مطالبهی یک حق حداقلی!
نسیم کاهیرده در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز با عنوان «مطالبهی یک حق حداقلی!» نوشت:
شهر ما پر است از آدمها و مراکز فرهنگی و مذهبی که دغدغهی شدید فرهنگی دارند و بعضاً برخوردار از بودجههای کلان برای ساختن فرهنگ مردم! و البته تاریخچهای که مدام در محافل و گردهماییهای رسمی و تبلیغی به عنوان سند افتخار بازخوانی میشود؛ اما طنز تلخ ماجرا این است که خیابان و کوچههای آن همچنان در صد سال پیش متوقف ماندهاند و ما مثل مادرها و مادربزرگهامان دغدغهی زبالهی سر خیابان و کوچه را داریم! باید کمین کنیم و یک به یک، به هم محلهایها هر روز تذکر زباله بدهیم! و دستگاه و اداره و شهرداری و … هم به امورات مهم تر برسند.
شهر به شدت با معضل کثیفی و انباشت زباله در خیابانها روبرو است. شهرداری ، فرهنگ مردم را علت میداند و مردم بی توجهی و بی نظمی شهرداری را؛ و هر دو عامل، همزمان ما را از داشتن یک حق حداقلی در محیط زیست محروم کردهاند.
اغلب افراد تمایل دارند که حقوقشان در جامعه رعایت شود و نهادهای مسئول هم در جهت برآورده شدن حقوق شهروندی آنها تلاش کنند اما به همین اندازه یا حتی به میزان کمتر برای خودشان وظایف و مسئولیتهای شهروندی تعریف نمیکنند. در مورد عدم تحقق ایدهآلهای حقوق شهروندی در جامعه و نا امید کننده بودن چشمانداز آن میتوان چند دیدگاه را مطرح نمود:
1- برخی علت شرایط ناامیدکننده موجود را متوجه دولت و نهادهای اجرایی مسئول و عدم برنامهریزیهای صحیح در سطح کلان میدانند. این دیدگاه با تکیه بر این مبنای نظری قابل تبیین است که میگوید: شهروندی، مبنایی اجتماعی برای تضمین و تامین برخورداری یکسان اعضای جامعه از حقوق، امکانات، امتیازات و رفاه اجتماعی توسط دولت مدرن است.
2- دیدگاه دوم تاکید بر نقش شهروندانی دارد که به عنوان شهروندان بی مسئولیت و بی تفاوت شناخته میشوند. طبق این دیدگاه این دسته از شهروندان عامل مهمی در عدم تحقق ایدهآلهای حقوق شهروندی در جامعه مورد مطالعه میباشند. این افراد کسانی هستند که به واسطه محرومیتهای مختلف و عدم برخورداری مناسب از سرمایههای اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی در تقابل با جامعه و منافع آن و بالطبع حقوق شهروندی قرار گرفتهاند. این افراد معمولاً نه تنها برای جامعه و دیگران حقوقی قائل نیستند بلکه آنها را عامل اصلی محرومیتهای خود میدانند. تحقیقات اجتماعی مختلف نشان داده است که این بدبینی نسبت به هویت اجتماعی که نشان از ناکامی آنها در حیات جمعیشان دارد، اشکال متعدد هنجارشکنی و پایمال کردن حقوق و ارزشهای اجتماعی را نیز به دنبال دارد.
3- دیدگاه سوم بیانگر این است که همکاری همزمان دولت و مردم تنها راه بهبود وضعیت حقوق شهروندی و رسیدن به ایدهآلهای مورد نظر است. طرفداران این دیدگاه کسانی هستند که دید مثبتی به جامعه و آینده آن به لحاظ اجرای حقوق شهروندی دارند.
برخورداری از محیط زیست پاکیزه و سالم در شهرها یکی از ابتداییترین حقوق شهروندی میباشد که تجربه نشان داده است تنها با اتکاء به رویکرد سوم؛ یعنی همکاری همزمان سازمانهای دولتی و شهروندان امکان تحقق دارد: به طور مثال سالهاست که با ابتکار شهرداری تهران؛ به منظور جلوگیری از آلودگی خیابانها و معابر، موضوع بیرون گذاشتن زبالهها رأس ساعتی خاص و در محل معین، مطرح و تا حد قابل توجهی هم در تهران و هم شهرهای مختلف اجرایی شده است اما با این وجود به نظر میرسد همچنان بسیاری از شهروندان نسبت به درونی نمودن چنین الزامات شهرنشینی مقاومت نشان میدهند و اساساً چنین مقولاتی برای آنها مسئله و معضل جدی نیست. در تبیین چنین رفتارهایی، آنچه بیش و پیش از عوامل مختلف مطرح است؛ فرهنگ است. متأسفانه مرور اجمالی بر دستاوردهای سالهای اخیر سازمانهای دولتی، مراکز فرهنگی و مذهبی در قبال فرهنگسازی برای تآمین حداقل های محیط زیستی شهر اسلامی، کارنامهای ناموفق را نشان میدهد. در این میان، وضعیت برخی از مناطق محروم پایتخت، کلانشهرها و نیز برخی از استانها و شهرستانها بدتر از نقاط دیگر کشور میباشد از جمله شهرستان «اندیمشک» واقع در شمال خوزستان که علیرغم طبیعت بسیار زیبا و بکر هنوز به جهت برخورداری از شاخصهای محیط زیستی، از یک شهر پاک و سالم فاصلهی بسیار زیادی دارد و ما به عنوان اهالی این شهر امیدواریم با طرح این معضل مهم و البته مطالبهگری سایر دوستان دغدغهمند، اقداماتی در جهت بهبود وضعیت بهداشت محیط و آلودگیهای بصری ناشی از انباشت زبالهها درسطح خیابانهای این شهرستان – که به لحاظ موقعیت ارتباطی میان استانها و شهرهای مختلف و نیز پتانسیل های گردشگری حائز اهمیت است – صورت پذیرد.
انتهای پیام