آیندهی منطقه
علیرضا ایمانخانی در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز با عنوان «آیندهی منطقه» نوشت:
بشار اسد در سفری عجیب و باور نکردنی وارد امارات شد و در این کشور ضمن با ملاقات با رئیس امارات با امیر دوبی نیز دیدار کرد، این دیدار بیشتر از آن جهت عجیب بود که امارات از سختترین دشمنان اسد و اولین تحریمکنندگان رژیم این کشور در نا آرامیهای سوریه بود، البته به باور نگارنده این اتفاق به دلایلی چند خیلی عجیب نیست و نشان دهنده یارگیریهای جدید و تغییر ذائقه سیاسی بعضی حاکمان منطقه میباشد:
اولاً. چند صباحی است که امارات سعی در تنش زدایی از رابطه خود با ایران دارد و سفرهای چند گانه متقابل مقامات دو کشور موید این موضوع میباشد، زیرا امارات راه حل خلاصی از بحران یمن و دخالت بیجای خود را در هم اندیشی با ایران به عنوان حامی اصلی حوثیها دانسته وگرنه حالا حالاها باید منتطر موشک انصارالله یمن باشد
دوم. رأی منفی آمریکاییها به تروریست دانستن حوثیها باعث رنجش و نگرانی اماراتیها شده و در کنار آن لغو قرداد فروش جنگندههای راهبردی اف 35 موجب نگرانی امارات و چرخش آنها به سمت روسیه جهت خرید جنگندههای استراتژیک سوخو شده است، و از انجایی که سوریها بزرگترین متحد روسها در کشورهای عربی هستند قطعاً این رفاقت میتواند تسهیل کننده این قراردادها باشد.
سوم. رأی ممتنع امارات در سازمان ملل در متجاوز دانستن روسها در حمله به اوکراین و پاسخگو نبودن به تماس بایدن به جهت افزایش تولید نفت خود به جهت جایگزینی نفت روسیه نشان دهنده اتخاد تصمیمهای مستقل این کشور در مسائل حاد شده و به نوعی تلافی اقدام آمریکا در رأی، در مورد حوثیها میباشد.
چهارم. جنگ لیبی و جبههگیریهای پیچیده در حمایت و یا مخالفت با دولت اخوانی حاکم و جنگ سالاران تحت امر خلیفه حفتر میتواند از اختلافات دیگر امارات با غرب و هم نوایی با سوری.های مخالف اخوان المسلمین باشد.
اما چند نکته نگران کننده در این سفر میباشد که کانون دیپلماسی ما باید به آن به دقت نگریسته و از ماجرا تحلیل دقیقتری داشته باشد، شاید این خوشحالی از ضایع شدن آمریکا در نهایت به ضرر ما تمام شود و خدایی ناکرده بازهم بازنده ما باشیم و سرمان کلاه گشادی رود:
۱. نمیتوان فراموش کرد نگرانکنندهترین موضوع در جنگ اوکراین بعد از مسائل انسانی مربوط به جنگ، نقش اسرائیلیها و حمایت پنهان آنها از روسیه است، این در شرایطی است بخش بزرگی از دنیا مقابل روسها تمام قد ایستاده و آنها را تحریم کردهاند و این که صهیونیستها چطور حاضر شدند که حتی به قیمت رنجاندن متحد قدیمی از روسها حمایت پنهان کنند قدری عجیب است؛ البته فراموش نکنیم بخش بزرگی از قدرت میلیتاریستی اسرایبل در ید یهودیان شرقی (سافادین) و کنار این خاموش شدن پدافند اس 300 روسها در سوریه در موقع تهاجم جنگندههای صهیونیست به مواضع مدافعین حرم را میشود کنار این اتفاقات بیشتر باور کرد.
۲. امروز بزرگترین متحد اسرائیل در کشورهای خلیج فارس قطعاً امارات عربی متحده است و این که بشار اسد در اولین سفر به کشورهای عربی امارات را انتخاب میکند مهم ولی عجیب میباشد، و احتمالاً نشان دهنده بلوک بندی جدید در منطقه و متفق شدن اسرائیلیها و امارات و عربستان و چین در کنار روسها و سوریها است، تمامی این کشورها از بابت انتقادهای دولتهای دموکرات به مسائل حقوق بشری نگران و ناراحت بوده و این جنگ پیش آمده را بهترین فرصت به جهت انتقام میدانند.
۳. خیلی از تحلیلگران از اول اعتقاد داشتند که بزرگترین حامی پنهان خاندان اسد در سوریه دولت اسرائیل است زیرا بلندیهای جولان منبع اصلی، تأمین کننده آب شیرین اسرائیل و تأمین کننده امنیت پیرامونی صهیونیستها است پس در صورت استقرار یک دولت برآمده از انتخابات واقعی در سوریه، این خطر که دولت مردمی پیگیر شکایت و تلاش جهت بازپس گیری این ارتفاعات باشد زیاد بوده و قطعاً با دیکتاتورها بهتر میتوان معامله کرد تا دولتهای مردم نهاد.
چهارم، سابقه خیانتهای پنهان از سمت سوریها بسیار است، این درست است که از زمان پهلوی دولت ایران تحت عنوان نفت رایگان به سوریها به دلیل ترس واقعی از اسرائیل به عنوان یک دشمن بالقوه امتیاز داده شده ولی متقابلاً سوریها در مواقع مختلف از جمله رأیگیریهای شش به اضافه دو، مبادله اسرا، درگیری جنبش امل و حزبالله، و حتی جنگهای داخلی سوریه به ما از پشت خنجر زدند.
در کل سوریها در موقع فراغت از مشکلات، حس عربی خود را بر تمام واقعیات فائق دانسته و دیگر تعهد خود را در کانتکست پانعربیزم میدانند و بارها در رأیگیریهای اتحادیه عرب و مذاکرات 6+2 در مورد جزایر همیشه ایرانی تنب و ابوموسی به ضرر ما رأی دادند و ثابت کردند برای هر کشوری حتی برادر سوریه که هزاران جوان ایرانی در آن به خاطر حفظ نظام آن به شهادت رسیده، مهم منافع خودشان میباشد نه اندکی منافع دیگران و البته نکته دیگری که نباید فراموش شود نظام سوریه نظام بعثی است نه شرعی!
تلاش نگارنده از بیان مطالب فوق، فقط، و فقط دقت در اتفاقات پیش رو است و ذکر این نکته که در عالم سیاست دوست و دشمن دائمی نیستند و هیچ بعید نیست با این اتفاقات زیاد و برگشت آمریکا به برجام و حذف سپاه پاسداران از تحریم خیلی نیاز به آمریکاستیزی نباشد و خیلی و راحت و بی دردسر و بدون حواشی، آرام نشسته و نظارهگر دعوای دشمنان خود باشیم بدون اینکه انرژی کشور خود را به جای مصرف داخلی و فقر زدایی، مصروف دیگر کشورها کنیم
انتهای پیام
به احتمال زیاد باز هم آمریکا برنده شطرنج خاورمیانه می شود. چه بسا حمله حوثی ها به امارات و عربستان موجب رضایت آمریکا باشد. یا نزدیکی روسیه و اسراییل و امارات و حتی سوریه و ترکیه و پاکستان به یکدیگر به تقویت منافع آمریکا کمک کند و اروپا و چین را از گردونه مسابقه رشد تجاری حذف کند. مطمئنا اروپای درگیر با روسیه و چین با خرید نفت بسیار گران و ایران و اعراب شاخ به شاخ با یکدیگر و حتی ترکیه ماجراجو همگی به رشد تجاری آمریکا کمک خواهند کرد. و اما ایران در این بین همیشه به عنوان یک لولو خورخوره برای دیگران باقی خواهد ماند گرچه پیش بینی ها حتما دقیق از آب در نمی آیند.
سلامبهایراندونگاهمیشودیکیاینکه
کشورشیعههستوهمینبساستکه
دشمنانیداشتهودارددوماینکه
سیاستهایحاکمیتدروهلهاول
درمنطقهوبخصوصمنطقهخاورمیانه
چهعکسالعملهاییداردوخواهدداشت
مثبتومنفیدرآیندهپیشرو.آیاچین
وروسیهیکایرانقدرتمندباداعیههایی
کهروبهفزونیستمیپسندندیا
کشورهاییمانندحاشیهخلیج
فارسترکیهوپاکستانبهترکنارمیآیند
آیاآنهادربزنگاههایخاصمارادرمقابل
امریکاوغربویاهروضعیتدیگرتنها
نخواهندگذاشت.ایندرحالیستکه
دردرونکشورایراننگاهدوگانهبهمناطق
زبانیمتفاوتباعثشدهعدالتو تقسیم
بیتالمالباترازوانجامنشودودربعد
فرهنگیاصل۱۵و…قانوناساسی
بایکوتشود.سیاستمیانهدررفتار
باغربوشرقوسیاستعادلهفرهنگی
بیناقواموامکانتدریسزبانآنهادر
سطوحتحصیلیوکشیدنترمزسرمایه
داریواشرافیتگریو…باعثانسجام
داخلیمیشودمنخودمبهنوعیفدراتیو
اقتصادیوفرهنگیمناطقاعتقاددارم
اماباتوجهبهجریاناتاوکراینبهنظر
میرسدکشورهایروسیهوچینو حتی
هندوامریکاوبقیهغربچونازجنگ
مستقیمباهمترسدارندلذادردرون
برخیکشورهابطورنیابتیباهم
تسویهحسابمیکنندو خواهند
کردبایدطوریدرسیاستخارجی
عملکردکهخداینکردهایرانشیعی
یکیازاینسیبلهانباشد
به نظر می رسد نگارنده برای برخی ادعاهای خود باید سند ارایه کند، از آن جمله حمایت اسراییل از روسیه در جنگ اوکراین، این ادعا بسیار عجیب است چون موضع اعلامی اسراییل، حمایت از اوکراین بر علیه روسیه بوده است.
در این که سوریه هیچ گاه خطر مستقیمی برای اسراییل نبوده شکی نیست. در این که نظام حاکم بر این کشور صد درصد همسو با ایران نبوده نیز تردیدی نیست، و دلیلی هم ندارد که نظام سیاسی یک کشور، گاو شیرده کشور دیگری باشد. ایران و سوریه، برای مثال، در عراق پس از صدام، رقیب یکدیگر بوده اند و از دو جریان متفاوت پشتیبانی می کرده اند. ولی در لبنان، از پس از جنگ اردوگاه ها، و به ویژه پس از ترور حریری، مواضع دو کشور تقریبا منطبق بوده است که اوج آن در جنگ ۳۳ روزه مشاهده شد. تاکید نگارنده بر چالش امل و حزب الله – جریانی مربوط به سی و چهار سال قبل، که پس از وقایع بعدی اصولا از اثرگذاری خارج شد – برای اثبات مدعایش، شگفت انگیز است.
در ضمن، نگارنده بازهم چنین ادعا می کند که تشکیل دولت دموکراتیک در سوریه، این کشور را ضد اسراییلی تر خواهد کرد. تشکیل دولت های نیمه دموکراتیک در تونس و عراق، برای مثال، آن ها را ضد اسراییلی تر نکرد. این محور مقاومت است که ضد صهیونیستی عمل می کند، و نه الزاما فرآیند های دموکراتیزاسیون عربی. گذار به دموکراسی در سوریه در صورتی که کنترل شده نباشد، می تواند این کشور را فروبپاشد که قطعا به نفع اسراییل در چارچوب نقشه ی خاورمیانه ی بزرگ است. اگر گذار به دموکراسی در سوریه به صورت بی گدار صورت پذیرد، سوریه به سرعت به سه کشور علوی، سنی و کردی تجزیه خواهد شد.
به نظر می رسد مغز نویسنده ی این مقاله، در ژرفای خود، بر علیه محور مقاومت است. در عین حال، این صحیح است که دولت سوریه، هیچ گاه فعال ترین و یا مشتاق ترین عضو محور مقاومت نبوده است. گاه ماهیت مقاومت، و گاه هویت عربی سوریه، در رفتارهایش چیرگی داشته، که این دومی عموما به مذاق ما چندان خوش نیامده است. بلکه سوریه بیشتر به عنوان واسطه ای برای ارتباط ایران با عناصر مستحکم تر این محور عمل کرده است، که بیشتر به خاطر مذهب علوی خاندان اسد است که مذهبی زیر مجموعه ی مذهب شیعه قلمداد می شود.
بهره ی عمده ای که امارات از حضور اسد می برد توقف حملات موشکی و پهپادی انصارالله به امارات است. انصارالله روابط خوبی با سوریه دارند و سوریه از معدود کشورهاییست که آنان را به عنوان دولت قانونی یمن به رسمیت شناخته است. البته اگر از این پس، دیگران سبیلش را چرب نکنند، که از سوری ها بعید نیست.