لزوم تغییر در ریاست فراکسیون اميد
«داود حشمتی» در یادداشتی برای انصاف نیوز نوشت:
روز چهارشنبه «عباسعلی کدخدایی» توانست با 203 راي به صندلي حقوقدانان شوراي نگهبان بازگردد و با توجه به نزديكي وي به آيتالله جنتي و نارضايتي كه از «ابراهيميان» وجود داشت، ميتوان او را دوباره در قامت سخنگوي شوراي نگهبان ديد.
نكته ی مهم اين راي دیروز اين بود كه كدخدايي در مجلس اصولگراي نهم نتوانسته بود 130 راي كسب كند. اما دیروز توانست با 203 راي به جايگاه قبلي خود در شوراي نگهبان بازگردد. افزايش آراي كدخدايي در مجلسي كه اصلاحطلبان حداقل داراي 100 راي هستند نشان ميدهد كه بخشي از اعضاي اين فراكسيون از هم پاشيده و برنامه، به كدخدايي راي دادند.
دو واقعه ی مهم در همين عمر كوتاه تجربه ی مجلس نشان مي دهد كه اصلاح طلبان نيازمند تغييرات اساسي در مديريت فراكسيون اميد هستند. عارف اگرچه بعد از كانديد نشدنش براي رياست كميسيون آموزش در يك پيام اينستاگرامي اعلام كرد «هرگز نااميد نبوده و در شرايطي كه اصلاح طلبان نااميد بودند» واين او بود كه «با كانديدا شدن در انتخابات 92» اعلام كرد كه ميتوان «اميد» داشت، اما روند بررسي وضعيت جاري به ویژه بعد از انتخاب هيات رئيسه ی موقت كه در آن عارف رقابت را به لاريجاني واگذار كرد، نشان از «بيانگيزگي» است و يا «برنامه ی خاصي» از طرف عارف ديده مي شود.
نه فقط در انتخابات هيات رئيسه ی دائم، بلكه در انتخابات روساي فراكسيونها نيز هيچ حركتي از فراكسيون اميد ديده نشد. آن عارفي كه براي دور دوم انتخابات شهر به شهر سفر مي كرد، بعد از يك باخت همه چيز را رها كرده است و حتي به مهماني دولت و مجلس هم نرفت.
در اين باره دو گمانه ميتواند مطرح باشد:
اول: عارف به دنبال فشار در درون اصلاحطلبان براي حمايت بيشتر و همه جانبه است. در اين پازل ميتوان تصور كرد او به افقهاي بلندتري نيز چشم دوخته است. افقهايي مانند رقابت با حسن روحاني در انتخابات 96. اما با توجه به اظهارنظر اصلاح طلبان در روزهاي اخير (به ویژ محسن ميردامادي دبيركل حزب مشاركت) كه از موفقيت خوب روحاني تقدير كرد بود، ميتوان گفت نبايد چندان به اين موضوع اميدوار باشد.
دوم: نااميدي كامل عارف به اين معنا كه ديگر قصد ندارد در عرصه ی سياست بازيگري مهم باشد. او توانسته بود بيشترين راي را در تهران و با كمك بدنه ی اجتماعي كسب كند. بدنه ی اجتماعي كه امروز خواستههايي دارد و در مقابل تنها بيتوجهي، بي تحركي و بيبرنامگي محض ميبيند.
در اين وضعيت دو تغيير در ميان اصلاحطلبان بسياري ضروري است. اگر عارف قصد فشار بر بزرگان اصلاحات براي تحميل خواستهاي را دارد، و يا بنا به دلايلي كه نميدانيم، قصد دارد از عرصه ی بازيگري سياست كناره گيري كرده و گوشه نشين باشد، دو كار بايد انجام داد.
اول: رايزني با عارف براي سروسامان دادن و به پايان رساندن اين موضوع. هرچند ميدانيم جابهجايي در سرليست براي بدنه ی اجتماعي كه با وجود همه ی نااميديها پاي صندوقهاي راي رفتند و همه را شگفتزده كردند، تبعات زيادي دارد.
دوم: با اين همه اگر نميتوان مساله ی دلخوري عارف را حل كرد لزوم تغيير در سرليست و راس فراكسيون اميد اهميت زيادي دارد. به نظر مي رسد در ميان گزينههاي موجود، پزشكيان و الياس حضرتي از توانايي و مقبوليت بيشتري برخوردار باشند.
آنچه مسلم است اين است كه نبايد اجازه داد «دلخوريهاي شخصي» يك فرد به كل جامعه ی رايدهندگان تسري پيدا كند. كمتر از يك سال به انتخابات مانده است و اين نبايد از نظر دور نگه داشته شود.
انتهای پیام
اتفاقاً استدلال نويسنده در باره انتخاب كدخدائى اصلاً قابل قبول نيست و بنحوى مصادره به مطلوب محسوب ميشه، فرضاً فراكسيون رئيس نداشت پس وظيفه فردى نمايندگان اصلاح طلب چى شد ؟ آيا از ايشون شناخت نداشتند ؟ يا سابقه وى را در مورد سختگيرى نسبت به اصلاح طلبان نميدونستند ؟ بهرحال اينگونه استدلالها توجيه محضه، من بعنوان يك اصلاح طلب جداً از نمايندگان اصلاح طلب مجلس قطع اميد كردم، اين بزرگواران اميد ما رو نااميد كردند خداى جزاى خير بهشون بده
رای به لیست امید رای به سید محمد خاتمی بود وگرنه این افراد قابلیت رای اوری نداشتند جناب عارف در یکی از سفرها دوردوم از هرچیزی سخن به میان اورد الا کسی که اعتبار وحیثیت سیاسی اش به اووابسته ست یعنی سید محمد خاتمی وگرنه نه تنها ایشان بلکه تمامی اعضای لیست امید در سراسر کشور الان در مجلس نبودند متاسفانه لیست امید اقای خاتمی رادچار حصر رسانه ای کرده وحرفی از ایشان نمی زند باز خدا روح شهید مطهری را قرین رحمت کند که پسرشان دربرنامه زنده از ایشان نام برد
چرا هیچ کس نمی خواهد قبول کند که عارف فقط بچه باهوش دانشگاه بوده و لاغیر
به عنوان فردی که همواره اصلاح طلب بوده ام باید عرض کنم عارف وروحانی بااعمالشون اصلاح طلبی رانابودکردن واثبات این حرف رادر انتخابات اینده می بینیم