تهاجم بی بی سی به زبان فارسی
مسعود فروزنده، پژوهشگر تاریخ، دربارهی برنامهی دیشب بیبیسی فارسی گفت: در برنامه اخیر بی بی سی شاهد تهاجم این رسانه به زبان فارسی بودیم. دفاع سست از زبان محلی از دهان یک میهمان که با ناپختگی و بی اطلاعی از تاریخ ادبیات فارسی همراه بود.
او به انصاف نیوز گفت: اینکه هدف شوم بی بی سی چیست را باید در سخنان استاد شفیعی کدکنی یافت که نقشه استعماری انگلیس و روسیه شوروی را در یکی از درس گفتارهایش واکاوی میکند.
به گفتهی فروزنده، بقول استاد شفیعی کدکنی زبان محلی قدرت مقابله با ادبیات کلاسیک جهان را ندارد و وقتی فرزندت را با زبان محلی خو بدهی به هنگام جوانی احساس ضعف در مقابل ادبیات جهانی مانند انگلیس و روسیه میکند، زیرا زبان محلی، فردوسی و خیام و سعدی و حافظ و صائب ندارد، درنتیجه مجذوب دیگران می شود و وقتی زبان را رها کرد ملیت و وطن پرستی هم رخت بر می بندد. بقول استاد شفیعی، استعمار انگلیس با ترویج زبان های محلی در هند و استعمار روسیه با روسی سازی و نابودی زبان فارسی هر دو یک هدف مشترک را دنبال کردند. روح ملی و حافظه تاریخی را مضمحل ساختند.
او گفت: خاطر نشان میکنم که گسترش زبان فارسی نو نتیجه یک تحول اجتماعی بود. همسویگی طبقه دبیران و طبقه دهقانان و گروه فرهیخته شاعران و مورخان و جغرافی دانان در مقابله با تفاخر خلافت اموی و عباسی به گسترش زبان فارسی نو در فلات ایران انجامید.
فروزنده معتقد است: این زبان با بهره گیری از واژگان زبانهای شمال_ شمال غربی ایرانی و زبان عربی به غنا رسید. واژگان ترکی و مغولی را به خدمت گرفت.
او میگوید: همچنانکه ایرانیان صرف و نحو عربی را تاسیس کردند دستور زبان فارسی را متحول و روانتر ساختند. از این تعامل مینیاتوری فردوسیها و خیامها و حافظ و صائب و سعدیها و جوینیها برآمدند و اکنون بر فراز ادبیات کلاسیک جهان قرار گرفتهاند.
فروزنده در پایان گفت: ترویج زبان محلی از سوی بیبیسی به قول استاد شفیعی کدکنی خاطره استعمار انگلیس و روسیه شوروی را زنده میکند. به اعتقاد او، نابودی زبان معیار و میانجی به گسست مناسبات اجتماعی میانجامد.
انتهای پیام
درست است بی بی سی کارنامۀ منفی دارد، اما این آقا از گزارش بی بی سی دربارۀ پروندۀ پتروشیمی دق دلی دارد.
سلام
احسنت
قند پارسی فقط کام میهن فروشان و ایران ستیزان را تلخ می کند
سلامنمیدانمموضوعچیستاما
بیبیسیکهکلادستپانفارسهاو
طرفدراندولتایرانشهریمیباشدهجومفرهنگیربطیبهزباننداردتغییررفتارها
هنجارها عادتهاوسبکزندگیاستباهر
زبانیتکلمبکنیغربزدگیدرکمیناست
وقتی میخوای یک واژه بسازی ببین اصلا معنی هم میده؟ پانفارس یعنی چی؟ یعنی استان فارس با خودش متحد بشه؟
وقتی میگن پانعرب یعنی اتحاد عربها (که الان اتحادیه عرب از نتایجشه) وقتی میگن پانترکیسم (که الان اتحادیه دارند) این وسط پانفارس رو با چه حسابی ساختید خدا میدونه.
بنده برخلاف نظر آقای دکتر شفیعی کدکنی و نویسنده مقاله مزبور باور دارم که بارور کردن زبان های قومی باعث پربارشدن زبان معیار می شود . از طریق ترجمه دادوسندهای زبانی یانجام می گیرد وشکوفایی زبان ها را در پی خواهد داشت . تمامی زبان محلی برای خودشان حافظ و خیام و سعدی هم دارند . مثلا زبان ترکی مگر شاعرانی در تراز سعدی و حافظ و …ندارد ؟ حتما که دارد از طریق ترجمه آثار اینها می توان به غنای زبانی در هر دو طرف دست یافت . شهریار به هر دو زبان شعرهای زیبایی سروده است می توان در این تبادل زبانی به آن نکته آرمانی که نزدیکی زبان نسبت به هم است دست یافت . بنابراین وجود تعصبات زبانی باعث نابودی زبان قومی و ملی شده است .ای کاش کمی سعه صدر داشتند و همه قومیت ها را برابر تصور می کردند و به فرهنگ و زبان …..قومیت های ایرانی ارزش می دادند .
اگر هر زبانی برای خودش حافظ و سعدی داشت دیگه ارج و قرب این بزرگان از چه بود؟
اول باید سعدی و حافظ را شناخت بعد برایشان به دنبال معادل بود.
پیشنهاد میکنم کتاب آرایههای ادبی رشتهی ادبیات را بخوانید بعد آثار شعرای مختلف را با هم مقایسه کنید تا بدانید فرق است بین شمع و خورشید
درود بر جناب رستگاری
منظور استاد کدکنی؛ حذف یا تضعیف زبانهای غیر رسمی یک سرزمین نیست بلکه جان کلام این است که وقتی شما یک زبان غنی با پشتوانۀ قدرتمند فرهنگی دارید که گویندگان لهجههای مختلف آن زبان توان فهم همهجانبۀ آن را دارند؛ برجستهسازی لهجههای محلی نه تنها کمکی به آن لهجهها نمیکند بلکه موجب تضعیف آن زبان قدرتمند و قوامیافته خواهد گردید.
پژوهشگران لهجههای مختلف زبان مادر میتوانند دستگاه واژگانی آن لهجهها را بررسی کنند و آن تعداد از واژگان اصیلی را که ممکن است از جهتهای متفاوتی موجب غنای بیشتر زبان مادر گردند؛ به گویندگان زبان معیار؛ معرفی نمایند تا در صورت لزوم به حیث واژگان مترادف؛ در آن زبان به کار روند.
پیروز باشید.
اون اشاره که توسعه زبان فارسی نو به علت تحول طبقاتی بود نگاه دقیقی است. دست مریزاد. دهقانان، پشتیبان شاعران شدند. مثل حمایت دهقانان از فردوسی.
سیمین ملکی کارشناس ارشد زبان های باستان
زبان محلی چه صیغه ایه جناب فروزنده. شما حق نداری به جای اقلیت های غیرفارس ایران نظر دهی. آنها خودشان نظرات خاص خودشان را دارند و دایه مهرلان تر از مادر را لازم ندارند. جمع کنید این نژادپرستیتان را !!!!
از قند پارسی و جانم پارسی حمایت کنید. مادام الیزابت خانم بی بی سی دیگر حنایتان رنگی ندارد. دیگر ابروئی نزد ایرانیان ندارید. ما ایرانیان مسائل مان را خودمان حل می کنیم همه با همدیگر از کرد و بلوچ و فارس تا گیلک و عرب و مازنی.
ان وطن فروشانی که در بنگاه سخن پراکنی بی بی بی سی کار می کنید بدانید دیگر گذشت آن زمان که علامت کودتا را از رادیو اعلام می کردید. گذشت ان زمان که به سیاستمداران وابسته رشوه و خانه در ولز و زن منچستری می دادید. باور کنید گذشت.
شما چقدر به زبان های محلی مجال رشد و بروز دادید که ادعا می کنید « زبان محلی قدرت مقابله با ادبیات کلاسیک جهان را ندارد».
کسی می تواند این ادعا را بکند که به زبان های اقلیت های قومی آشنا و مسلط باشد و ظرفیت های زبانی آنها را بداند. جنابعالی تا چه اندازه به ساختارهای زبانشناسی زبان های کُردی،عربی، و آذری آشنا هستید و چند کتاب از آثار نویسندگان آنها خوانده اید که چنین حُکم رانده اید.
با تمام احترام برای جناب استاد شفیعی کدکنی، اما این نظر و دیدگاه ایشان هم (که نقل کرده اید) به دور از واقعیت های تاریخی است و موجه نیست.
استدلال هایتان بسیار ضعیف است دوست عزیز.
با سپاس و احترام
شتر سواری دولا دولا نمیشه
اتفاقا زبانهای محلی آنقدر گویشوران متعصبی دارند که از کاه کوه بسازند ولی علم و دانش بازی نیست که با هوچیگری بتوان آن را تغییر داد.
زبانهای محلی اگر ظرفیتی داشتند محلی نمیماندند. مثلا چرا باید زبان روستایی که دانته در آن میزیست تبدیل به زبان رسمی کنونی ایتالیا بشود ولی زبان شهر و روستاهای دیگر به این جایگاه نرسند؟
ممکن است بگویید که این زبانها با زور مسلط شدند. ولی باز سوال مطرح است که چرا زور گویشوران دیگر غلبه نکرده؟ چه ناتوانی و قصوری داشتهاند؟؟
جناب فروزنده به عنوان استاد و یا غیره اصلا نمیدونه زبان محلی چی هست ، متکلمین زبان ترکی در کشور دهها میلیون نفر هست فقط در چارچوب ذهن فسیلی برخی روشنفکرنماها و فقدان دانش نویسنده می توان این زبان را محلی فرض نمود
ضرب المثلی است که میگوید « پسته بیمغز چو لب وا کند رسوا شود»
زبان محلی زبانی است که محصور به یک محل است مثل شمالغرب ایران در مقابل زبان رسمی که زبان دولت است. بنابراین خود قضاوت کنید که چه کسی نمیداند زبان محلی چیست.
ضمنا ترکی هیچ زمانی در ایران دهها میلیون نفر متکلم نداشته است مگر اینکه ترکیه را با ایران اشتباه گرفته باشید.
کل ۴ استان اکثرا ترکزبان ایران با هم ۱۰ میلیون نفر جمعیت ندارند. شهرهای مهاجرنشین هم فقط در انحصار مهاجران ترکزبان نیستند که بخواهید جمعیت آنها را هم اضافه کنید.