کفش ملی ایران بر پای روسها
تکراسا نوشت: کفش ملی نه تنها نخستین کارخانه کفشسازی ماشینی در ایران بود، بلکه محمدرحیم متقی ایروانی، بنیانگذار کفش ملی، کفش را که در آن زمان کالایی لوکس به حساب میآمد در ذهن مردم به عنوان یک نیاز اصلی جا انداخت و با تولید انواع کفش برای تمامی طبقات جامعه، مدل پوششی جامعه را دستخوش تغییرات جدی کرد.
این شرکت پیش از واگذاری به دولت در سال ۱۳۵۷ شامل ۵۲ کارخانه در صنایع مختلف کفش و چرم بود و بیش از ۴۰۰ شعبه و ۱۰۰۰۰ کارمند داشت. کفش ملی در آن زمان به بیش از ۱۴ کشور صادر میشد. اکنون نوه محمدرحیم متقی ایروانی، در آمریکا حرفه پدربزرگ و کسبوکار خانوادگی را به شیوهای متفاوت ادامه میدهد.
اما مغز متفکر پشت این همه کارها چه کسی بود؟ چطور ایدههای او توانست جهت صنعت کفشسازی ایران را تغییر دهد؟ شاید بهتر باشد، خیلی بیش از این جلو نرویم و ابتدا کمی بیشتر با آقای محمدرحیم متقی ایروانی آشنا شویم و پس از آن به ادامه داستان بپردازیم.
ملی از نسلی تاجر
محمدرحیم متقی ایروانی در ۲۱ بهمن ماه سال ۱۲۹۹ در شیراز به دنیا آمد. خانواده او از شش نسل قبل از او از تجار معروف شیراز بودند. پدر بزرگش اولین کسی بود که پمپ دستی را وارد شیراز کرد و باعث شد سیستم آبرسانی آن زمان شیراز متحول شود و چاههای بیشتری حفر شود. محمدرحیم، فرزند بزرگ میرزا محمد کاظم بود که در آن روزگاران به واردات و صادرات چای و فرش مشغول بود. محمد رحیم به روایت خودش از شش سالگی در تجارتخانه پدر، کارهای مختلفی مثل جاروب کردن و ارسال نامه انجام میداد و تا آخر عمر همیشه از آن روزها به عنوان یکی از عوامل موفقیت خود نام میبرد.
محمدرحیم به توصیه پدرش که تحصیلاتی نداشت، در سال ۱۳۱۳ و بعد از اتمام دبستان برای یادگیری زبان انگلیسی به «کالج استوارت» یا همان دبیرستان ادب کنونی در اصفهان رفت. شاید بتوان گفت آموختههای این کالج، پایهای برای خصوصیات اخلاقی و مدیریتی او در دوران بزرگسالی شد. محمدرحیم پس از اتمام دوره کالج به شیراز بازگشت و در دبیرستان شاپور مشغول به تحصیل شد و دیپلم ادبی گرفت.
ملی صنعتی میشود
با اتمام دوره دبیرستان در سال ۱۳۲۰، محمدرحیم برای کار راهی شرکت صنعت نفت آبادان شد. در سال ۱۳۲۱ با قبولی در رشته حقوق در دانشگاه تهران به تهران آمده و حقوق را نزد اساتید بزرگ آن زمان آموخت. محمدرحیم همیشه اهل کار بود و در دوران دانشجویی در مجله «آیین دانشجویان» مدتی مشغول به کار شد. او چون خوشخط بود و دستی هم در نویسندگی داشت، چند عنوان کتاب ترجمه و تألیف کرد. مدتها بعد نیز در کارخانه خودش اکثر تألیفات و مکتوبات اداری را بر عهده داشت. او مدتی را کار کرد و در سال ۱۳۲۵ تصمیم گرفت که در آمریکا ادامه تحصیل بدهد. اما مدتی بعد از ورود به آمریکا از دانشگاه انصراف داد و به ایران بازگشت. او به یکی از دوستانش درباره بازگشتش به ایران گفته بود:
من باید به ایران برگردم و آنجا مشغول فعالیت شده و تشکیل خانواده دهم
گویا متوجه شده بود که ادامه تحصیل ممکن است طولانی باشد و او را از ایدههای خود دور کند. او بعد از بازگشت به ایران، با الهام از اقدام محمد امینالضرب (پدر صنعت برق ایران) بههمراه تعدادی از تجار شیراز دستگاه تولید برق خریداری کرد و «کارخانه برق فسا» را به راه انداخت. او معتقد بود بهترین کار آن دوران اقتصادی هست. همین طور در سال ۱۳۲۷ با طراحی نوآورانه خود پاساژی به نام «استاندارد» را در خیابان زند شیراز افتتاح کرد که چندین مغازه و یک سینما داشت. بعد از مدتی بازار شیراز را برای اهدافش بسیار کوچک دید و بههمین دلیل در اواخر سال ۱۳۲۹ به تهران مهاجرت کرد.
ملی از مهرآباد اوج میگیرد
محمدرحیم متقی ایروانی بعد از مهاجرت به تهران شرکتش به نام «باتا» را ثبت و در سبزه میدان در خیابان خیام راهاندازی کرد. سپس از سال ۱۳۳۰ به تجارت، صادرات و واردات با محوریت واردات کفش به نمایندگی از شرکت باتا (شرکت کفشسازی واقع در چکسلواکی) و صادرات اقلامی مثل کتیرا و مواد روغنی مشغول شد. همچنین مدتی بعد از راهاندازی شرکت، پاساژی را در محله گلوبندک تهران با طرحی از خودش احداث کرد که بعدها آن را «استاندارد» نامید. اکثر اقلام وارداتی او و همکاران انگلیسیاش چتایی (نوعی گونی)، چتر، کفش و گالش (نوعی کفش پارچهای مشابه گیوه) بودند.
عمده مردم آن دوره از گیوه و گالش استفاده میکردند، اما صنعت تولید آنها کاملاً سنتی و دستی بود. از طرف دیگر، از سالهای ۱۳۳۰ به بعد، ایران به سمت صنعتی شدن پیش میرفت و کارخانهها یکی پس از دیگری ساخته میشدند. صنعتی شدن شهرها مدل زندگی افراد را تغییر داده و نیازهای جدیدی برای مردم ایجاد کرده بود. یکی از این نیازها، نیاز به کفش بود که یک محصول کاملاً وارداتی به حساب میآمد. ایروانی نیز این نیاز را درک کرده و معتقد بود که همه مردم به نان و کفش نیاز دارند. اما اگر بتوانند گاهی نان نخورند، نمیتوانند بیکفش بمانند. به قول او:
شهرنشینی و توسعه بدون کفش ممکن نیست
همین موضوع، ایروانی را ترغیب کرد تا به فکر تولید نمونه داخلی آن بیفتد و به صورت حرفهای وارد صنعت کفش شود. ابتدا این موضوع را با صاحب شرکت باتا که نمایندگیاش را داشت در میان گذاشت که با مخالفت شرکت مواجه شد. علت اصلی این مخالفت ملی شدن شرکت باتا در اروپای شرقی بود. اما او که سودای تولید کفش در ایران را داشت راهی اروپا شد و پس از سفری که به چکسلواکی داشت، توانست دو کارشناس تولید و یک اتو کلاو (وسیلهای برای گرم کردن پلاستیک و …) را به ایران وارد کند و با این تجهیزات تولید گالش ماشینی را با تنها ۳۵ کارگر آغاز کرد. او توانست گالش وارداتی ۱۰ تومنی را با ۴ تومان تولید و عرضه کند.
ملی، نام من است
در سال ۱۳۳۴ محمدرحیم ایروانی به دنبال توسعه کسبوکارش، پاساژ استاندارد (به جز انبار عمده فروشی) را اجاره داد و کارخانه خود را در مهرآباد جنوبی در زمینی به وسعت ۷۰۰ مترمربع خرید. در این زمان، شرکت کفش ولکو (Velco Shoe) آمریکا حاضر به سرمایهگذاری بر روی این کارخانه و انتقال فناوری به ایران شد. به این ترتیب، مسیر جدیدی در صنعت کفش ایران آغاز شد.
محمدرحیم ایروانی، نام کارخانه خود را «ملی» گذاشت که یادآور روزهای ملی شدن صنعت نفت و خاطرات روزهای خوب برای مردم بود. در ابتدا کارخانه روزانه ۱۰۰ تا ۱۵۰ جفت کفش تنیس (نوعی کفش با زیره پلاستیکی و روکش کتانی) با نام ولکو تولید میکرد و کمی بعد به ۴۰۰ جفت در روز رسید. در سال ۱۳۳۵ تا ۱۳۳۶ مشارکت با شرکت ولکو بههم خورد و شرکت ملی به صورت مستقل کار خود را ادامه داد. ایروانی، شرکت سهامی کفش ملی را تأسیس کرد و نشان فیل را هم برای آن برگزید.
همان طور که توضیح دادیم، تولید کفش در آن دوره کاملاً سنتی بود و یکی از نوآوریهای محمدرحیم متقی ایروانی ماشینی کردن این صنعت بود. به این ترتیب، سیستم سنتی کفش جای خود را به نظام جدید کارخانهای داد و هر ماه افراد جدیدتری وارد کارخانه شدند و کارخانه نیز بزرگ و بزرگتر شد و ایروانی با خرید زمینهای اطراف کارخانه را بزرگتر کرد. او همچنین برای رفاه بیشتر و توسعه شهرسازی در آن زمان جاده قدیمی و باریک مهرآباد را بازسازی کرد.
اکثر کفشهای آن زمان لاستیکی و پلاستیکی بودند، اما ایروانی با نبوغی که داشت در سال ۱۳۳۷ با افتتاح کارخانه تولید چرم زمینه را برای تولید کفش چرم هم فراهم کرد. به تدریج تعداد افراد کارخانه به ۲۵۰۰ نفر افزایش یافت و تولیدات کارخانه نیز به ۱۲۵۰۰ جفت در روز رسید. ایروانی توانست با مدل فکری صحیح به راحتی کفش را که در آن زمان کالایی لوکس به حساب میآمد در ذهن مردم به عنوان یک نیاز اصلی تلقی کرده و با تولید انواع کفش برای تمامی طبقات جامعه، مدل پوششی جامعه را دستخوش تغییرات جدی کند.
پارک صنعتی ملی
بعد از تجربه موفق کفش ملی در مهرآباد جنوبی، دیگر آن مکان پاسخگوی خط تولید کفش ملی نبود و ایروانی به دنبال افتتاح فاز بعدی خود یعنی افتتاح پارک صنعتی ملی افتاد. از سال ۱۳۳۹ توسعه و انتقال فعالیتها به مکانی جدید واقع در اسماعیل آباد آغاز شد.
با توسعه بازار و شروع صادرات موفق گروه صنعتی ملی در سال ۱۳۴۵، ایروانی تصمیم گرفت تا دست به تغییرات بزرگتر بزند و در کنار تولید کفش به تولید جوراب (شرکت جوراب فالکه)، کفش ایمنی، صنعتی و نظامی (شرکت کفش صنعتی) نیز مشغول شود. همچنین توانست با مازاد ظرفیت تولیدی، محصولاتی دیگر مثل قالبسازی و پلاستیکسازی برای صنایع خودرویی تولید کند.
با شروع صادرات کفش ملی به خارج از مرزهای ایران، یکی از افتخارات کفش ملی که در آن زمان تأمین یکپارچه کفشهای ارتش سرخ اتحاد جماهیر شوروی بود، رقم خورد. با بزرگتر شدن کسبوکار، در نهایت ایروانی در سال ۱۳۴۷ قطعه زمینی در اسماعیل آباد (واقع در کیلومتر ۱۸ جاده قدیم کرج) خریداری کرد و تا سال ۱۳۴۹ پارک کارخانجات گروه صنعتی ملی در آنجا احداث شد.
پارک صنعتی اسماعیل آباد از اوایل سال ۱۳۵۰ کار خود را شروع کرد. در این مجموعه، دو کارخانه «استاندارد» (ادامه رویه کارخانه مهرآباد) و «تاف» (تولید کفشهای صنعتی) قرار داشت که هر کدام دفاتر اداری، رستوران، مهدکودک و نانوایی مستقل خود را داشتند و همچنین ۴۰۰ خانه سازمانی در محیط پارک برای رفاه کارگران ساخته شده بود. تمامی وعدههای غذایی کارگران کارخانه در مجموعه تهیه و سرو میشد. حتی برای بهرهوری بهتر، او به اجبار زمانی را برای استراحت و خواب کارگران بین شیفتهای کاری در نظر گرفت. با خلاقیت ایروانی در جهت کاهش هزینههای جانبی کفش ملی در مقیاسی بزرگتر به مسیر خود ادامه داد. او حتی برای کاهش بیشتر هزینهها به خصوص هزینه (و زمان) رفتوآمد کارگران و کارمندان به فکر افتتاح دو خط راهآهن در آن منطقه افتاد و از سرویسهای ایابوذهاب برای کارگرانش استفاده کرد.
توسعه ملی در ایران
هوشمندی و دلیل پیشرفت ایروانی نیازسنجی به موقع بازار بود و رشد شرکت «کفش ملی» نیز به همین دلیل اتفاق افتاد. گروه صنعتی ملی از اولین شرکتهای ایران بود که برای تمامی نیازهای خود از مواد اولیه تا صادرات و واردات و بازاریابی شرکتهای مستقلی داشت. این گروه از سال ۱۳۳۰ تا ۱۳۵۲، ۱۰ شرکت را در زمینه تولید انواع کفش(کفش استاندارد ،گابور و …)، کفش صنعتی، چکمه (چکمه ملی) و دمپایی (سرپایی ملی و اتافوکو) و همچنین ۲۵ شرکت دیگر با همکاری شرکای خارجی و ایرانی برای تأمین نیازهای شرکتهای تولیدی اصلی افتتاح کرد.
یکی از مشکلات آن موقع بازار عرضه و توزیع منظم بود، ایروانی برای حل این مشکل به فکر افتتاح فروشگاههایی برای توزیع مستقیم محصولات در سرتاسر کشور افتاد و تا سال ۱۳۵۵ توانست ۲۵۷ مغازه (بعد تا ۴۰۰ مغازه) در سرتاسر ایران خریداری و افتتاح کند که ۸۷ شعبه آن در تهران بود. همچنین برای مکانیزه کردن سیستم بازاریابی آن موقع شرکت «نگارستان» برای عملیات فروش به صورت مستقل تأسیس کرد. او در این شرکت علاوه بر تعیین خطمشی برای تولید سایر شرکهای تولیدی، با ایجاد تبلیغات و پوسترهای خلاق توانست کمک شایانی به نفوذ و محبویت کفش ملی در اذهان مردم بکند.
ایروانی تنها به بازار داخلی بسنده نکرد و با تجربه خوب صادرات کفش به روسیه، در سال ۱۳۴۵ با افتتاح دفتری در لندن به فکر صادرات به اروپا افتاد و توانست تا سال ۱۳۵۵ علاوه بر روسیه، محصولات مختلف خود مثل دمپایی اتافوکو و کفشهای کتانی را به بلژیک، فرانسه، اسکاندیناوی، انگلستان و آلمان صادر کند. داوود ميرخانی رشتی (مديرعامل ايران خودرو در دهه ۶۰) در کتاب خاطرات خود درباره این کفش آورده است؛
قبل از انقلاب در شرکت آيبیام (IBM) کار میکردم، يکي از دوستانم به انگليس رفته بود. وقتي که برگشت براي فرزندانش از اروپا کفش هديه آورده بود. اما وقتي که ايران آمد فهميد کفش ملی خودمان را از انگليس خريده و به ايران آورده و خيلي دمغ شده بود.
همچنین گروه صنعتی ملی تصمیم داشت از ۱۳۵۵ تا ۱۳۶۰ صادرات خود را در بازارهای جهانی به ۸ میلیون دلار افزایش دهد.
تحقیق و توسعه (R&D) ملی
یکی از ویژگیهای محمدرحیم ایروانی، نوآوریهای او در گسترش کسبوکار کفش ملی بوده است. او همواره آموزش را محور اصلی توسعه خود و شرکتش قرار میداد و با آموزش کارمندان و تحقیقات دقیق بازار توانست به سرعت در داخل و خارج ایران کفش ملی را توسعه دهد. برای مثال تیم او از سال ۱۳۳۹ تحقیقات مختلفی را بر روی سایز پای مردان و زنان و کودکان انجام دادند و محصولات شرکت بعد از هر تحقیقی تغییر داده میشد و در جهت بهبود محصول قدم برمیداشتند. یکی از نتایج جالب آنها این بود که متوجه شدند قوزک پای ایرانیها در حدود یک سانتیمتر کوتاهتر و پنجههای پایشان کمی پهنتر از پای اروپاییهاست. این تحقیقات دقیق موجب رشد بسیار بالای شرکت در تولید انواع کفش شد.
پس از انتقال کامل به شهرک صنعتی جدید، این تحقیقات به صورت تخصصی دنبال شد و توانست به رکن دیگری برای موفقیت کفش ملی تبدیل شود. البته آموزش فقط مختص کارمندان نبود و ایروانی بر آموزش کارگران نیز اصرار جدی داشت. او کلاسهای سوادآموزی مختلفی را در شرکت خود برگزار کرد و کارگرهای نخبه خود را به خارج از کشور برای تحصیل و آموزش میفرستاد تا مابقی نیز به تحصیل و آموزش تشویق شوند. برای مثال «فورمن» یا سرکارگران ۴۰ نفر از کارگران برتر را به مدیریت معرفی کرده و از بین آنها ۷ نفر برای مطالعه در رشتههای مرتبط به خود به مدت ۶ ماه به خارج اعزام شده و مشغول مطالعه میشدند.
مجموعه آموزشی کفش ملی برای آموزش بهتر با «سازمان مدیریت صنعتی» نیز در ارتباط بود و گروههای مختلفی برای تحصیل بین آنها در حال رفتوآمد بودند. نتیجه تمامی این فعالیتهای آموزشی منجر به انتشار تحقیقات و تألیف و ترجمه مطالب مختلف در زمینههای مختلف کفش شد و باعث ارتقای علمی این صنعت همزمان با پیشرفت دیگر آن شد.
اگر علاقهمند به خواندن داستانهای دیگری از کارآفرینان ایرانی هستید، این مقاله را به شما پیشنهاد میکنیم: داستان پیکان؛ داستان یک عشق
ساختار ملی خانواده بزرگ
یک عامل مؤثر دیگر در رشد و پیشرفت گروه صنعتی ملی، وجود دیدگاه خانوادگی در کل کارخانهها بود. برای محمدرحیم ایروانی، تمامی پرسنل یک خانواده واحد بودند و او همواره همانند پدری دلسوز برای رشد و تعالی این خانواده زحمت میکشید. او با حافظه خوبی که داشت، نام اکثر کارمندان و مدیران خود را به خاطر میسپرد و در زمانهای تولد برایشان گل و کارت تبریک میفرستاد. برای رفاه کارگران شرکت تعاونی و اعتبار کارگران را تأسیس نمود. او با مدیران، کارمندان و سرکارگران غذا میخورد و به شکایات آنان گوش میداد. زمانی که اشتباه و خطایی از کارگران صورت میگرفت، او هیچ وقت سیاست اخراج را پی نمیگرفت و معمولاً با اخطار و جریمه نقدی اشتباهات کارمندان را گوشزد میکرد.
ایروانی همیشه سعی بر حل مشکلات و جلب رضایت کارمندان خود داشت. او عاشق کار کردن در این خانواده بزرگ بود و همین عامل باعث به وجود آمدن اصطلاح «خانواده بزرگ کفش ملی» در کارخانه شد. خانوادهای که در آن نظم و اقتدار پدر جایگاه مهمی داشت. اعتماد و علاقه کارگران به شرکت تا جایی پیش رفت که در کارخانه، اعتصابی رخ نمیداد و همه کارمندان در تمامی سطوح با دل و جان برای پیشرفت کار میکردند. حتی در شلوغیهای سال ۵۷ نیز کفش ملی یکی از معدود کارخانههایی بود که اعتراض و شلوغی را به خود ندید.
خانه بزرگ ملی
تمامی کارآفرینان علاوه بر فعالیتهای تجاری به فعالیتهای خیرخواهانه اجتماعی نیز میپرداختند تا به نوعی هم به جامعه کمک کنند و هم زمینهساز پیشرفت برای بقیه شوند. اما محمدرحیم متقی ایروانی گامی فراتر از همه این کارها برمیداشت. او در سال ۱۳۴۳ شرکت کانون مشاوره اقتصادی را تأسیس کرد. وظیفه این شرکت که به «خانه بزرگ» معروف بود، بزرگ کردن ۲۲ کودک (از سن ۲ ماهه الی ۲ ساله) با نام ایروانیپور بود. با این هدف که در آینده هر یک از این کودکان، مدیران بنگاه صنعتی او شوند. در اساسنامه شرکت آمده بود:
قسمت عمده بودجه کانون به مصارف تحصيلی اطفال برسد و لوازم خوراک و پوشاک و وسايل زندگي، ساده و کم خرج باشد. همچنين هيچ يک از اطفال، پس از رسيدن به سن ١٨ سال و خاتمه تحصيلات، تعهدي در مقابل کانون نخواهند داشت و از هر لحاظ مختارند که در اجتماع وارد شوند و با آبرومندی زندگی کنند. فقط انتظار مؤسسه اين است که آنان نسبت به تحصيل دانش جدی بوده و ادب، آراستگي، تمسک به ديانت مقدس اسلام، امانت، صداقت و حسن اخلاق را پيشه خود ساخته و تمام ٢٠ نفر، يکديگر را برادرانه دوست بدارند.
بعد از سال ۱۳۵۷، ایروانی این کودکان را که در آن زمان ۱۴ تا ۱۶ ساله بودند، با خود به خارج از کشور برد.
ملی جهانی میشوند
محمدرحیم متقی ایروانی در سالهای فعالیتش از ۱۳۳۵ تا ۱۳۵۷ در تأسیس بیش از ۵۰ شرکت صنعتی و تجاری و بیش از ۲۵ شرکت صنعتی در زمینه تولید انواع کفش مشارکت داشت. اولین شرکت او باتا (۱۳۳۲) نام داشت و آخرین شرکت خود را با نام چرم خسروی نو (۱۳۵۶) در زمینه تولید چرم به ثبت رساند.
او سالها برای پیشرفت صنعت کفش ایران کوشید و هیچوقت از کار کردن خسته نشد. همچنین تا سال ۱۳۵۶ توانست بیش از ۱۰۰۰۰ نفر را صاحب کار و بسیاری از مناطق کشور را آباد کند. در حال حاضر محل کارخانهها (پارک صنعتی کفش ملی) به انبار تبدیل شده که بخشی از آن در اختیار شرکت خودروسازی سایپا است و بخش دیگر آن تبدیل به انبار کفش شده است.
با مصادره شدن گروه صنعتی ملی در سال ۵۸، محمدرحیم ایروانی در سال ۱۳۶۰ ایران را به مقصد آمریکا ترک کرد. ایروانی بعد از ۲۵ سال مصادره کارخانه، با روی کار آمدن هر مدیر جدیدی به او تلفن میزد و انتصابش را به مدیریت تبریک میگفت و او را به حفظ شرکت تشویق میکرد. زیرا معتقد بود که چند هزار نفر از این طریق زندگی می کنند.
او فعالیت صنعتی خود را با کارخانه چرمسازی در بوستون (Boston) آمریکا ادامه داد، اما مدتی بعد این کار را کنار گذاشت. به پیشنهاد پسرش بهمن ایروانی در حوالی شهر آتلانتا در ایالت جورجیا «پارک صنعتی کامن ولث» کارخانجات کفش «اوکاباشی» (Okabashi) را با مشارکت شرکتهای ایتالیایی و ژاپنی که در ایران با او همکاری داشتند تأسیس کرد و کسبوکار خانوادگی مسیر جدیدی را تجربه نمود.
همچنین در سال ۱۳۶۶ کارخانه کفش استاندارد را در قاهره بنا کرد، اما مدتی بعد آن را به دولت مصر تحویل داد. همین طور در سال ۱۳۷۱ سفر مجددی به ایران داشت، اما دیگر فعالیت صنعتی در ایران انجام نداد. او اواخر عمر خود را در لندن سپری کرد و به مشاوره پرداخت. آخرین فعالیت اقتصادی او، اقدام برای تأسیس کارخانه کفشسازی در افغانستان بود که در نهایت بیثمر باقی ماند. محمد رحیم متقی ایروانی سرانجام در ۱۲ بهمن ۱۳۸۴ در سن ۸۵ سالگی در شهر لندن چشم از جهان فروبست. او همیشه میگفت:
وقتی ثروتت را از دست بدهی، چیزی از دست ندادهای،
اگر سلامتیات را از دست بدهی، تنها سلامتیات را از دست دادهای،
اما اگر شخصیتت را از دست بدهی، همه چیزت را از دست دادهای.
اوکاباشی با اهداف ملی
شاید بتوان گفت شرکت اوکاباشی تنها میراث باقی مانده از خانواده ایروانی بوده که توسط دو نسل بعد از رحیم ایروانی در حال اداره شدن است. این شرکت پس از مهاجرت خانواده ایروانی به آمریکا و به پیشنهاد بهمن ایروانی در شهری در حوالی شهر آتلانتا در ایالت جورجیا شروع به کار کرد. فعالیت تولیدی این شرکت تولید انواع کفش صندل و دمپایی لایانگشتی با بهرهگیری از مدل اصلی ژاپنی برای راحتی بیشتر و بهتر پا بود.
اوکاباشی زمانی کار خود را شروع کرد که تولید کفش آمریکا در حال برونسپاری به چین بود و سالهای اولیه شرکت با سختیها و چالشهای فراوانی همراه شد. اما رفتهرفته با گذر زمان و حفظ کیفیت، این شرکت توانست بازار خود را در آمریکا پیدا کند. مشتریان ابتدایی این شرکت افراد بزرگسال بوده، ولی در طی زمان با تنوع مدل، مشتریان جوان و کوچک نیز به سبد مشتریان شرکت اضافه شدند.
بهمن ایروانی همیشه بر سازگاری محصولاتش با محیط زیست تأکید داشت و برای ارتقا و بهبود آن کوشید، اما هیچگاه نتوانست موفقیتهای پدر را تجربه کند. ولی شرکت اوکاباشی به مسیر خود ادامه داد تا نسل جدید خانواده در آن تحولات جدیدتر را آغاز کند.
نسل ملی ادامه مییابد
سارا ایروانی، فرزند بهمن ایروانی، از سال ۱۳۹۶ مدیر عامل شرکت اوکاباشی شد. سارا نیز همانند پدر و پدربزرگش اعتقاد به ثبات در کیفیت محصولات تولیدی داشت. او در کنار کیفیت بالا، شرکت را به سمت سبز شدن و همسویی با طبیعت هدایت کرد. او مواد اولیه تولیدی در صندلها را قابل بازیافت کرد و همچنین سیستم جدیدی را برای تعویض و بازیافت صندلهای کهنه مشتریان شرکت با مدلهای جدیدتر آن کرد و باعث شد تا در زمان او بیش از ۴۵ تن از صندل قدیمی بازیافت شوند.
ایدههای نوین او باعث شد تا کسبوکار خانواده روزهای جدیدی را تجربه کند و صنعت کفشسازی خانواده بیش از نیم قرن را تجربه کند. شرکت با ۲۰۰ نفر کارمند سالانه حدود ۱/۲ میلیون جفت صندل تولید میکند و تا به امروز حدود ۳۵ میلیون جفت صندل تولید کرده است. سارا معتقد است که ایدههای اصلی شرکت حاصل زحمات پدر و پدربزرگش بوده و او صرفاً توانسته آنها را عملیاتی کند. شرکت اوکاباشی امروزه جایگاه بسیار خوبی در صنعت کفش آمریکا داشته است. خانواده ایروانی سه نسل را در صنعت کفشسازی تجربه کردند. سارا همیشه معتقد بود:
آنچه [پدرم] بیشتر به من آموخته این است: به دنیا لبخند بزن و دنیا به تو لبخند خواهد زد. این شاید ساده به نظر برسد، اما یک رویکرد مثبت واقعاً منجر به اقدام مثبت شده و در نهایت منجر به تغییرات مثبت خواهد شد.
انتهای پیام
کفش ملی یکی از برند های معتبر کفش ایرانیه واقعا
جدیدا کد تخفیف کفش ملی که توی تخفیف هات هس هم خیلی خوبه
کفش ملی الان خودش یه فروشگاه داره و میشه انلاین انجام داد. من تازه ای تخفیف هات کد تخفیف کفش ملی ام گرفتم