كيهان و حجر رسانهای!
جلال چنور، وكيل دادگستری در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز با عنوان «كيهان و حجر رسانهای!» نوشت:
نام كيهان كه ميآيد بهجاي روزنامه، تصوير حسين شريعتمداري در ذهن شنونده نقش ميبندد. علت آن هم معلوم است ٢٨ سال همزيستي اين دو با هم!
گاهي اوقات با خود فكر ميكنم در صفحه چرخش مديريتها و مسوؤليتها انگار نام برادر حسين و سيّدمحمود دعائي زير پونز قرار گرفته و اين دو مؤسسه از پوشيدن “جامهي نوي مديريت” محروم ماندهاند! كهولت مخصوص انسان نيست، هر موجودي در گذر زمان دچار اين “نقيصه عَرَضي” ميشود كه رسانهها نيز از اين قاعده مستثنی نيستند!
رصد فعل و انفعالات چند سال اخير كيهان و مواضعي كه برميگزيند گوياي اين حقيقت است كه كيهان ديگر آن مرجع خبري سابق نيست و رفته رفته آثار حجر در آن نمايان ميشود.
نوشته اخير شريعتمداري و تكرار ادعايش بر “ملاقات خاتمي و سوروس” و استناداتش نشان داد سستي و تناقض از اين سطور فوران ميكند! بي محابا دايره اتهام را گسترده كرد و ظريف را نيز در اين ماجرا دخيل نمود ولي با تصديق صداقت ظريف گمان نميكرد صادقِ قصهي او گفتههايش را تكذيب كند!
از شكايت خاتمي گفت ولي ادعا نمود كه بهخاطر ترس از افشاي اسناد ملاقاتش شكايتش را پيگيري نكرده است! غافل از اينكه طبق ماده ١٣ قانون آئين دادرسي كيفري وقتي شكايتي مطرح شد نميتوان بدون دلايل قانوني آن را متوقف كرد و عدم پيگيري شاكي موجب توقف رسيدگي دادسرا نميشود! اين گفته در ذات خود تلويحاً اتهامي بود به دستگاه قضايي كه چرا شكايت يك شهروند را پيگيري و رسيدگي نكرده است!
هر چند شريعتمداري براي ارائه اسنادش نياز به هيچ بهانهاي ندارد ولي شكايت خاتمي فرصت مغتنمي بود تا وي اسناد محكمش را ابراز كند و ادعايش را به كرسي بنشاند ولي اينكه چرا نكرده و نميكند خدا ميداند! سرنوشت شكايت خاتمي از سردار نقدي براي اتهام اخذ رشوه از عربستان – كه به نقل از وكلايش بدون احضار متهم مختومه شد! – نشان ميدهد از ديد انتشاردهندگان اين گونه اخبار، صرفاً نشر اين اتهامات در سطح جامعه اهميت دارد ولي اگر شكايتي مطرح شد حضور داوطلبانه متهم در دادسرا و ارائه اسناد اتهامات و اثبات مدعيات خود معنا و مفهومي ندارد!
هجمه اخير به سايت خبري انصاف نيوز و ماجراي انتقاد از آية الله سيستاني – كه منجر به عذرخواهي تاريخي كيهان نيز شد! – و مواضع اينچنيني موجب شده همانگونه كه دلسوزان گفتهاند متاسفانه مرجعيت خبري را به رسانههاي خارجي منتقل نمايد و اين گناه در ظاهر شايد ناچيز جلوه كند ولي آثار آن در تمام التهاباتي كه از مرجعيت رسانههاي بيگانه نشأت ميگيرد كاملاً مشهود است.
كيهان و دیگران براي اينكه كهنه و محجور نگردند چارهاي جز پذيرش تغيير ندارند و مطلوبتر آن است كه داوطلبانه اين رداي والا را به خلفي شايسته واگذار نمايند.
انتهای پیام
ایشان مالک کیهان نیست ، منصوب شده است و باید کسی از او بخواهد که به کنار رود.
عنوان مقاله است حَجَر رسانه ای. در متن مقاله هم داریم «…رفته رفته آثار حَجَر در آن نمايان ميشود.» منطور نگارنده از این کلمه سنگ و فیسل شدگی و سنگوارگی است یا حَجْر«منع و بازداشتن» یا شاید فراق و دوری و جدایی و ایزوله شدن که آنوقت باید به صورت «هجر» نوشته شود.
نه مناسب همان حجراست ..خروج از افاقه…هرچنداگرسنگ هم بخواننددقیقا همان سنگ شدن فکر وشعور وعقلانیت هم هست…
به نظر میاد منظور نویسنده «هجر» بوده چرا که در خط آخر می خوانیم: «كيهان و دیگران برای اينكه كهنه و محجور نگردند» کهنه معمولا با «مهجور» میاد یعنی با این املا.
سوالی مطرح شده اینکه چرا اینهمه هجمه به کیهان؟ حجر و عقب مونده و … بزار باشد، چرا همه از کیهان میگید؟ بگذارید مردم خودشون نخوننش. اتفاقا از بس علیه شریعتمداری حرف زدن تصمیم دارم کیهان خون بشم. احتمالا حرفهاش موجب رنجش یک سری از بزرگان شده که همه روزنامه های طیف خاص علیه اش می نویسند،
اتفاقاهمین است…یک عمارت نیاز به کلیه لوازم رفاهی ساکنانش دارد..
ايشان صرفا يک دست نشانده است و قاعدتا يک چنين شخصى نمى تواند اراده از خود داشته باشد هر چه به او ديکته مى کنند همان را منتشرمى کند.
از دست کیهان عصبانی باشید و از این عصبانیت بمیرید.