آقای وزیر! پیش از استخدام طلاب، معلمان حمایتی را دریابید
رضا سلطانزاده، مدیرمسئول هفتهنامهی آئینه یزد در یادداشتی با عنوان «آقای وزیر پیش از استخدام طلاب، معلمان حمایتی را دریابید» نوشت:
در چند ماه اخیر بعد از معرفی وزیران پیشنهادی وزارت آموزش و پرورش از طرف سیدابراهیم رئیسی به مجلس شورای اسلامی و عدم رأی اعتماد نمایندگان به نفر اول و دوم و سخنان موافق و مخالف که در صحن علنی مجلس درباره آنان گفته شد، با کمال تأسف بعضی از نمایندگان مطالب اغراقآمیزی در دفاع از اولین وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش مطرح نمودند. پس از معرفی نفر سوم که اکنون با رأی نمایندگان به سمت وزیر آموزش و پرورش انتخاب شده است در این ستون مقالههایی با عنوان «عدم آشنایی رئیسی با آموزش و پرورش و بیان اغراقآمیز جعفر راستی» مورخ 10/6/1400 و «آموزش و پرورش و یادآوری چند نکته به رئیسجمهور و کاندیدای وزارت» مورخ 3/9/1400 درج و نشر گردید. در حال حاضر به نظر میرسد که مقامات آموزش و پرورش ازجمله در پی استخدام طلبههایی در سمت معلمی میباشند و بعضی از فعالان سیاسی و سایتها به عنوان موافق یا مخالف بهکارگیری طلاب در آموزش و پرورش اظهاراتی نمودهاند.
نگارنده وظیفه میداند برای چندمینبار از بیش از 30 هزار نفری که طی سالیان متمادی بهنام معلم در دولت جمهوری اسلامی ایران با انواع مشکلات روبرو هستند و برای گذران زندگی رنج فراوان میبرند، حقوق و مزایای ناچیزی دریافت مینمایند نکاتی را به وزیر جدید آموزش و پرورش یادآوری و اعلام نماید: در این برهه مناسبترین تصمیم میتواند این باشد که با درخواست مدیران وزارت آموزش و پرورش و با همراهی و همگامی مقامات ارشد اجرایی استانها و مساعدت نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی تعیین تکلیف و در نهایت موضوع استخدام معلمان خرید خدمات آموزشی و حقالتدریسی را در اولویت قرار دهند. تعدادی از رسانهها از طرح استخدام طلبهها استقبال کردند و بعضی از نویسندگان و سایتها طی مقالاتی استخدام طلاب در آموزش و پرورش را فاقد توجیه منطقی دانسته و معضل کمبود معلم را دلیل کمتوجّهی وزیران آموزش و پرورش میدانند که منجر به جذب ده درصدی طلبهها در آموزش و پرورش شده یا خواهد شد.
در تیرماه 1398، معاون فرهنگی- تبلیغی حوزههای علمیه، حجتالاسلام نبوی، وعدهی جذب و استخدام طلاب در هشت رشتهی مختلف را اعلام کرد. هشت رشتهی اعلامی عبارت بود از: «دبیری عربی، مربی امور تربیتی، دبیری معارف اسلامی، آموزگاری ابتدایی، دبیری ادبیات فارسی، دبیری علوم اجتماعی، دبیری تاریخ و دبیری فلسفه. واقعهای که باعث شد هفت انجمن تخصصی علوم اجتماعی و تاریخ، این تصمیم را نشانه بیتوجهی به دانش و تخصص در تصدی نقش معلمی بدانند و هشدار دهند قرار گرفتن دانشآموختگان حوزوی در جایگاه غیرتخصصی میتواند تاثیرات مخربی بر آموزش و پرورش داشته باشد… طلاب حوزه کجا، کی و چگونه آموزشهای تخصصی لازم و مکفی را برای تدریس در هشت رشتهی آموزشی آموختهاند؟… با این واگذاری زمام امور به افراد غیرمتخصص و کار نابلد، چگونه خواهد بود؟…»(1)
محمد وحیدی نماینده مردم بجنورد و عضو کمیسیون آموزش، تحقیقات و فناوری مجلس ضمن تشریح مشکلات ایجاد شده برای معلمان خرید خدمات آموزشی، جمعیت آنان را 32 هزار معلم در سراسر کشور برشمرد و گفت: «دستگاههای نظارتی به قرارداد تماموقت نیروهای خرید خدماتی ایراد وارد کردند و به همین دلیل در پرداخت حقوق این عزیزان خللی ایجاد شد؛ برای جذب رسمی این نیروها در آموزش و پرورش طرحی در حال بررسی است… دستگاههای نظارتی به قرارداد تماموقت نیروهای خرید خدماتی ایراد وارد کردند. در ادامه با ورود دیوان محاسبات و سازمان بازرسی کل کشور، قرارداد معلمان خرید خدمات آموزشی تبدیل به قرارداد حقالتدریس شد چرا که آموزش و پرورش نمیتواند به صورت تماموقت با این عزیزان قرارداد منعقد کند…»(2)
نویسنده این سطور باتوجه به اینکه سالها است با مشکلات معلمان خرید خدمات آموزشی و حقالتدریسی آشنا است، مکرر از مقامات مسئول آموزش و پرورش و دولتمردان و حاکمان درخواست رسیدگی به وضعیت نابسامان این گروه از معلمان را نموده و اعلام مینماید: آقای وزیر! اولویت آموزش و پرورش، امروز تعیین تکلیف معلمین شاغل در آموزش و پرورش سراسر کشور است که هرکدام به طریقی بلاتکلیفند. بیش از سی هزارنفر بهنام معلمان خرید خدمات آموزشی که حقوقشان ناچیز است، بیمهشان ناقص است، به عنوان نمونه در استان یزد هنوز در نیمه سال جاری تحصیلی قراردادی ندارند، گروهی بهنام معلمان حقالتدریس وضعیتشان مبهم است دستهای قراردادیاند و ایضاً بدون افق آیندهای روشن! جمعی پیمانیاند و با حقوقی اندک! عدهای نیروهای آزادند و بیسرانجام که فردایشان معلوم نیست! و روزگار پیش رویشان، تاریک و مبهم و اینها همه در کلاسهای درس در اقصینقاط کشور حضور دارند، زحمت میکشند و هرکدام کلاسهای 30نفره یا بیشتر را اداره میکنند، حدود هشت سال است که در کار تعلیم و تربیتاند و در شهرها و روستاها پراکندهاند و ماهیانه با 2میلیون و 3میلیون تومان یا کمتر آن هم به مدت هشتماه یا هشتماه و نیم در سال، حقوق دریافت مینمایند.
آیا بهتر نبود به جای پرداختن به استخدام طلاب در آموزش و پرورش که عدهای از آنان تخصصی در زمینه تعلیم و تربیت در مقاطع تحصیلی ابتدایی و دبیرستان دوره اول و دوم ندارند و شیوههای کلاسداری و ارزشیابی و فن معلمی را ندیدهاند، روش تدریس نخواندهاند و زمینه فعالیتشان فراهم نیست، اول برای این عده معلم بلاتکلیفتان کاری صورت دهید؟! آیا میدانید جَوّ یأس و ناامیدی و بیاعتمادی و بیاعتباری بین این همه نیروهای موجود در آموزش و پرورش که وضعیت مبهم و تاریکی دارند با دانشآموزان تحت تعلیمشان چه خواهد کرد؟ شما مسئولیتتان در رسیدگی به این نابسامانیها و درهمریختگیها در آموزش و پرورش کشور، سنگینتر از هرکس و هر دستگاهی است. آیا میدانید معلمی که تشکیل خانواده داده و دارای زن و فرزند است و خانه ندارد، وسیله نقلیه ندارد و باید اجاره مسکن و مخارج کمرشکن زندگی را تأمین کند و در دستگاه تحت نظارت و وزارت شما، کار و تلاش کند و معلم خوبی هم باشد چقدر طاقتفرسا و غیرممکن است؟!
