خرید تور تابستان

روزهای پایانی سال و مردم گرفتار گرانی طاقت‌فرسا!

رضا سلطان زاده، مدیرمسئول هفته‌نامه‌ی آئینه یزد در یادداشتی با عنوان «روزهای پایانی سال است و مردم همچنان گرفتار گرانی طاقت‌فرسا!» نوشت:

نمایندگان مجلس یازدهم با وعده رسیدگی به وضعیت معیشت مردم و سر و سامان دادن به امور اقتصادی بر سرکار آمدند، شعارهای تندی علیه دولت روحانی دادند و گفتند ناتوانی مسئولان اجرایی باعث گرانی و مشکلات زندگی و کمبودها شده است. در این باره بعضی نطق‌های آتشینی ایراد نمودند و بیش از هفتاد درصد آنان از سیدابراهیم رئیسی دعوت کردند خود را کاندیدای ریاست جمهوری نماید تا اوضاع آشفته اقتصادی کشور را سر و سامان دهد خبرها و گزارش‌های منتشره درباره کمبود دارو، گرانی اجناس و کلیه مایحتاج زندگی را می‌بینند و می‌شنوند اما بعد از گذشت بیش از شش ماه از روی کارآمدن دولت سیزدهم دولتمردان و نمایندگان نه تنها نتوانسته‌اند قیمت اجناس را کاهش دهند بلکه روزبه‌روز سفره مردم کوچک و کوچک‌تر شده است و اگر بگوییم سفره‌ای برای طبقات فرودست نمانده سخنی بجاست.

هریک از نمایندگان مجلس اتومبیلی را تحویل گرفتند که مردم از قیمت اولیه و ارزش معاملاتی آن آگاهی دارند، هریک از آنان بابت مسکن دویست میلیون تومان دریافت نمودند، بعضی از آنان در پی تصویب طرح صیانت هستند که اکثریت جامعه و فعالان سیاسی و آگاهان به مسائل اجتماعی با آن مخالفند، گروهی از مجلسیان موافق با حذف ارز ترجیحی هستند و نمی‌خواهند بدانند در سال آینده کمبود دارو و پولی که هر خانواده باید برای درمان پرداخت نماید سرسام‌آور خواهد بود. اگر ارز ترجیحی سبب رانت‌خواری می‌گردد کارگزاران باید جلوی رانت‌خواری را بگیرند.

دولتمردان در شش ماه اخیر نه تنها نتوانستند قیمت کالاها را کاهش دهند بلکه روز‌به‌روز مایحتاج زندگی گران و گران‌تر شده است. بعضی موی سر دختر و زن خانواده را برای هزینه زندگی می‌فروشند، عده‌ای کلیه خود را به فروش می‌گذارند. زندگی مشقت‌بار حاشیه‌نشینان و آسیب‌های اجتماعی موجود در جامعه و آمار معتادان و آنان که برای امرارمعاش به دزدی و فساد روی می‌آورند نگران‌کننده است. پسر هفت، هشت ساله‌ و یا نوجوانی که در جراید یا فضای مجازی به عنوان دزد و جیب‌بر عکس و مشخصاتش منتشر می‌گردد، او را به مراکز انتظامی و قضایی می‌برند و یا به محیط‌های اصلاح و تربیت سپرده می‌شود چه آینده‌ای برای وی و اطرافیان و خانواده‌اش رقم می‌خورد؟ آیا آمار ورودی پرونده‌های متهمانی که برای پیدا کردن لقمه‌ای نان به خلاف‌های متعدد روی می‌آورند برای حاکمان و کارگزاران نباید عبرت‌آموز باشد؟

مجید ابهری آسیب‌شناس می‌گوید: «هربار که موضوع گور‌خوابی، پشت‌بام‌خوابی و در مجموع کارتن‌خوابی در سطح جامعه مطرح می‌شود، از گوشه و کنار جامعه و در رسانه‌های حقیقی و مجازی به‌دفعات متعدد و مکرر نارضایتی‌های متعدد از اینگونه سبک زندگی، مطرح می‌گردد. از نگاه آسیب‌شناسی اجتماعی، کارتن‌خوابی به‌ منزله یک سبک زندگی آزار‌دهنده هم موجب جریحه‌دار شدن عواطف انسانی و هم باعث وهن ما می‌شود. متاسفانه گویی این شکل از زندگی به‌عنوان یک شاخه از سبک و روش زندگی در جامعه پذیرفته شده و چشم‌ها به‌دیدن این مناظر غیرانسانی و دلخراش عادت کرده‌اند. سرما و گرمای هوا، برف و باران نیز نتوانستند عواطف بسیاری از شهروندان را تحریک کنند و از آنجا که حدود 90 درصد از کارتن‌خواب‌ها گرفتار درد خانمان‌سوز اعتیاد بوده و تنها وجه مشترک این جماعت همان درد بی‌درمان اعتیاد است. براساس ارزیابی‌های میدانی، حدود 10 تا 15درصد از این انسان‌های دردمند را زنان تنها یا بچه‌دار تشکیل می‌دهند…»(1)

«…در یک بازه زمانی 8ساله که ایران در بیشتر سال‌های آن با رشد منفی اقتصادی، به‌ویژه بر اثر تحریم‌ها مواجه بوده، رشد خانوار‌های دارای مردان سرپرست خانوار 20.6 درصد بوده، درحالی‌که خانوار‌های دارای زنان سرپرست خانوار و خودسرپرست، رشدی 27درصدی داشته است. در چنین وضعیتی مردانه شدن بازار کار ایران و افزایش نرخ بیکاری در بین زنان، بر اثر شیوع کرونا و تشدید تحریم‌ها در 2سال گذشته، تهدیدی جدی است که معیشت و سلامت خانوار‌هایی را که زنان وظیفه امرار‌معاش آن را عهده دارند، تحت ‌تأثیر منفی قرار داده است…»(2)

مدیران و مقامات باید بدانند در روزگاری که هفتگی و روزانه خوراک و مایحتاج زندگی گران و گران‌تر می‌شود بیکاران، تهی‌دستان و زنان سرپرست خانواده چگونه می‌توانند در برابر فرزندان خود تاب بیاورند و این بدبختی‌ها را تحمل کنند. به یقین نگرانی‌های موجود در خانواده‌های زنان سرپرست خانوار زنگ خطر و هشداری برای حاکمان خواهد بود.

کانال صنفی معلمان اعلام کرد یک معلم ریاضی در شهرستان گراش در استان فارس به دلیل مشکلات مالی دست به خودکشی زد.. ..دبیر ریاضی که از مشکلات مالی به ستوه آمده بود چندی پیش از بانک درخواست 50میلیون تومان وام کرده بود اما به دلیل عدم توان مالی تامین پنج میلیون تومان سپرده برای پیش شرط وام، خودکشی کرد. اخیراً در شیراز مردی چهل ساله یک دختر 19 ساله و دو فرزند دوقلو و همسرش را کشت و علتش را مشکلات مالی ذکر کرده‌اند اما فاصله طبقاتی در آن حد است که فردی بیش از سه هزار واحد مسکن مهر را در اختیار دارد. سرمایه این شخص به بیش از سه هزار میلیارد تومان رسیده که در خوش‌بینانه‌ترین حالت بیش از 2900 میلیارد تومان سود به‌همراه داشته است.

آیت‌ا… سید احمد علم‌الهدی اعلام می‌نماید تحریم‌ها مردم ما را از نظر اقتصادی مقاوم کرده است و الان مردم ما در برابر تمام مشکلات معیشتی و فراز و نشیب‌های اقتصادی مقاوم هستند آیا صاحبان تریبون‌های رسمی و ائمه‌جمعه در زمستان، اتاقشان سرد، سفره‌شان بی‌نان و فرزندشان بی‌لباس بوده است؟ آیا شخصاً هیچ روزی همسر و فرزندشان را برای مداوا به این درمانگاه و آن بیمارستان برده‌اند؟ آیا در پی گرفتن دارویی به این خیابان و آن خیابان و به این یا آن داروخانه‌ها و به این شهر و آن شهر رفته‌اند و بازهم نتوانسته‌اند داروی مورد نیاز را بدست آورند؟

سید احمد علم‌الهدی در دوران احمدی‌نژاد و روحانی و رئیسی درباره گرانی در جایگاه امام‌جمعه اظهارنظرهای متفاوتی دارد در نمازجمعه 6 مرداد 1391 در دولت احمدی‌نژاد، گفته است: «اگر مرغ در دسترس نیست آن را با یک ماده پروتئینی دیگر جایگزین کنید. مشهدی‌ها مگر اشکنه‌ پیاز داغ را یادتان رفته و آن زندگی را فراموش کرده‌اید؟… در نمازجمعه 8 دی‌ 1396 در دولت روحانی گفته: اگر بنا شد سطح گرانی برود بالا و در عین حال مردم زندگی‌شان تأمین نشود، مردم حق دارند مطالبه کنند و بخواهند، عزیزان مسئول ما به مطالبات مردم توجه کنند که کارد به استخوانشان نرسد تا وسط خیابان فریاد بزنند! اظهارات علم‌الهدی در 13 مهر 1400 و تحذیر از گرایش به‌ رفاه در دولت‌ ابراهیم رئیسی می‌گوید: اگر زندگی و رفاه بر خدا ترجیح داده شود وضع ما از مردم زمان امام حسن(ع) نیز بدتر خواهد شد و در چنان شرایطی مظلومیت رهبری نیز از امام حسن مجتبی(ع) بیش‌تر خواهد شد!…»(3)

دولت سیزدهم که «در گل و بلبل نشان دادن دستاوردها و وضعیت کلی جامعه کمترین شائبه و تردیدی به خود راه نداده است. به اینها افزون کنید موضع‌گیری‌های متناقض و باری به هر جهت، حتی در خصوص موضوعات واحد و وعده‌هایی که در کمترین زمان بعد از به قدرت رسیدن در کمال ناباوری و با صراحت نه تنها نفی که بعضاً با نظامی کردن مدیران ارشد به تهدید علیه مردم تبدیل شدند. فراموش نمی‌کنیم وعده‌های معیشتی رئیس‌جمهور اندک زمانی بعد از انتخابات ابتدا از سوی روزنامه کیهان و بعد وزیران دولت، نه تنها تمامی معطوف به یک سال و چند سال آینده گردید، که شاهد بی‌سابقه‌ترین نرخ تورم در طی چهار دهه انقلاب هستیم. وعده مهمترین وزیران دولت انقلابی برای معیشت مردم به فروش قاچاق نفت و به نازل‌ترین قیمت به متحد استراتژیک محدود شد. دیگری برنامه‌اش برای غلبه بر بحران دلار و کسری بودجه دولت گروگان‌گیری بود. بودجه 1401 با افزایش کسری 35 درصدی به دوش مردم تحمیل می‌شود. انتصاب‌های فامیلی اگرچه در همه دولت‌های قبلی مرسوم بوده، اما در دولت فعلی به حدی است که جدی‌ترین حامیان دولت را به اعتراض واداشته است…»(4)

مسئولانی که بر صندلی ریاست تکیه زده‌اند و چندین برابر بسیاری از کارمندان و کارگران حقوق و مزایا و اضافه‌کار و کارانه و حق ماموریت دریافت می‌کنند، در اتاق‌های اداری که با هزینه گزاف و از بیت‌المال آراسته و مبلمان شده نشسته‌اند، بر مرکب چند میلیاردی سوار می‌شوند، عده‌ای از آنها در ویلاها و آپارتمان‌های چند ده و چند صدمیلیارد تومانی سکونت می‌گزینند، به موقع به مسافرت‌های تفریحی، سیاحتی و زیارتی می‌روند، بعضی از آنان حقوق‌های نجومی دریافت می‌کنند باید بدانند پیش از پیروزی انقلاب اسلامی رهبران و گردانندگان اعتصابات، تحصن‌ها و تجمعات که در مناطق و شهرها علیه حکومت پهلوی سخنرانی و یا اطلاعیه صادر می‌کردند تشکیل حکومتی را وعده می‌دادند که در آن حق مظلوم ضایع نشود، انصاف و عدالت در جامعه رعایت گردد و از مولای متقیان حضرت علی(ع) می‌گفتند که آن حضرت وقتی آتش در تنور شعله‌ور شد صورت مبارک خود را نزدیک آتش بردند و فرمودند: «ای پسر ابی‌طالب حرارت آتش را بچش چگونه شب‌ها می‌خوابی درحالی که یتیمان گرسنه هستند.»

با تأسف نماینده‌ای که باید پاسخگوی آسیب‌های فراوان اجتماعی و فساد و تباهی‌های موجود، افزایش آمار جرم و جنایت، اختلافات فاحش موجود طبقاتی در جامعه، تبعیضات ناروا و گرانی‌های سرسام‌آور و کمرشکن باشد می‌گوید: «پیش از انقلاب سالی یک‌مرتبه برنج می‌خوردیم، نصفش رشته بود، خورش هم نداشت، الان کیه که لااقل هفته‌ای یک‌بار برنج نخورد؟ وسیله نقلیه‌مان در روستاها برای رفت و آمد حداکثر یک مینی‌بوس بود و عموماً برای رفت‌وآمد بین روستایی و زیارت امامزاده از پشت تریلی تراکتور استفاده می‌کردیم، امروز اکثر خانواده‌های ما لااقل یکی از اعضای خانواده ماشین دارد…»

حسن ختام مقاله به درج فرازی از خطبه 27 نهج‌البلاغه اختصاص می‌یابد که مولای متقیان فرمود: «…به من خبر رسیده که مردی از لشکر شام به خانه زنی مسلمان و زنی غیرمسلمان که در پناه حکومت اسلام بوده وارد شده، و خلخال و دستبند و گردن‌بند و گوشواره‌های آنها را به غارت برده، درحالی که هیچ وسیله‌ای برای دفاع، جز گریه و التماس کردن، نداشته‌اند. لشکریان شام با غنیمت فراوان رفتند بدون اینکه حتی یک نفر آنان، زخمی بردارد، و یا قطره خونی از او ریخته شود. اگر برای این حادثه تلخ، مسلمانی از روی تأسف بمیرد، ملامت نخواهد شد، و از نظر من سزاوار است!. شگفتا! شگفتا! به خدا سوگند! این واقعیت قلب انسان را می‌میراند و دچار غم و اندوه می‌کند که شامیان در باطل خود وحدت دارند، و شما در حق خود متفرّقید. زشت باد روی شما و از اندوه رهایی نیابید که آماج تیر بلا شدید!…»(5)

و کلام آخر این که امید است حاکمان و وزیران و وکیلان و رئیسان و همه مسئولان تا مهلت و فرصت هست کاری بکنند، چاره‌ای بیندیشند و در تغییر وضعیت موجود اقدام کنند و بدانند که به قول مشهور: در تاخیر، آفات است و آن آفات را جبرانی نیست.

پی‌نوشتها:
1- آرمان ملی، 14/10/1400
2- خبرگزاری برنا، 14/2/1400
3- سرپوش، 14/7/1400
4- انصاف‌نیوز، 29/10/1400
5- «نهج‌البلاغه»، ترجمه محمد دشتی(ره)، خطبه 27، صفحه 51

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا