افشای فیشها، بازی کنترل قدرت با قدرت
محمد شعله سعدی، استاد دانشگاه و پژوهشگر فلسفه ی سیاسی در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز گذاشته است، نوشت:
مونتسکیو فیلسوف نامدار سیاسی که کتاب روح القوانین او از مهم ترین منابع الهام بخش روشنفکران ایرانی بوده است، ضرورت تفکیک قوا را با دوگانه ی نظارت / تعادل (Check & Balances) تبیین می کند. مراد مونتسکیو آن است که قدرت، قدرت را کنترل کند. ارسطو و بعد از او لاک به این مهم اشاره کرده بودند، اما بیان دقیق و روشنگر مونتسکیو، ضرورت تفکیک قوا را به موضوع فهم همگانی مبدل کرد. اگر یک نهاد واحد هم قانون گذاری کند، هم نظارت و هم اجرا حتماً به فساد دامن گیر می شود!
در دولت های نهم و دهم اکثر نهادهای نظارتی، تقنینی، اجرایی و… همه و همه تقریبا به لحاظ سیاسی یک دست شده بودند و مآلاً باید انتظار فساد در اشکال مختلف آن را می کشیدیم. قاچاق، اختلاس، تورم، رکود، فقر و… نمونه های فساد در وضعیت «عدم کنترل قدرت» است. یعنی همان که در سده ی هفدهم مونتسکیو هشدار داده بود و در قانون اساسی ما نیز به شکلی مورد توجه قرار گرفته است.
دولت خاتمی یکی از پاک ترین دولت های تمام تاریخ دولت مدرن ایران بود. فقط و فقط به این دلیل ساده که در هر دو دوره ی او، قدرت، قدرت را کنترل می کرد. سرداران سپاه به خاتمی هشدار می دادند، قوه قضائیه می توانست یک شبه چند ده روزنامه ی همسو یا حامی دولت را توقیف یا لغو امتیاز کند، مجلس وزرای خاتمی را عزل می کرد و لوایح را آن قدر معلق نگه می داشت که رییس جمهور از خیرش بگذرد. دولت با دسترسی اقتصادی و اجرایی بی حد و حصرش، باید تحت مراقبت قرار می گرفت. شاید گاهی مراقبت بیش از حد لزوم هم بود، اما در هر حال قدرت، قدرت را کنترل می کرد و دستان پاک، کنترل تورم، اقتصاد در حال شکوفایی همراه با کمترین میزان درآمد نفتی و… افتخارات آن دولت تحت نظارت بود.
در دوره ی احمدی نژاد اگر رییس جمهور به نهادی نظامی اتهامی وارد می کرد که به منزله ی الکنایه ابلغ من التصریح بود، مدارا می شد، اگر فساد چند ده هزار میلیاردی رخ می داد و کشف می شد، باز هم وزیر اقتصاد به وزارتش ادامه می داد، اگر رییس جمهور در مجلس روسای قوا را به فساد متهم می کرد، باز هم با او مدارا می شد، اگر ۱۱ روز قهر می کرد باز هم نازش را می کشیدند و… اختلاف هایی بود، اما همه از یک جبهه ی سیاسی بودند و اگر نگوییم دشمن مشترک، لااقل رقیب مشترک داشتند و باید با هم مدارا می کردند.
بهترین تئوری پردازی همین دشمن یا رقیب مشترک را باید در استدلال و در اصل مغالطه ی احمد توکلی بابت رأی دادن به احمدی نژاد در سال ۸۸ جست. با وجود همه ی نهاد های نظارتی، قدرت قدرت را نمی توانست کنترل کند و شد آن چه شد.
در باره ی افشای فیش های حقوقی نجومی که زمینه سازی آن در دولت و مجلس قبل صورت گرفته است، بهترین واکنش را شیخ «مصطفی پورمحمدی» اصول گرا نشان داد. پور محمدی گفت «ما دست افشا کنندگان فیش ها را می بوسیم»، مدت ها است در عرصه ی سیاست داخلی ایران کلامی در این حد تهدید آمیز اظهار نشده است. روزی ولتر خطاب به روسو گفته بود «اگر چه من با نظر شما مخالفم، حاضرم جانم را بدهم تا بتوانید آزادانه اظهار نظر کنید»، عبارت پورمحمدی چنین نیست. نه اصلاح طلبانه است و نه روشنفکرانه. او از سخن و نقد منتقد سپاسگزاری و استقبال نکرده است، از اظهار نظر مخالفش اظهار شادمانی نکرده است، گویی پورمحمدی برای مخالفانش هشدار سعدی به نفت انداز را تکرار می کند. آن جا که می گوید «آن را که خانه نئین است، بازی نه این است». تهدید هولناک پورمحمدی از یک دومینوی غیر قابل اجتناب خبر می دهد که تا آخرین سنگر های اصول گرایان را فرا می گیرد.
پاسخ دوخطی رهبری به نامه ی معاون اول رییس جمهور، پرده ای تکان دهنده تر از تهدید پورمحمدی را به نمایش می گذارد. رهبری بعد از آن که همه ی دستگاه ها را مکلف به پیروی از سیاست های شفاف سازی اقتصادی دولت می کند، برای آن که جای شبهه و تفسیر به رأی هم باقی نماند، می گوید «دفتر هم موظف است ضوابط مصوب دولت را در مجموعه هاي وابسته به خود مورد توجه و امعان نظر قرار دهد». رییس حکومتی که خود را سیاست مدار نمی داند، نمایشی دیگر از بهترین کنش ممکن سیاسی را ثبت می کند. یک تهدید بنیاد برانداز را به فرصت پالایش، اصلاح و ارتقاء و سلامت نظام تبدیل می سازد.
وجود ناظر، منتقد و حتی مخالف در درون هر نظام یک نعمت است و امکان مقابله با فساد سیستماتیک و نهادینه شده را فراهم می سازد، اگر چه اگر از ابتدا مغتنم شمرده شده بود، اجازه ی تحقق فساد سیستماتیک را نمی داد.
از منتقد، مخالف، معاند و ناظر باید استقبال کرد چرا که به قول نشانی دهلوی معایب رقیب را رو برو می گوید، اما این جا افشاء کنندگان اشتباه محاسباتی حادی مرتکب شده و به خیال ضربه زدن، یک پاس گل فوق العاده به دولت داده اند. پاس گلی که با فرصت شناسی دولت، با حمایت تمام عیار رهبری و با کارنامه ی غیر قابل دفاع رقیب، نتایج آن را در دو انتخابات سال های ۹۶ و ۹۸ و هر اتفاق غیر مترقبه ای که دولت و جبهه ی اصلاحات به رأی و حمایت مردم و فشار افکار عمومی نیاز داشته باشند، باید انتظار کشید.
به نظر می آید، نخستین گام های شفاف سازی اقتصادی که مقدمه ی هر توسعه ی بنیادی است و پیشرفت مهمی در تحقق مطالبات ۲۰۰ ساله ی مردم ایران به شمار می رود، برداشته شده است. گامی که رهبر مثبت آن دولت مورد حمایت اصلاحات و رهبر منفی آن، مخالفان و رقبای این دولت هستند و نفع آن در نهایت به مردم و نظام برآمده از انقلاب سال ۵۷ مردم ایران خواهد رسید.
انتهای پیام