آقای وزیر آیا شما و هیچیک از مدیران کل و معاونان وزارتخانه عریض و طویل آموزش و پرورش در اسفندماه هیچ سالی مطالباتی داشتهاید و یا کلیه حق و حقوق و اضافهکاریتان را دریافت نمودهاید؟ آقای وزیر آیا این مردان و زنان پر تلاش و زحمتکش امّا مغموم و ناامید و ستمدیده را که حقشان پایمال شده و اگر گاهی در تجمعاتِ روبروی مجلس و وزارت آموزش و پرورش و منازل امامان جمعه و استانداریها و جاهای دیگر دیده شدهاند کسی، وقعی به حضورشان ننهاده است نباید آنها را در اولویت استخدام قرار دهید؟ دستگاه وزارت آموزش و پرورش چه اهمیتی تاکنون برای آنان قایل شده است؟ چقدر برای گرهگشایی کار آنان وقت گذاشته؟ آیا با نمایندگانشان جلسه صحبت و هماندیشی داشتهاید؟ با کدام دولتمردان و موسسات و سازمانهای ذیربط درخصوص تعیین تکلیفشان چارهاندیشی کردهاید؟ از این و آن وام گرفتن و علیالحساب آن هم بعد از چندماه وجهی به آنان پرداختن چه دردی از آنها را دوا کرده است؟
آقای وزیر! این خطمشی و جهتگیری اگر در وزارت متبوع شما ادامه داشته باشد راه به جایی ندارد. همانگونه که در آینده نزدیک از شما و همکارانتان خواهند پرسید چگونه مدیرانتان را انتخاب نمودهاید؟ آیا مولفهها و ویژگیهای کلی مورد نیاز تصمیمگیرندگان و مدیران و معاونان ارشد در نظام آموزشی کشور که ازجمله: استقلال، مهارتهای فنی و تخصصی، پاسخگویی، تصمیمگیری شجاعانه، تعهد، توانمندی حرفهای، توجه به ارزشها، خلاقیت و نوآوری، توانایی دسترسی به اطلاعات و تجزیه و تحلیل آنها، راهکارهای مدیریتی، روابط انسانی، قدرت ریسکپذیری، مدیریت تغییر، مدیریت مالی، مشورتپذیری، مشارکت، ویژگیهای شخصیتی و تخصصی مسئولیت محوله، استانداردسازی و… بوده است را رعایت نمودهاید؟ و چرا موضوع مهمتر رعایت نگردیده و تکلیف بیش از 30هزار معلم را پس از سالها معطلی و سرگردانی مشخص ننمودهاید؟
خداوند کریم در آیه 133 سوره مبارکه آلعمران میفرماید «به سوی آمرزشی از جانب پروردگارتان و بهشتی که پهنای آن به اندازه آسمانها و زمین است و برای پرهیزگاران آماده شده بشتابید» این آیه شریفه بیانگر اهمیت به فرصت و وقت انسانی حتی در مورد تعبّد و بندگی خدای تبارک و تعالی است. مولای متقیان حضرت علی(ع) در حکمت 21 نهجالبلاغه میفرماید: «فرصتهای خیر را که چون ابرها میگذرند غنیمت بشمارید و از آنها استفاده کنید» و این بدان معنی است که زمان وزارت و حکومت هرچند سالی که باشد بازهم محدود است و براساس فرمایش حضرت علی(ع) مانند ابر و بنابه آنچه که در بین مردم مرسوم است همانند برق میگذرد بنابراین میطلبد که همه مسئولان، استانداران، نمایندگان مجلس و مدیران وزارت آموزش و پرورش تا دیر نشده معلمان خرید خدمات آموزشی و حقالتدریسی را دریابند. خبرها حکایت از آن دارد که محمدصالح جوکار نماینده مردم یزد و اشکذر و محمدرضا صباغیان نماینده شهرستانهای ابرکوه، بافق، خاتم، مهریز در این زمینه اقداماتی انجام داده و با هماهنگی عدهای در پی تنظیم طرحی برای ساماندهی وضعیت استخدامی معلمان حمایتی هستند که امید میرود در اسرعوقت این مشکل حل گردد. بزرگان به ما آموختهاند: این پُستها و سِمتها را بقایی و دوامی نیست و به گفته سعدی علیهالرحمه:
فراغ دلت هست و نیروی تن/ چو میدان فراخ است گویی بزن
آقای وزیر و معاونان و مسئولان ارشد وزارت آموزش و پرورش و دولت سیزدهم! اکنون زمینه برای شما مهیاست. با تأکید بر این نکته که به نظر نویسنده این سطور برای به کارگیری معلم در وزارت آموزش و پرورش اولویت با استخدام معلمان خرید خدمات آموزشی است که سالها است سوختهاند و ساختهاند بدان امید که به خواست پروردگار تصمیمگیرندگان در این مورد فرصت را از دست ندهند که فردا دیر است.
پینوشتها:
1- انصافنیوز، 26/4/1400
2- خانه ملت، 20/9/1400
انتهای پیام
هر کجا که خواستند این صنف را با زور وارد زندگی مردم کنند ،نتیچه منفی داشته است . نسل جوان شدیدا دین گریز شده اند مقصر هم امریکا و اسرائیل و منافقین و چپی ها نیستند . نسل جدید از تزویر گریزانند ،از مسئولین و واعظان ریا کار متنفرند . نمونه عینی را در دو انتخابات اخیر در مملکت دیدیم .