات پیروز شدند. همچنین این نمودار نشان میدهد که در دور دوم انتخابات سال ۱۳۸۴، اصلاحطلبان در صورت استفاده از این پنانسیل میتوانستند شانس پیروزی داشتهباشند. اما طبق این نمودار، در انتخابات اخیر، اصلاح طلبان حتی با استفاده از نیروهای خارج از پایگاه رأی خود نیز شانس پیروزی در انتخابات را نداشتند. درواقع در انتخابات اخیر، اصلاحطلبها پایگاه اصلی رای خود را نیز از دست دادهاند.
طبق این ارقام تعداد رایدهندههای اصلی اصلاحطلبها در دو انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۴ و ۱۴۰۰ کاهش داشته که این کاهش برای مورد اخیر بسیار بزرگتر بوده و حدود ۴۰ درصد کاهش را نشان میدهد. با این اوصاف اصلاحطلبها اگر بتوانند به هر نحوی افرادی که دیگر تصمیم بر رأی دادن ندارند را به سبد رأی خود اضافه کنند، همچنان با مشکلی جدیتر روبهرو هستند و آن پایگاه رأی سنتی آنهاست که حالا ۴۰ درصد کوچکتر شده. در نهایت احتمال رأی آوری اصلاحطلب ها به تصمیم مردم برای شرکت یا عدم شرکت در انتخابات بستگی دارد و این مردم هستند که تصمیم خواهند گرفت که آیا فضای رقابت انتخابات را برای پایگاه سنتی اصولگراها خالی بگذراند و نظارهگر وعدهها و عملکرد این گروه باشند.
انتهای پیام
پرچم اصلاح طلبی در زمین نمی ماند اینبار کسی این پرچم را بر میدارد که تا کنون … سمتی نداشته است و هیچگونه دزدی و فسادی در کارنامه اش نداشته باشد
سرنا را از ته مینوازی، این بسته به نظام است که تصمیم بگیرد مردم در انتخابات شرکت کنند یا نکنند. در دوره اخیر کار را بجایی رساندند که خود اصلاح طلبان نیر از صحنه خارج شده باشند . براین اساس اشاره به آمار بدون توجه به شرایطی که نظام حاکم میکند، بی معنی است.
هر روز ما جنبه مردمی حکومت رو بیشتر قربانی جنبه فردی می بینیم. این یعنی حق تعیین سرنوشت از مردم به غیر اونها منتقل شده و مسئولان که طبق قانون اساسی نماینده مردم در تحقق خواستهاشون با انتخابات مردم باید باشند، مانع مردم در تحقق خواسته هاشون از طریق ممانعت در انتخابشون بوسیله حذف افراد ممکن الانتخاب از سوی مردم هستند .