چند دیدگاه دربارهی مرحوم حسین عبداللهی
دکتر مجید رضاییان استاد دانشگاه، پژوهشگر ژورنالیسم و از دوستان حسین عبداللهی در گفتوگو با هفته نامه قم بزرگ، به عملکرد مرحوم عبداللهی به عنوان مدیر مسئول روزنامه «آرمان ملی» و روزنامهی «ایمان قم» پرداخته است که در پی میآید:
- با توجه به شناختی که از ابعاد مختلف رویکردی و عملکردی زنده یاد حسین عبدالهی مدیر مسئول و سردبیر روزنامه آرمان ملی و روزنامه ایمان در حوزههای مختلف داشتید؛ ارزیابی شما از شخصیت ایشان چیست؟
با عرض تسلیت به جامعه رسانه ای و خانواده ایشان، ذکر چند نکته در مورد شخصیت حرفهای و رسانهای مرحوم عبداللهی، میتواند، تسکینی بردل غمدیده خانواده وی و جامعه رسانهای کشور به حساب بیاید. صاحب امتیاز و مدیر مسئول روزنامه آرمان ملی را میتوان از چند منظر که در طول مدت کار مطبوعاتی انجام داد، بررسی کرد. تعهد و علاقه وی به آرمان های انقلاب و ارزشهای این نظام، از وی چهرهای متعهد و پایبند به اصول اخلاقی ساخت. آیتم دوم را میتوان به حرفهای بودن وی در کار روزنامه و رسانه اشاره کرد. در این حرفه یک فرد رسانهای یا باید حرفهای باشد یا به آن نگاه روزمرگی داشته باشد و این دو امر بسیار با یکدیگر متفاوت است. به نظر من حسین عبداللهی یک فرد متعهد به اصول، و کار حرفهای روزنامهنگاری و رسانه بود که قابل تحسین است.
- در شرایطی که رسانههای مستقل و غیر دولتی اغلب با مشکلاتی از جمله تنگناهای مالی و بعضا و تأثیرات و فشار برخی جریانات روبه رو هستند؛ مرحوم عبدالهی توانست روزنامه آرمان ملی را به خوبی مدیریت و اداره کند؛ ارزیابی شما در این خصوص چگونه است؟
اتفاقاً این عامل سومی است که باید به آن اشاره کرد. برکسی پوشیده نیست که روزنامه، خبرگزاری، سایتهای خبری و حتی کانالهای خبری در شبکههای اجتماعی، مستلزم اقتصاد رسانه و تحمل فشارها و تنگناهای مالی هستند که گاه، مدیران رسانهای را وادار به بده و بستانهای حمایتی از برخی سازمان و ارگانها میکند. اما ایشان در این امور بسیار حرفه ای بود و حاضر نمیشد که اصول و آزادگی خود را فدای اقتصاد رسانه کند و همواره بر چارجوب اخلاقی، تأکید داشت، حتی شاهد این امر بودیم در روزهایی که دولت وقت با سهل انگاری، واکسیناسیون را به تأخیر می انداخت و روزانه صدها نفر از هموطنان ما جانشان را از دست دادند، روزنامه آرمان ملی با وجود اینکه یک رسانه همسو با دولت محسوب میشد، اما منتقد جدی دولت قبل و وزارت بهداشت این دولت بود و بابت این موضوع هزینههای بسیار داد. زنده یاد حسین عبداللهی در مضیقههای مالی و تنگناهای اقتصادی قرار میگرفت، اما از اصول حرفهای که همانا یکی از ارکان آن صدای مردم در این رسانه بود، کوتاه نمیآمد.
- عملکرد مدیر مسئول فقید آرمان ملی را در حوزه حرفهای روزنامهنگاری چگونه ارزیابی می کنید؟
در کشورهای جهان از جمله کشور ما، روزنامهنگاری تابع مکتب آمریکایی یا فرانسوی است. شما برای اداره رسانه باید یکی از این دو مکتب را انتخاب کنید. زمانی پیش میآید که برای غلبه بر مشکلات، شما مجبورید از اصول خود خارج شوید تا رسانه به حیات خود ادامه دهد، اما ایشان با رعایت همه اصول و ارزشهای اخلاقی و قانونی که به آن پایبند و معتقد بود، هرگز حاضر نشد میان بقای رسانه و آزادی بیان صرفاً بقای رسانه مانند مکتب آمریکایی را انتخاب نماید. او آزادی بیان را ترجیح داد و در جمع انجمن روزنامههای غیر دولتی، حسین عبداللهی به عنوان مدیر روزنامه آرمان ملی، در آن انجمن فعال بود.
- مرحوم عبداللهی به گواه بسیاری از همکاران رسانهای جزء معدود افرادی بود که بر پایه استقلال رسانهای بر پایه واقع گرایی و آزاداندیشی حرکت میکرد، با توجه به چهار آیتمی که در مورد او اشاره داشتید، چه برداشتی میتوان از شخصیت وی داشت؟
زمانی که چهار آیتم مذکور را در کنار یکدیگر قرار میدهیم و اگر منصفانه به آن نگاه بگوییم، این عوامل در میان مدیران رسانه به نوعی کمیاب شده است. ما مدیران روزنامه و رسانههایی را داریم که فاقد تجربه کار حرفهای در رسانه هستند، اما امروزه مدیر یک روزنامه یا رسانه در فضای وب هستند. بهرحال اصول آنها بیش از آنکه اصول روزنامهنگاری باشد، اصول مدیریتی و مقام رسانه است. گاه رسانه عاملی میشود برای کسب یکسری امتیازات، ولی ما مدیرانی را در رسانهها داریم که نگاهشان این نیست و با حرفهایگری به این امر نگاه میکنند. آنها با اخلاق هستند، ارزش مدارند؛ هرچند که در رسانههای ما خیلی کم، ولی ارزشمند هستند. اگر ما در آیندهای نه چندان دور شاهد این موضوع باشیم که اصول حرفه ای و اخلاقی در میان رسانه ها افت پیدا کرد، باید به این مسأله نقدی داشته باشیم که دلیل این اتفاق چیست؟ آن افرادی که مانند زنده یاد عبداللهی به این اصول پایبند هستند را بیشتر قدر بدانیم، نه اینکه وقتی به یک دلیلهای ناگهانی آنها را از دست دادیم، آن زمان یاد اصول آنها بیفتیم. این اصول بسیار ارزشمند هستند و حالا هر مدیری که این اصول را رعایت می کند، وجود آن با ارزش و گرانبها برای رسانهها است، حال این رسانه می خواهد در فضای وب فعالیت کند یا روزنامه یا شبکههای اجتماعی. چهار فاکتوری که من به آن اشاره کردم، باید زنده یاد حسین عبداللهی را با آن بازخوانی نمود، چون ایشان شخصیتی بسیار ارزشمند برای رسانهها به حساب می آمدند که متأسفانه خیلی زود از میان ما رفتند. من این فقدان را به جامعه مطبوعاتی کشور تسلیت عرض میکنم.
خداحافظی مردی که بسیار میدانست
مطهره شفیعی
دبیر سیاسی روزنامه آرمان ملی
بزرگ بود
و از اهالی امروز بود
و با تمام افق های باز نسبت داشت
ولحن آب و زمین را چه خوب می فهمید
نمیتوان رفتن مردی را باور کرد که این بر برخلاف همیشه بدون خداحافظی به سفر رفت. مردی بزرگ که میانه روی کلید واژه اش در سیاست و مدیریت بود. تکنوکرات یا اصلاح طلب، اصولگرا یا دلواپس برایش معنایی در تعریف مصالح کشور نداشت چرا که بیش همه بر وحدت ملی تاکید داشت و آن اندازه به ترویج فرهنگ اعتدال پرداخت که ملکه ذهن تحریریه آرمان ملی شد. همواره بر لزوم انتشار مطالبی در روزنامه اصرار داشت که مردم در انتظار آن بودند و عبور از خواسته و ارمانهای مردم برایش خط قرمز بود اما در عین حال بر رعایت حاکمیت ملی و قوانین تاکید داشت. بارها عنوان کرد و نوشت که راهکار حل مشکلات کشور در عرصه های مختلف در اتحاد و مشارکت مردم و حاکمیت تعریف میشود و خود هم سالهای زیادی برای ایجاد این همدلی تلاش کرد. به دفعات در مسیر تحقق خواست مردم مورد هجمه تندروها قرار گرفت اما هیچگاه از مسیری که انتخاب کرده بود یک قدم عقب نشینی نکرد چرا که باور داشت به سمت قطار ایستاده سنگی پرتاب نمی شود پس هر سنگی که به سمت او روانه میشود، نشانه یک گام پیشروی در مسیر تحقق خواست مردم است و از این پیشروی خشنود بود. اعتدال و تدبیرش سبب شد تا مشاور شخصیتی بزرگ به نام ایت الله هاشمی باشد. در کنار او آرامش داشت چرا که بخوبی از سردار سازندگی آموخته بود که برای ساختن باید اراده جدی داشت و بی اعتنا به سنگ پراکنی ها شد. از ایت الله هاشمی بسیار آموخت و بسیار از او آموختیم. باور رفتنش سخت است چرا که برنامه های زیای برای سال 1401 داشت که کمک به دات سیزدهم در عین حفظ استقلال بود. بارها تاکید کرد که باید دولت اقای رئیسی را همراهی کرد چرا که این دولت مانند همه دولتها متعلق به کل مردم است و منافع موفقیت آن برای همه ایران است و نه یک جناح خاص. در بحث مذاکرات هسته ای بارها یادآور شد از یادآوری آنچه با تیم مذاکره دولت قبل شد، بپرهیزیم که مبادا روحیه تیم هسته ای دولت سیزدهم تضعیف شود و نتوانند موفق شوند. آقای رئیسی را رئیس جمهوری می دانست که صراحت و یکرنگی او قابل ستایش است . هیچگاه برای حمایتهایش از دولتها و نهادهای مختلف طلب پست و پول نکرد چرا که حرکتش در مسیر منافع ملی بود و خودش را طلبکار ملت نمی دانست. رفت و کاش نمیرفت….
مردی که آداب مبارزه با مشکلات را به ما آموخت
وحید استرون
دبیر اجتماعی روزنامه آرمان ملی
یکی بود، یکی نبود، یک شهری بود خوش قد و بالا، مردمانش همه خوب، همه با صفا. ایام، ایام جشن بود. همه در اوج شادی و سرخوشی از شکست غولی عجیب و گشنه سلامتی بودیم که ناگهان، خبری بد، همه ما را که دو سال بی امان در خطوط پشت جبهه مبارزه کردیم، شوکه کرد. حاج حسین که تنها سلاحش با بدنی زخمی، یک خودکار و چند ورق روزنامه در کنار حمایت های چند جوان با انگیزه بود و سال ها با غول های عجیب که در کمین شهر بودن، جنگیده بود، پس از شنیدن خبر پیروزی بر غول بزرگ کرونا از شهر ما کوچ کرد و رفت. راستش را بخواهید، اون غول گشنه می خواست که کل این شهر را ببلعد، اما او برخلاف سربازانی که پا به فرار گذاشتند؛ ایستادگی کرد و از هیچ حمله، تهمت و توهینی نهراسید و به پیروزی فکر می کرد. غول، غول عجیبی بود، سرش را می زدید، دو سر دیگر با شمایل بیکاری و فقر در می آورد، پایش را قطع می کردید، دو تا پای دیگر با شکل و شمایل کودک همسری و خشونت های خانگی در می آورد. ولی زمستان که سر آمد و غول گشنه شکست خورد، ای دل غافل تازه فهمیدیم که او سال هاست که با غول های دیگری با شکل و شمایل تحریم، سیاست زدگی، مشکلات اقتصادی دست و پنجه نرم می کند. این جنگیدن ها، او را چنان زلال کرده بود که احساس می کردیم، شب ها که همه مردم شهر در خواب هستند در میان کوچه پس کوچه های تنگ و تاریک خبر، به دنبال دغدغه هایش پرسه می زند. جنگیدن های او، البته آدابی داشت که ما نیز به عنوان جوانترهایی که دوره کُر کرُی هایمان بود، به آن خو کرده بودیم. حاج حسین دغدغه هایش برای رسیدن به آرمان شهری که در ذهن می پروراند، به جوانترها انتقال می داد به امید روزی که مردم شهر به «آرمان ملی» برسند. به جوانترها یاد می داد که وقتی با مردم فریاد بزنید، هیچ غولی ترسناک نیست و نمی توان نام «اعتراض» را به «اغتشاش» در گوی شیشه ای شهر تغییر داد. آنقدر محو او و مشغول یادگرفتن بودیم که یادمان رفته بود که او چقدر خسته است، خسته از این همه دغدغه و کوشش شبانه روزی که ناگهان در سپیده های صبح و هنگام گرگ و میش هوا، برای همیشه از شهر ما کوچ کرد و بی خبر رفت تا صبح برسد. بعد از رفتن او ما ماندیم و یک دنیایی عجیب در شهر. هر چند که رویای آرمان ملی در شهر ما، رویای دست نیافتنی نیست، اما امیدوارم با رفتن حاج حسین، مردم این شهر، ما را از یاد نبرند و مانند اصحاب غار کهف نگاهمان نکنند، حداقل مایی که آداب مبارزه با غول ها، به خوبی می دانیم و نمی توانیم زیر بار هر حرف یا بی لیاقتی برویم که منجر به حمله های غول های نو به شهر زیبای ما شود، اما باور هم داریم که دیگر نمی توانیم مثل غریبه هایی که به ما خیره شده اند، در این شهر زندگی کنیم و شاید… روحت شاد حاج حسین عبداللهی و بماند به یادگار در روزهای آغازین قرن جدید با فقدان مدیری که هیچ وقت مصالح و منافع ملی را فدای مصالح و منافع شخصی با وجود همه تهمت ها و نارواها از سوی دوست و دشمن نکرد.
آرمان گرای دوست داشتنی
صادق چهرقانی مدیر مسئول هفته نامه قم بزرگ
خیلی ها هستند که بزرگ می شوند اما گذشته خود را فراموش می کنند؛ اصالت و اصل و ریشه خود را؛ اما حسین عبداللهی اینگونه نبود؛ بزرگ شد، یک شخصیت ملی شد اما فراموش نکرد که خواستگاه او شهر قم است؛ در روزگار اوج روزنامه سراسری آرمان و در روزگاری که او یک شخصیت ملی در عرصه رسانه ای کشور بود، اما روزنامه ایمان قم را هم همزمان مدیریت می کرد تا حدی که شاید بهترین روزنامه قم بود. شاید خیلی از آدم ها اگر جای او بودند، می گفتند ما باید به کارهای ملی بپردازیم و …؛
حاج حسین عبداللهی با وجود بزرگی و غرور زیبایی که داشت، اما هیچ گاه تکبر نداشت و متواضعانه پای صحبت هر کسی که گوشی برای شنیدن و یا این که زبانی برای مشورت های سودمند می خواست، می نشست و خود را دریغ نمی کرد.
او نمونه یک شخصیت به معنای واقعی اصلاح طلب و به معنای واقعی اصولگرا بود؛ او اصولگرا بود از آن جهت که بر اصول خود و بر آن چیزی که عقل خدادادی اش به آن فرمان می داد عمل می کرد و برای آن باورها و عقاید خود هزینه می داد و اصلاح طلب واقعی بود از آن جهت که با وجود اعتقاد قلبی به چارچوب های نظام جمهوری اسلامی، اما برای اصلاح آن موضوعاتی که به نظرش ناصواب می آمد، تلاشی چشمگیر داشت. و او در راه و روش و منش خود، هیچ گاه متزلزل نشد.
عبداللهی همانطور که نام روزنامه اش آرمان بود، یک آرمان گرای دوست داشتنی بود.
روحت شاد مرد خوب که شاید مثل تو دیگر پیدا نشود.
انتهای پیام