خرید تور تابستان

نژادپرستی؛ آنها آدم هستند، خاورمیانه ای نیستند!

برترین‌ها نوشت: خبرنگار شبکه سی‌بی‌اس، ضمن گزارش خود از نزدیک شدن نیروهای روسیه به کی‌یف، با تعجب و تأسف می‌گوید که اینجا، با تمام احترام، مانند عراق یا افغانستان نیست که دهه‌ها شاهد درگیری شدید باشد (ناامنی عادی باشد.) این‌جا «نسبتاً متمدن» و «نسبتاً اروپایی» است و نمی‌توان انتظار چنین چیزی (جنگ و ناامنی) را داشت. این اظهارات با موجی گسترده از اعتراض مواجه شد و او از سخنان خود پوزش خواست.

نژاد

پیچ اینستاگرامی جریان در این باره نوشت: این خبرنگار البته دروغ نگفت؛ چه بسا صداقت هم داشت. «بسیاری» از مردم در غرب (و نه همه) اگرچه یاد گرفته‌اند که نژادپرستی خود را بروز ندهند اما دچار «یک بام و دو هوا» و «استاندارد دوگانه‌»اند؛ در حالی از جنگ در اوکراین اظهار تأسف می‌کنند که در برابر مصیبت هزاران انسان در عراق و … بی‌تفاوت‌اند. از دید آن‌ها ارزش جان مردم اوکراین بیش از جان یمنی‌هاست و رنج آن‌ها از آوارگی مردم افغانستان مهم‌تر است. چراکه آن‌ها «نسبتاً متمدن»اند (چون نسبتاً شبیه اروپایی‌ها هستند و نه کاملاً) اما مردم غرب آسیا (خاورمیانه) کله‌سیاهان وحشی و اهل خون‌ریزی‌اند و طبعاً درگیری و کشتارشان خیلی عجیب نیست.

۱. بسیاری از مظاهر تمدن بشری در همین غرب آسیا پدید آمد.

۲. دو جنگ ویرانگر جهانی را همان «کشورهای متمدن اروپایی» به راه انداختند تا نزدیک ۲۵ میلیون انسان در جنگ اول و بین ۷۰ تا ۸۵ میلیون انسان در جنگ دوم جان خود را از دست بدهند. دامنه آثار مخرب این دو جنگ چنان بود که حتی در شرایطی که ایران در هر دو اعلام بی‌طرفی کرده بود کشورهای درگیر بخش‌هایی از ایران را اشغال و محل تاخت و تاز خود کردند و دست کم ۱ میلیون ایرانی بر اثر پیامدهای جنگ نخست جهانی (قحطی و بیماری‌های ناشی از جنگ و …) جان باختند. اگرچه برخی محققان تعداد کشته‌شدگان را چند برابر این دانسته‌اند.

۳. «یکی» از مهم‌ترین عوامل «دهه‌ها جنگ و درگیری» در غرب آسیا (و قاره آفریقا و آمریکا) همان «دولت‌های متمدن اروپایی و غربی» بوده‌اند؛ آن‌ها با هدف استعمار پا به این مناطق گذاشتند،‌ دارایی‌شان را غارت کردند، مردم را به جان هم انداختند و به بردگی کشیدند؛ آن‌ها برای تصاحب نفت این منطقه هر مداخله‌ای کرده‌اند؛ این کشورها سالانه میلیاردها دلار سلاح به گروه‌ها و کشورهای منطقه می فروشند تا تحت عنوان امنیت منطقه را ناامن کنند و در عوض رونق تجارت و صنعت اسلحه خود را حفظ کنند؛ گروه‌های بنیادگرا می‌سازند یا مسلح‌شان  می‌کنند و بعد به بهانه همان‌ها  به کشورها حمله می‌کنند و بعد هم کشور را به همان ‌ها واگذار می‌کنند و می‌روند؛ فقط بریتانیا در «بازی بزرگ»  برای مقابله با نفوذ روسیه به جنوب و دسترسی به سرزمینی‌های ثروتمندی چون هند، صدها دسیسه چید «لارنس های عربستان» ها  را به منطقه فرستاد، کشورها تجزیه و مرزها و کشورهای جدید  ساخت؛ در نهایت تمدن دریایی  برای رسیدن به سود کلان ناشی از تجارت دریایی خود برای از میدان به در کردن رقیب تاریخی (مسیر زمینی جاده ابریشم) پیوسته به دنبال ناامنی در مناطق شمال خلیج فارس بوده است.

نژاد

متاسفانه به واسطه تمام این‌ها، ناامنی و ویرانی چنان در این منطقه عادی سازی شده که بسیاری از خود مردم منطقه هم جنگ و نزاع را عادی می‌دانند و وضعیت کنونی را سرنوشت همیشگی این منطقه قلمداد می‌کنند و پذیرفته اند که جان آن ها از جان یک انسان غربی ارزش کمتری دارد.

البته تمام حقایق گفته شده نباید باعث سه چیز دیگر شود: در واکنش به نژادپرستی غربی ها دچار گونه ای نژادپرستی برعکس شد و با تعمیم شتابزده تمام غربی ها از نژاد پرست یا مقصر این وضعیت دانست و در واکنش به جنگ افروزی دولت های غربی دشمنی کرد یا نسبت به کشته شدن مردم اوکراین بی تاوت بود. ضمن آنکه یادمان باشد جبهه شرق (سوریه / شوروی) هم در این منطقه و به ویژه ایران کم جنگ و جنایت نکرده است.

دچار نفرت کور نسبت به غرب شد و با مظاهر پیشرفت دانش و خرد و دستاوردی های تمدن بشری در غرب ستیز کرد. کشورهای غرب آسیا مسئولیت و سهم خود را در وضعیت ناگوار فعلی منطقه نپذیرند و به راحتی همه بدبختی های خود را به کشورهای اروپایی و غرب حواله دهند. به راستی اگر جهل، واپس گرایی، سستی، تعصب و خشونت، زمینه های بنیادگرایی و درگیری مذهبی و قوم و قبیله گرایی در این منطقه وجود نداشت یا کم رگ بود آیا کشورهای غربی می توانستند  این گونه نقشه های شوم خود در این منطقه را طی دویست سال گذشته عملی کنند؟

در جوامع غربی، بسیاری از مردم آموخته‌اند افکار نژادپرستانه خود را پشت «نزاکت سیاسی» پنهان کنند. حالا در یک موقعیت  بحرانی، بی هیچ پرده پوشی و ابایی، در فضای عمومی ( و نه در خلوت) به زبان ها و لهجه‌های گوناگون «اروپایی» در شبکه ها و رسانه های متعدد مرد و زن، کارشناس  مجری کارآموزده و سیاست مدار( و نه یک شهروند آموزش ندیده) در تحلیل اوضاع اوکراین بر این نکته پافشاری می‌کنند که این جنگ در اروپا رخ داده و نه عراق، افغانستان و سوریه و اکنون «اروپا» ناامنی  شده و مردمی شبیه خود ما با موهای طلایی و چشمانی آبی در خطرند، پس این بار قضیه مهم است و باید کاری کرد!

مسعود قدیم فلاح (نویسنده) در این باره نوشت: این ویدیوها را همه در این روزها بارها دیده‌ایم؛ خشونتی و ریسیسمی کاملاً ساختاریافته علیه مهاجران و پناهندگان خاورمیانه توسط رسانه‌های اروپایی_آمریکایی! اما تاکید بر یک کلمه و افتخار به آن و توامان نشان دادن تهی‌مایه شدن آن قابل توجه است: تمدن.

فروید مقاله‌ای دارد تحت عنوان “اندیشه‌هایی درخور ایام جنگ” که بسیار مهم است و هوشمندانه جنگ‌جهانی را تحلیل می‌کند. او این نکته را مطرح می‌کند که جنگ‌جهانی همه را ناامید کرد چرا که افشا نمود تمدن غربی که مایه‌ی مباهات انسان غربی شده بود چه اندازه پوشالی بوده است و چه میزان ناموفق در مهار تمایلات مرگ‌بار انسان. ما در تمام چند دهه‌ی اخیر تکرار این وضعیت را مشاهده کرده‌ایم.

جنگ‌های مکرری که از همین تمدن به کشورهای دیگر تحمیل شده است اما حالا که جنگی در اروپا رقم خورده است می‌توان با وضوح بیشتری این فروپاشی تمدنی را در رسانه‌ها دید. رسانه‌ها و بخش بسیاری از مردمانی که سمپات این صحبت‌های نژادپرستانه شده‌اند نشان می‌دهند که جه اندازه این تمدن ریاکارانه است. رسانه‌ها در این چند روز با افنخار از “تمدن” می‌گویند ک اذعان می‌کنند که این بار با مهاجر و پناهنده‌ی متمدن اروپایی روبرو هستیم نه پناهنده‌ی بی‌تمدن خاورمیانه‌ای و به آن فخر می‌فروشند! آن‌ها همزمان که افتخار می‌کنند در حال لو دادن خود و تمدن ریاکارانه هستند. آن‌ها نشان می‌دهند که چه اندازه سالها وجود سازمان‌ها و تشکل‌های ضد ریسیستی‌شان دروغین و بیهوده عمل کرده است و کوچک‌ترین تلنگری بر اروپا کافی است تا همه واقعیت‌ها آشکار شوند.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا