جنگافروزی پوتین و نگاه جمهوریاسلامی به شرق!
محمد توکلی، انصاف نیوز: همانقدر که غربستیزیِ حضرات بلاها بر سر این ملت آورد، شرقگریزی هم بلایی خانمانبرانداز خواهد بود و به همان میزان که غربگرایی خطاست، شرقستایی هم خلاف عقل است؛ اینها به نظر بدیهی میآید و قاعدتاً هم از بدیهیات است اما ظاهراً تصمیمگیرانی در جمهوری اسلامی و مخالفانی در جبههی اپوزیسیونِ آنها چندان علاقهای به پذیرش این بدیهیات ندارند.
پس از این مقدمهی کوتاه برویم سراغ اصل مطلب؛ ظاهر مسئله ساده به نظر میرسد: کشوری به کشور دیگر لشکرکشی نظامی کرده و بدون اینکه حتی مجوزی صوری داشته باشد جنگ تازهای را به راه انداخته است. واکنش نظام سیاسی حاکم بر ایران به چنین جنگافروزی قاعدتاً محکومیت آغازگر جنگ و دعوت دو طرف به پایان درگیریها میباید باشد اما وقتی نام کشوری که حملهور شده روسیه باشد و پوتین جنگافروز این میدان، قصه متفاوت میشود و نه تنها خبری از محکومیت آغازگر تهاجم نظامی نیست؛ بلکه رئیس دولت هم در گفتوگوی تلفنی با رهبر کشور جنگافروز، اندکی پس از آغاز حملهی نظامی ابراز امیدواری میکند که «آنچه اتفاق میافتد به نفع ملتها و منطقه تمام شود». یاللعجب!
اما مشکل کجاست که ایرانِ امروز به چنین نقطهای رسیده که این چنین در برابر «شرق» منفعل و وامانده است؟ این انفعال و واماندگی به حدی رسیده که حتی سیاست قطعی بارها اعلامشده از سوی مقامهای ارشد جمهوری اسلامی در مورد محکومیت قطعی هر نوع جنگافروزی قدرتهای جهانی نیز به فراموشی سپرده میشود و کسی تمایلی برای محکومیت «آنچه اتفاق میافتد» ندارد و از این سخن میگویند که نتیجهی حملهی نظامی به کشوری دیگر در نهایت «به نفع ملتها و منطقه تمام شود»!
شاید برای یافتن پاسخ این پرسش باید به همان مقدمهی کوتاه بازگردیم؛ مسئلهی اساسی، به هم خوردن تعادل در سیاست خارجی جمهوری اسلامی است. توضیح بیشتر آنکه تا چند سال قبل آمریکاستیزی محور سیاست خارجی نظام سیاسی ایران بود و اکثریت قریب به اتفاق کنش و واکنشها در این عرصه بر این مبنا استوار بود اما در سالهای اخیر علاوه بر آمریکاستیزی، نگاه به شرق نیز وارد دستگاه سیاست خارجی ایران شده است و شرقستایی نیز به غربستیزی علاوه شده. ترکیب این دو، شرایطی را رقم زده است که محکومیت لسانی جنگافروزی روسها هم برای مسئولان ارشد امری دشوار و نشدنی شده است.
این وضعیت بی راهِ چاره ماندن میان شرق و غرب واقعیتی تلخ است اما تا زمانی که مناسبات ما با آنها این چنین باشد این وضعیت هم ادامه خواهد داشت و شرق و غرب نفع خودشان را میبرند بی آنکه منافع ملی ایران تامین شود. اما چه میتوان کرد و آیا راهی برای عبور از این وضعیت یافت میشود یا ایرانِ امروز محکوم است به حلقهبهگوشی شرق و کتک خوردن از غرب؟!
شاید بد نباشد پاسخ این سوال را از زبان جواد ظریف بشنویم؛ آنجا که در آذر ماه ۹۹ در گفتوگو با مهدی نصیری در برنامهی اینترنتی «عصر حیرت» دربارهی مسیر درستی که میبایست جمهوری اسلامی در مواجهه با شرق و غرب میرفت و باید برود گفت:
«معتقد نیستم که باید به جای غرب، چین [و روسیه] را انتخاب کنیم یا به جای چین [و روسیه]، غرب را انتخاب کنیم.
ما تنها زمانی میتوانیم روابط سالم و مناسب با همهی طرفها داشته باشیم که با همهی طرفها رابطه داشته باشیم».
شاید دیگر کار از کار گذشته باشد و صدایی هم دیگر به گوش تصمیمگیران نرسد اما ایکاش تا دیرتر از این نشده باور کنند که شرقستایی + غربستیزی به اندازهی غربگرایی + شرقگریزی برای این مُلک و ملت خطرناک است!
انتهای پیام
ما کشوری مسلمان هستیم.
آمریکای پروتستان و یا چین کمونیست ارتباطی با
اسلام ندارند.ولی تفاوت در این است که
هدیه صلیبیون به کشورهای دیگر مرگ و نیستی
مانع شدن از رشدو…….بوده است.
و این در DNA باور داشت های آنها حک شده است.
این دیگه شرق گرایی یا شرق ستایی هم نیست : عملا شرق پرستی و گفتمان اسلام روسی است
چه ربطی به اسلام روسی داره ، داریوش شایگان در ” آسیا در برابر غرب” از به هم پیوستگی سرشت و سرنوشت ایران ، روسیه و چین در بر خورد با کشورهای پیشرفته صنعتی حرف میزند ، 60 سال پیش که شایگان این حرف را زد اثری از آثار ج.ا. و پوتین نبود .
به اختلاط دو پدیده متفاوت دچار شدید. اتفاق امروز در ایران چه ربطی به روابط گذشته (شصت سال پیش) فرضی شرق در مقابله فرضی با غرب داره ؟!
من فقط خواهش میکنم تشییع شهدای روسیه رو اطلاع رسانی کنید!
تا ابد منفی بزنید سایبریهای نورچشمی. ما حرف میزنیم چون منطق داریم و شما بجاش فقط منفی بزنید چون فقط زور دارید
متاسفانه باید گفت بواسطه عدم ارتباط با دنیا . بوسیله روسیه وچین به گروگان گرفته شده ایم
واین دوکشور هر کاری که دوست دارند با کشور ما میکنند .
چین با صید ترالش و صدور اجناس بیکیفیتش به چند برابر قیمت واقعی و روسیه نیز با عملکردی که در نیروگاه
اتمی بوشهر داشت وبا دهها برابر باج خواهی انرا با ان وضعیت تحویل داد و الان هم که برجام را به گروگان گرفته
وباج خواهی جدیدی دیگر !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
انشاالله که مسیولین به هوش باشند ومکر شیاطین رادرک وانرا خنثی کنند.
پوتین از سال 1998 این رویا را در فکرش می پروراند در سال 2012 با پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری( دوره سوم) و اشکهایی که می ریخت خود را بیش از هر زمان دیگر نزدیک به رویایش می یافت ولی مجبور بود تا زمان مناسب چهره ای صلح طلب و ضدجنگ و حتی میانجگر از خود نشان دهد تا ساعت حمله .
از همه مردم ایران می خواهم تاریخ مطالعه کنند تا غافلگیر نشوند .