خرید تور نوروزی

کالا شدن آبرو و خشونت‌های ناموسی

حجت‌الاسلام مهراب صادق‌نیا در یادداشتی تلگرامی با عنوان «کالا شدن آبرو و خشونت‌های ناموسی» نوشت:

این روزها وجدان عمومی جامعه‌ی ایران از جنایتِ آزاردهنده‌ی یک جوان اهواری عمیقا ناراحت است. جوانی که به بهانه‌ی حفظ آبرو سر همسر خود را از بدنش جدا کرد و به همسایه‌ها نشان داد تا به خیالِ خود، خود را از طعنه‌ی آن‌ها برهاند.

آبرو برای ما ایرانی‌ها مسلط‌ترین طرح‌واره‌ی ذهنی_اجتماعی است. البته بسیاری از ما به درستی نمی‌دانیم که آبرو یعنی چه؛ ولی به اجمال، آن را “تفسیر و تصویر خود در نظر دیگران می‌دانیم”. هم‌نشینی این کلمه با کلماتی چون “باختن”، “خریدن”، “کسب کردن”، “گرو گذاشتن”، “بر باد دادن”، “ریختن”، و “حراج کردن” نشان می‌دهد که این مفهوم در فرهنگ ما ایرانی‌ها یک کالای ارزشمند است که در بازارِ جامعه داد و ستد می‌شود. این توصیف از آبرو از یک سو جامعه‌ی ایران را به مثابه یک جامعه‌ی سوداگر معرفی می‌کند و از سویی دیگر، به قول آروندیل، آن را یک مفهوم تعاملی و رابطه‌ای نشان می‌دهد. به این معنا که برای ما ایرانی‌ها، آبرو با پیوند و گستت از جامعه همراه است، آدم آبرودار پیوند عمیق‌تری با جامعه دارد و آدم بی‌آبرو به وسیله‌ی جامعه گسسته و طرد می‌شود.

با این حال، این کالای ارزشمند گاهی به یک زندان تبدیل می‌شود. زندانی که به گفته‌ی گافمن خودِ فرد زندان‌بان آن است و از این زندانی‌بودن خشنود. البته از آن‌جا که فرد مسئولیّت پاس‌داری از آبروی خانواده، گروه، قوم، و جامعه‌ی خود نیز هست، گاهی این مفهوم پیچیده‌تر و این زندان تو در تو و مخوف‌تر می‌شود. به این معنا که فرد وظیفه دارد ضمن مراقبت از آبروی خود، آبروی خانواده و گروه و جامعه را نیز حفظ کند و این امر محدودیّت‌های رفتاری بیشتری را بر او تحمیل می‌کند.

خشونت و قتل‌های ناموسی یک واکنش عاطفی به این طرحواره‌ی غالب و احساسِ از آبرو هستند. جوانی که این روزها همه از او به عنوان یک جانی یاد می‌کنیم، سر همسر خود را که از قضا دختر عموی او نیز هست، از بدنش جدا کرده، و بی آن‌که نشانی از ترس، ناراحتی، و حتّی خشم در چهره داشته باشد، سر بریده را در شهر می‌چرخاند زندانی برساختی از آبروست که به کالا تبدیل شده است. او خود را قهرمان بازاری می‌داند که کالای آبرو در آن معامله می‌شود. خانواده‌ی دختری که کشته شده است می‌گویند “طعنه‌های اطرافیان او(داماد) را غیرتی کرد.” همان طعنه‌هایی که پیش‌تر پدر آرمینا را چنان غیرتی کرده بود که داس به جان دخترش افتاد، همان طعنه‌هایی که ممکن است هر پدر، برادر، و همسر دیگری را غیرتی کند و به این اینجا بکشاند که با خون و خشونت از کالای آبرو مراقبت کند.

آبرو برای ما ایرانی‌ها و شاید همه‌ی مردم دنیا مهم است، سنت دینی ما هم آن را مهم می‌داند و گاه با کعبه(خانه‌ی خدا) مقایسه می‌کند. این اهمیّت به آن معناست که کسی نباید با هیچ بهانه‌ای آبروی دیگران را بریزد و وجهه‌ی دیگران را خراش دهد. اما در همین حال، هیچ کس نباید با طعنه و سرزنش و یا تهدید به ریختن آبرو، دیگران را به کاری وادار کند که نباید و یا نمی‌خواهند. کالاشدگی آبرو ممکن است خیلی‌ها را شرخر کند و تیغ‌زن. ممکن است افراد جامعه را به زندان‌بان‌های سنگ‌دلی تبدیل کند که هر نوع خشونتی را به زندانیان خود روا می‌دارند. کالا شدن آبرو، گاهی خشونت و جنایت را عملی قهرمانانه جا می‌زند. مسئله‌ی “شستن ننگ با خون” نتیجه‌ی کالاشدگی آبرو در جامعه است.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا