چه کسی عباس کیارستمی را کشت؟
یک پزشک در یادداشتی در یک مجله ی پزشکی مد اپل به ادعاها درباره ی ابهاماتی که این روزها در رسانه ها بر سر علت مرگ عباس کیارستمی، کارگردان شهیر ایرانی مطرح شده، پاسخ داد.
به گزارش انصاف نیوز، دکتر «علی مرسلی» نوشت:
عباس کیارستمی کارگردان نامی کشور و تنها برندهٔ نخل طلای کن (تا به امروز) درگذشت. خبر کوتاه، اندوهبار و ناراحتکننده بود. کیارستمی جهانیترین فرد سینمایی ایران بود که سالها قبل از هنرمندانی مانند اصغر فرهادی سینمای ایران را جهانی کرده بود. در طول دورهی بیماری ایشان صحبتهای زیادی در مورد درمانهایی که ایشان برای بیماری خود در ایران انجام دادند در مطبوعات و فضاهای مجازی منتشرشده است. شایعهای که بیشتر در فضای مجازی دامن زده شد و از صفحهٔ آقای محمد شیروانی نقلشده بود که ادعا میکرد که در درمان آقای کیارستمی قصور رخداده است. ایشان ادعا کردهاند که دکتر آقای کیارستمی ایشان را نمیشناخته (و باید میشناخته؟) و پسر دکتری که باید ایشان را عمل میکرد ایشان را جراحی کرده است. در ضمن آن را هم به دستیارش (؟) سپرده است.
چند نکته در مورد این ادعا وجود دارد که نادرستی برخی قسمتهای آن را نشان میدهد. در درجه ی اول جراحی در بیمارستان خصوصی انجامشده است که در این بیمارستانها دستیار، رزیدنت و یا کسی که بتوان جراحی را به او محول کرد از اساس وجود ندارد. بنابراین جراح باید خودش کار را انجام میداده و اصولاً با در نظر گرفتن کادر زیاد متصدی در یک جراحی، چنین امری از نظر عملی ممکن نیست.
درمان یک نفر در ایران و هر نقطهٔ دنیا پیشنیازی به شناخت تاریخچه ی زندگی افراد ندارد. چراکه اصلاً از نظر اخلاق پزشکی نمیتوان بهصرف اینکه یک بیمار ناشناس است در درمان او کوتاهی کرد! برای همهٔ بیماران باید بهترین درمان و حداکثر آنچه قابل انجام است، در هر مرکز درمانی انجام شود. شما بهعنوان خواننده ی این مطلب طبیعی است که انتظار ندارید وقتی گذرتان یک روز به بیمارستان افتاد، چون کارگردان معروفی نیستید و کسی شما را نمیشناسد، درمان با کیفیت پایینتری برای شما صورت بگیرد! نتیجه اینکه اگر دکتر آقای کیارستمی ایشان را نمیشناخته فقط میتوان او را انسان بیعلاقه یا کم معلوماتی در زمینهٔ سینمای ایران و جهان دانست و قصوری متوجه او نیست. چون درمان یک بیمار به اسم و رسم و شغل او ربطی ندارد.
آقای شیروانی ادعا کردهاند که پسر دکتر میر بهجای خود دکتر میر ایشان را عمل کرده است. اول اینکه دکتر احمد میر فارغالتحصیل از دانشگاه لوزان سوییس، عضو انجمن جراحان سوئیس، عضو هیئتمدیره ی جامعه ی جراحان ایران، جراح دستگاه گوارش، متخصص بیماریهای پستان، تیروئید و کیسه صفرا ـ متخصص لاپاروسکوپی هستند. از طرف دیگر آقای محمدرضا میر که متولد ۱۳۲۸ هستند هم جراح عمومی فارغالتحصیل دانشگاه تهران هستند و دورههای تکمیلی جراحی سرطان را در انگلستان و فرانسه گذراندهاند. بنابراین فارغ از اینکه کدامیک پزشک معالج آقای کیارستمی بوده است، هر دو صلاحیت طبابت، درمان و جراحی را در سطح بالا دارا هستند.
پزشکی هم مانند صرافی یا طلافروشی نیست که بهصورت سرقفلی از پدر به پسر به ارث برسد بلکه هر فرد بهعنوان شخص حقیقی با مطالعه، تلاش و تحقیق خود به مدارج علمی و مهارتی دست مییابد. اما اگر قرار بوده است که یک جراح خاص عمل را انجام دهد ولی او انجام نداده و فرد دیگری بدون اطلاع و رضایت بیمار این عمل را صورت داده است، (چه پسرش باشد و چه هر فرد دیگری) تخلف واضح صورت گرفته است، اخلاق حرفهٔ طبابت زیر پا گذاشتهشده و باید با آن برخورد شود. اما باید بهوضوح مشخص شود که آقای کیارستمی در مورد سابقهٔ کسی که جراحی را روی او انجام میداده شناخت کافی داشته و انتخاب را خودش انجام داده است یا خیر، انتخاب جراح را به بیمارستان محول کرده است.
متأسفانه درمانهای پزشکی همگی نمیتوانند جان انسانها را نجات دهند. از طرف دیگر درمانهای پزشکی بدون خطا نیستند. یک جراحی ساده هم حتی ممکن است که برای یک بیمار مرگآفرین باشد چه برسد به جراحیها در مقیاس وسیع که ذاتاً با ریسک بالای از دست رفتن جان بیمار همراه است. مدتی قبل رئیس سازمان انرژی اتمی کشور بعد از یک بررسی تشخیصی دستگاه گوارش مجبور شد تحت عمل جراحی قرار بگیرد. این نوع پیشامدها غنی، فقیر، مشهور، گمنام، کارگر و کارگردان نمیشناسد و برای هرکدام از تکتک بیماران ممکن است پیش بیاید. چه در ایران و چه در فرانسه نظام درمان قادر نیست که همهٔ مراجعین را درمان کند و به زندگی برگرداند.
اگرچه در ایران ممکن است ایرادات زیادی بهنظام درمانی کشور وارد شود، ولی حقیقت این است که در مقایسه با تصادفات جادهای در سیستم حملونقل، نظام اداری، مالی، صنعت، بازار، خدمات غیرپزشکی و … شاید کارآمدترین و بروزترین نظام در کشور ما همین نظام درمان باشد که البته مردم ما لایق نظام سلامت به روزتر و کارآمدتری هستند.
این متن دفاعیه از پزشکان و همکاران نیست. همه ی ما واقفیم که در نظام سلامت کشور قصور، بی مبالاتی، بی اخلاقی و اشتباهات درمانگران وجود دارد و قابل انکار نیست. در هیچ جای دنیا هم این قضیه به صفر نمی رسد. اما برخی سعی دارند هر فقدان و مرگی را به ناکارمدی پزشکان و نظام سلامت و نه کارآمدی مرگ نسبت دهند! متأسفانه در حال حاضر روشی برای فرار از تقدیر مرگ و رسیدن به جاودانگی از مسیر پزشکی وجود ندارد. عباس کیارستمی با آثار فیلم و عکس و با شخصیت بیبدیلش جاودانه است و نهفقط در سینمای ایران که در جهان نامآشنا و ابدی خواهد ماند.
انتهای پیام
تعجبه؟والانمیدونم اینروزهاهربنده خدایی تسلیم تقدیر و روزازل الهی اش شدوفوت نمودفورا دوستان وبستگان مرگ متوفی رامشکوک اعلام میکنند اماان تقدیروازل وروزازلی که خداوندبرای تک تک بندگانش ترسیم نموده اصلابکلی فراموش شده!؛
Ehtemaln ye jur Terrore Biologiki
هيچ استدلال در خور اعتنا و قانع كننده اي در رد اتهامات و اما و اگر هاي مرگ كيارستمي در اين در واقع إنشائي كه اين پزشك نوشته وجود ندارد ! فرد بزرگ و مهمي از دست رفته و از دست رفتن او هم روند طبيعي و معمولي نداشته جامعه پزشكي ونظام درماني كه اعتبار متزلزلي هم در أذهان مردم دارند به واسطه عملكردشان و مشخصا وزارت بهداشت اينبار به جاي انكار ، گرفتن ژست حق به جانب و طلبكار انه و يا فرار به جلو بيايد محترمانه مسولانه ، صادقانه بي طرفانه و به نحو متقاعد كننده و أصولي كميته تحقيق مورد وثوق هر دو طرف را تشكيل و ابعاد اين مساله را شناسايي و به مردم گزارش دهد و نتيجه هر چه بود مسولانه پاي آن بايستد .
آقای کیارستمی مرد خدایش بیامرزد، اگر بستگانش شکایتی دارند در دادگاه مخصوص جرائم پزشکی مطرح کنند، مثل خیلی از مردم عادی، اونجاییکه که ایرانی داخل روستا حتی دسترسی به یک پزشکیار ندارد و بخاطر فقر مالی و فقر امکانات میمیرد شما مدافعان حقوق بیمار کجا تشریف دارین، آنجاییکه یک پزشک فوق تخصص برای ویزیت یک مریض فقط سه هزارتومن میگیره که شما شب راحت بری یک پیتزا بگیری بیست هزارتومن شما کجایید؟ فقط بلد شدیم هرجا اتفاقی افتاد سوار بر موج بشیم و تا جاییکه میتوانیم بتازونیم بدون هیچ علم و آگاهی
اقای دکتر درمان در ایران نیازی به شناخت تاریخچه زندگی افراد ندارد ولی در کیفیت درمانشان موثر است. کافیست به این نکته توجه شود که هنگامی فرد بانفوذی در بیمارستان بستری می شود خود وزیر بهداشت به عیادت ایشان می رود و کل بیمارستان برای ان یک فرد خاص بسیج می شوند. در مراتب پایین تر هم هرکسی به فراخور مقام و موقعیت خود از امکانات ویژه ای برخوردار می شود که برای افراد عادی وجود ندارد.