تریدینگ فایندر

در مفهوم و ماهیت همدلی و همراهی

ابوالفضل نجیب در یادداشت ارسالی به انصاف نیوز با عنوان «در مفهوم نمود و ماهیت همدلی و همراهی» نوشت:

امیر قلعه نوعی سرمربی تیم ملی فوتبال در برنامه فوتبال برتر از نبود همدلی و همبستگی مردم با تیم ملی فوتبال به عنوان یکی از مشکلات روحی و روانی و لابد دلایل عدم موفقیت کیفی و کمی تیم ملی یاد کردند. سخنی به حق که ضرورت توجه و اهتمام برای رفع آن چه بسا قادر به برون برفت از بسیاری مشکلات و بحران های موجود در کشور و حتی راه حل عاجلی برای احیای مشروعیت دولت و حاکمیت باشد.

آنچه قلعه نوعی بر فقدان آن اشاره و تاکید دارد ناظر بر شکاف عمیق میان دولت و ملت و بالمآل انفعال و بی تفاوتی مردمی و ملی نسبت به نه تنها دولتمردان که کلیت نظام است. مشکل اما در جایی است که دولتمردان واکنش های بعضاً غریزی در برابر وقایعی چون حمله خارجی را به همسویی و همدلی مردم نسبت به مقبولیت و مشروعیت خود تعبیر می کنند. البته در بسیاری موارد هم چنین وانمود کرده و به تعبیری عواطف و احساسات کلان ملی از جمله در مواجهه با دشمن خارجی را مصادره به مطلوب می کنند.

در واقع آنچه قلعه نوعی بر آن اشاره و تاکید دارد بخش کوچک و نوک قله بی اعتمادی و بی اعتنایی مردم نسبت به تیم ملی فوتبال است. شاید اشاره قلعه نوعی به این شکاف کنایه آمیز و مصداق به در زدن و دیوار شنیدن باشد که اگر چنین منظوری هم نداشته باشد باید به مصداق «جانا سخن از دل ما می گویی» تعبیر و تلقی کرد.

مقایسه شرایط روحی و روانی و همدلی و همراهی مردم در جریان صعود به جام جهانی ۱۹۹۸ فرانسه با حداقل دو صعود آخر تیم ملی به جام جهانی گویای بسیاری حقایقی است که دلایل تفاوت فاحش آن را می باید در شکاف دولت و ملت و نماد و نشانه بی اعتمادی و به بیان سرراست تر مصداق ضرب المثل معروف «دیگی که برای من نجوشد…» تعبیر کرد.

آنچه از سال ۱۹۹۸ تا کنون در پروسه وقایع سیاسی در ایران رخ داده و امروز حتی به انفعال و به زعم قلعه نوعی ناهمدلی و ناهمراهی و به تعبیر درست تر بی تفاوتی نسبت به فوتبال و در راس آن فوتبال ملی تسری یافته، بخشی هم باید در گرو ناهمدلی و ناهمراهی و به بیان ساده تر فاصله گرفتن ملی پوشان از مردم جستجو کرد. آن ها به صفت ملی پوش بودن در واقع نمایندگان همین مردم محسوب می شوند. چه از این موقعیت منتفع مالی بشوند یا نشوند.

این موقعیت به نوعی می باید برآیند اعتماد مردم تلقی و تعبیر شود و به همان میزان روح ملی را تداعی و نمایندگی کند. آنچه اغلب بازیکنان و چه بسا کلیت تیم ملی در این سال ها نشان داده نمایندگی افکار و اندیشه و خاستگاه ها و تمایلات گروهی و جناحی بوده که دخلی به مردم و در واقع وقعی به مطالبات ملت نگذاشته و در هر حالت به ساز دیگران رقصیده است. در چنین وضعیتی بدیهی است آنچه قربانی و از حیز انتفاع خارج شده همانا همدلی و همراهی مردمی است که نادیده گرفته شده اند.

در واقع این تنها سلاح موجود و راه حل ممکن مردم برای واکنش نشان دادن نه تنها به نادیده گرفتن عواطف آن ها که بدتر از آن ،توهین و تحقیر شأن بوده. بازیکن تیم ملی نمی تواند همراهی اش را از مردم بخواهد اما دل و همدلی اش را جای دیگر جستجو کند. او باید در منزلت سربازی چه در جلو توپ واقعی دشمن در صحنه دفاع از کیان ملت و چه در هیبت ورزشکار و فوتبالیست سر جلوی توپ های سمبولیک دشمن بگذارد تا بتواند به معنای واقعی کلمه به منزلت سرباز بودن برای ملت نازل شود.

آنچه در حال حاضر از این معنی و نسبت در نزد بازیکنان تیم ملی می بینم به التماس دعا از دولتمردان برای همراهی و انتفاع و بهره مندی مادی هر چه بیشتر به صرف تامین انتظارات صاحبان قدرت تنزل یافته است. سمبل های این منزلت و جایگاه در گذشته کسانی بودند که بی کمترین توقع و انتظار و تنها برای شاد کردن مردم در هر وضعیتی با آن ها همدل و هم زبان بودند و هنوز که هنوز است همدلی و همزبانی مردم را با خود همراه دارند و از دعای خیر آن ها برخوردار.
نوسازی آن رابطه غیر ممکن نیست اما بیش از هر چیز به تغییر نگرش و نگاه به مردم در همه عرصه ها نیاز دارد و تا این اتفاق حاصل نشود در همچنان بر پاشنه بی تفاوتی مردم خواهد چرخید حتی اگر تیم ملی به وعده سرمربی دو مرحله در جمع ۴۵ تیم جام جهانی پیش رو صعود کند.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا